موانع رشد صنعت در سال "جهاد اقتصادي " بيشتر شده است
خبرگزاري فارس: معاون حقوقي و پارلماني وزارت صنايع با اشاره به افزايش نرخ رسمي ارز طي روزهاي اخير گفت: موانع رشد بخش صنعت در سال "جهاد اقتصادي " بيشتر شده است.

به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، ايرج نديمي صبح امروز در يك نشست خبري اظهار داشت: در سال جاري برخلاف انتظار و با وجود اينكه امسال به نام "سال جهاد اقتصادي " نامگذاري شده، در رابطه با تأمين مالي ارزي و ريالي بخش صنعت موانع بيشتر از قبل شده است.
وي تصريح كرد: اين در حالي است كه با وجود نامگذاري امسال، انتظار ميرود سرعت بيشتري در اشتغالزايي و توسعه بخش صنعت و معدن شاهد باشيم.
نديمي با بيان اينكه بسياري از صنعتگران در استانها از كندي اعطاي تسهيلات بانكي گلايهمندند، گفت: تأخير در راهاندازي صندوق توسعه ملي نيز باعث ايجاد تأخير در تحقق سهم 18 ميليارد دلاري بخش صنعت از اين صندوق شده است.
وي با اشاره به تأثير تحريمها در تأمين مالي پروژههاي صنعتي افزود: نرخ ارز نيز از نقش مهمي در توسعه صنعتي و معدني كشور برخوردار است و اين در حالي است كه صنعت ايران به كشورهاي ديگر وابسته است و به همين دليل نقش ارز در اقتصاد صنعتي و معدني كشور مهم است.
* اجراي هدفمندي چند هزار ميليارد تومان از جيب صنعتگران خارج كرد
به گفته نديمي، نحوه تصميمگيري در مورد سود سپردهها، قيمت ارز و تأمين ارز آثاري را در بخش صنعت به همراه داشته است و علاوه بر اين، با اجراي طرح هدفمندي يارانهها چند هزار ميليارد تومان از جيب صنعتگران خارج شده و در همين حال، نوسانات نرخ ارز نيز به ضرر توليدكنندگان شده است.
وي تصريح كرد: با شرايط فعلي نميتوان مانند سال قبل در عرصه اقتصادي پيشرفت كرد و اگر قرار است اشتغال ايجاد شده در كشور دو برابر سال گذشته باشد و شعار "جهاد اقتصادي " تحقق پيدا كند بايد جهتدهي مناسبي به منابع مالي داده شود.
نديمي تصريح كرد: در حال حاضر بروكراسي موجود در صدور برخي مجوزها اجازه نميدهد كه شعار "جهاد اقتصادي " در كشور محقق شود.
وي تصريح كرد: در حال حاضر تأمين مالي، سرمايه در گردش، معوقات بانكي، استمهال بدهيها، قيمت ارز و گشايش اسناد اعتباري، مالياتها، گمرك، تأمين اجتماعي، قانون كار و برخي مشكلات مربوط به شهركهاي صنعتي به عنوان مهمترين مشكلات صنعتگران و معدنكاران كشور مطرح هستند.
* فعاليت طولاني مدت سرپرست ايميدور به دليل طي شدن پروسه ادغام
نديمي در ادامه در پاسخ به سوال فارس در خصوص دليل طولاني شدن سرپرستي سميعينژاد در سازمان توسعه معادن اظهار داشت: سميعينژاد اصرار ندارد كه در 2 جا به طور همزمان مشغول فعاليت باشد بلكه خواستار فعاليت در يكجا است.
وي تصريح كرد: نه وزارت صنايع اصراري بر اين كار دارد و نه خود سميعينژاد ولي با انتساب سرپرست وزارت صنايع، غضنفري اعلام كرد كه تا زمان تعيين تكليف ادغام وزارتخانههاي صنايع و بازرگاني تغييرات مديريتي حداقل خواهد بود.
وي با بيان اينكه تغييرات اتفاق افتاده در سطح وزارت صنايع در حد دفاتر بوده است،گفت: سقف زماني براي سرپرستي در سازمانهاي توسعهاي تعريف نشده و اگر روند قبلي در وزارت صنايع حاكم بود، سميعينژاد همچنان در 2 سمت باقي نميماند و تكليف سازمان توسعه معادن نيز مشخص ميشد.
نديمي با بيان اينكه قرار نبود زمان سرپرستي در ايميدرو اينقدر طولاني باشد، گفت: از لحاظ قانوني يا غير قانوني بودن انتصاب وي به عنوان سرپرست ايميدرو در حالي كه مديرعامل شركت فولاد مباركه (طرف قرارداد ايميدور) است، نميتوان به صراحت صحبت كرد هر چند از طرف سازمان بازرسي و ديوان محاسبات نيز بحثهايي مطرح شده است.
وي تأكيد كرد: وضعيت سازمانهاي توسعهاي وزارت صنايع توسط هيئت مديره اين سازمانها و همچنين وزارتخانه رصد ميشود و شوراي معاونين نيز بخش عمدهاي از وقت خود را براي اين كار صرف ميكند.
* تحقق 18 درصد از سهم 30 درصدي صنعت از درآمد هدفمندي
معاون حقوقي و پارلماني وزارت صنايع با تشريح برخي مشكلات صنعتگران به دليل اجراي طرح هدفمندي يارانهها گفت: از سهم 30 درصدي صنايع از درآمد حاصل از هدفمندي يارانه تنها 18 درصد به اين بخش اختصاص داده شد است.
وي تأخير در بودجهريزي بخش صنعت، تحريمها و همچنين ادغام وزارت صنايع و بازرگاني را از ديگر مواردي عنوان كرد كه مشكلاتي را براي بخش صنعت و معدن كشور ايجاد كرده است.
* حذف ماده 53 قانون برنامه پنجم در مورد ادغام وزارتخانهها امكان پذير است
نديمي در ادامه در خصوص وضعيت تدوين لايحه ادغام وزارتخانههاي صنايع و بازرگاني نيز گفت: نتيجه ادغام وزارتخانههاي راه و مسكن نشان داد كه به طور كامل در شرح وظايف وزارتخانه جديد ورود نشده و مسئول وزارتخانه جديد ميتواند در فرصت پيش رو برنامه كاملي را براي اين وزارتخانه تعريف كند.
وي افزود: تهيه شرح وظايف وزارتخانه جديد حاصل از ادغام راه و مسكن حدود 6 ماه طول ميكشد و در مورد وزارتخانههاي ديگر نيز هنوز لايحهاي توسط دولت اعلام نشده است.
وي تصريح كرد: شايد دولت منتظر نتيجه ادغام وزارتخانههاي راه و مسكن است.
نديمي با اشاره به تهيه طرحي از سوي 200 نماينده مجلس براي تأخير در ادغام وزارتخانهها گفت: با نشستي كه امروز بين رؤساي قوه مجريه و مقننه برگزار ميشود احتمالاً موضوع ادغام با توجه به اينكه زمان سرپرستي وزاري فعلي محدود است، تعيين تكليف خواهد شد.
وي افزود: در صورتي كه روند فعلي ادامه داشته باشد وزير پيشنهادي وزارتخانههاي جديد پس از دريافت رأي اعتماد از مجلس طي چند ماه برنامه خود را ارائه خواهند كرد.
به گفته نديمي، مجلس هنوز استراتژي خود را در مورد تقدم يا تأخر ادغامها اعلام نكرده است.
وي پيشبيني كرد مجلس از اجراي اصل قانون در مورد ادغام وزارتخانهها تغيير رويه ندهد، هر چند كه امكان حذف ماده 53 قانون نيز براي مجلس فراهم است.
وي پيشبيني كرد طي يك ماه آينده تكليف وزارتخانههاي ادغامي مشخص شود.
* لايحه ادغام وزارتخانهها هنوز به امضاي معاون رئيس جمهور نرسيده است
معاون پارلماني وزارت صنايع در پاسخ به سؤال فارس در اين مورد كه با توجه به رد فوريت لايحه يك مادهاي ادغام وزارتخانههاي راه و مسكن در مجلس، آيا پيشبيني نميكنيد ماده واحده ادغام وزارتخانههاي صنايع و بازرگاني نيز مورد پذيرش مجلس قرار نگيرد؟ اظهار داشت: مجلس بايد جهتگيري نهايي خود را با ادغام وزارتخانههاي راه و مسكن اعلام كند و در اين مورد 2 راه بيشتر وجود ندارد يا اينكه طرح تصويب ميشود و يا در نحوه ادغام، روش مشخصي اعلام ميشود.
وي با بيان اينكه در اين مورد علامت مصوبي از مجلس نداريم، گفت: مجلس با نوع تصويبش در مورد ادغام وزارتخانههاي راه و مسكن، روش كار را براي ساير وزارتخانهها نيز اعلام ميكند.
نديمي با بيان اينكه لايحه ادغام وزارتخانههاي صنايع و بازرگاني توسط اين دو وزارتخانه به اتمام رسيده است، گفت: اين لايحه بايد به امضاي معاونت منابع انساني رياست جمهوري برسد و پس از آن به هيئت دولت ارائه شود.
وي افزود: تا زماني كه لايحه ادغام از كميسيون ذيربط دولت بگذرد و به هيئت وزيران برسد نميتوان گفت چه تغييراتي را شامل ميشود و يا اينكه به صورت ماده واحده در ميآيد و يا يك لايحه مفصل.
وي ادامه داد: لايحه ادغام وزارتخانههاي صنايع و بازرگاني ابتدا بايد توسط كميسيون زيربنايي دولت به تصويب برسد و بعد در اختيار هيئت دولت قرار گيرد.
به گفته نديمي، اين لايحه هنوز به امضاي معاون منابع انساني رياست جمهوري نرسيده است كه بخشي از اين تأخير به دليل بحثهاي مطرح در مورد روش ادغام وزارتخانهها است.
* بانك مركزي از وزارت صنايع شكايتي نكرده است
معاون پارلماني وزارت صنايع در واكنش به وجود برخي اختلاف نظرها بين وزارت صنايع و بانك مركزي در مورد نرخ رشد بخش صنعت و بحثهاي مطرح شده از سوي رئيس كل بانك مركزي مبني بر اينكه از دستگاههايي كه آمار اين مركز را زير سؤال ميبرند شكايت خواهد كرد، گفت: مركز آمار و بانك مركزي به عنوان مراكز رسمي و قانوني آماري كشور شناخته شدهاند اما آمارهاي ما نيز آمارهاي قطعي است.
وي ادامه داد: آن دسته از آمارهايي كه قبل از قطعيت آماري اعلام ميشوند چون تناقضي با آمارهاي رسمي ندارند، موجب شكايت بانك مركزي نيز نميشوند.
نديمي افزود: شاخصهاي بانك مركزي متناسباً اعلام ميشود، مثلاً در مورد اشتغال ميتوان از 2 ساعت تا هر روز را به عنوان مبنا مد نظر قرار داد كه بانك مركزي بايد پارامترهاي خود را اعلام كند.
وي ادامه داد: در صورتي كه وزارت صنايع بر اساس پارامترهاي متفاوت از بانك مركزي نرخ رشد صنعت را اعلام كرده باشد، مشكلي نيست ولي اگر بر اساس همان پارامترها، آمارهاي بانك مركزي را تكذيب كند اين مسئله ميتواند مورد بررسي قرار گيرد.
معاون حقوقي وزارت صنايع تأكيد كرد: از بانك مركزي تاكنون شكايتي در اين مورد به معاونت حقوقي وزارت صنايع نرسيده است.
* اجراي هزار و 843 طرح صنعتي در قالب طرح آمايش
نديمي در پايان از برنامهريزي براي اجراي هزار و 843 طرح صنعتي و معدني در قالب طرح آمايش با اعتبار 113 هزار ميليارد ريال خبر داد و گفت: از اين تعداد، 860 طرح مصوب شده، قرارداد 510 طرح منعقد شده و منابع مالي 386 طرح نيز به طور كامل پرداخت شده است.
وي با بيان اينكه در طول هفته صنعت و معدن 464 طرح در استان ها اجرايي خواهد شد، افزود: اشتغالزايي اين طرحها 19 هزار و 35 مورد پيشبيني و ارزش ريالي طرحها نيز 287 هزار ميليارد ريال برآورد ميشود.
به گفته وي، ارزش ارزي اين طرحها نيز 681 ميليون دلار تعيين شده است.
اهداف و چشمانداز صنعت بيمه در سال جهاد اقتصادي
خبرگزاري فارس: رئيس كل بيمه مركزي با اشاره به اهداف و چشمانداز اين صنعت در سال جاري گفت: در پايان برنامه پنجم ضريب نفوذ صنعت بيمه كشور از متوسط جهاني بالاتر خواهد بود.

به گزارش خبرنگار اقتصادي باشگاه خبري فارس «توانا»، جواد فرشباف ماهريان امروز در همايش آموزش تخصصي مديران شعب صنعت بيمه سراسر كشور ضمن بيان اين مطلب كه صنعت بيمه در برنامه تحول خود اهداف بلندمدتي را طراحي كرده اظهار داشت: در زمان تدوين برنامه تحول ضريب نفوذ بيمه 1.3 درصد بود كه در سال 89 اين ضريب را به 1.5 درصد رساندهايم. البته براي انتهاي برنامه پنجم توسعه اميدواريم ضريب نفوذ 2 درصدي صنعت بيمه را شاهد باشيم.
وي ضمن تاكيد بر اينكه در انتهاي برنامه پنجم ضريب نفوذ صنعت بيمه كشور از متوسط جهاني بالاتر خواهد بود گفت: در زمان آغاز برنامه سهم بخش خصوصي 22.5 بود كه به دنبال آن هستيم اين سهم را به 70 تا 75 درصد برسانيم.
وي با اشاره به اينكه لازمه محقق شدن اين امر گسترش حق بيمهها و محدوديت بخش خصوصي در سهم 25 درصدي است افزود: به استثناي بيمه درمان و شخص ثالث كه بيشتر ضريب نفوذ كشور را به خود اختصاص داده است ساير رشتههاي بيمهاي 10 و حداكثر 15 درصد توسعه پيدا نكردند در حالي كه سرزمين ايران با توجه به توانمنديهاي داخلي خود بايد ضريب پوششي بيشتري را شاهد باشد.
وي ضمن بيان اين مطلب كه دستاندركاران صنعت بيمه بايد بازار وسيعي را براي رشتههاي مختلف بيمهاي به وجود آورند گفت: اعمال مديريت ريسك در شركتها و رعايت اصول رقابت در بازار و رعايت اخلاق حرفهگري در صنعت بيمه توسعه اين صنعت را در آينده به وجود خواهد آورد.
رئيس كل بيمه مركزي معتقد است به كارگيري دانش فني و حرفهاي به روز و گسترش فعاليتهاي بيمهگري ميتواند در بلندمدت صنعت بيمه را به اهداف از پيش تعيين شده خود برساند. البته بايد عدالت در خدمات بيمهاي محور قرار گيرد.
وي با اظهار تاسف از اينكه توزيع رشتههاي مختلف بيمهاي فقط در تهران و برخي از شهرهاي كشور محدود شده است، گفت: لازمه رسيدن به اهداف بلند گسترش فعاليتها و ارايه خدمات مطلوب به سراسر كشور است.
رئيس كل بيمه مركزي با اشاره به اينكه صنعت بيمه بايد با تمام قوا و سازماندهي نيروهاي انساني خود فعاليتهاي بيمهاي خود را متمركز كند گفت: در اين چند سال با تغيير نگاهي كه در برنامه عملكرد خود به وجود آوردهايم و مديريت مناسب به دنبال تحقق برنامههاي از پيش تعيين شده هستيم.
فرشباف در ادامه گفت: بيمه مركزي با تمام قوا و امكانات و به طور جدي پيگير اجرايي شدن هر يك از اهداف كلان خود در صنعت بيمه است.
به گفته وي، زمينه فعاليت در صنعت بيمه به كلي پيشرفت كرده و در حال تغييرات اساسي است به صورتي كه دستاندركاران صنعت بيمه بايد خود را براي مواجهه با پيامدهاي مثبتي كه انتظار ميرود كليه شركتهاي بيمه و مديران شعب سراسر كشور را تحت تاثير قرار دهد آماده كند.
** آزادسازي تعرفهها؛ كاهش قيمتها
رئيس كل بيمه مركزي به آزادسازي تعرفهها اشاره كرد و اظهار داشت: با اجرا شدن اين برنامه صنعت بيمه 30 تا 40 درصد كاهش قيمتها را در رشتههاي بيمهاي شاهد بوديم كه احتمال ميرود پورتفوي حق بيمه شركتهاي بيمه تا حدود مناسبي در آينده افزايش يابد.
وي در ادامه تصريح كرد: 29 درصد توليد حق بيمهها در سال 89 نسبت به 88 نشان از آن دارد كه اقبال عمومي مردم نسبت به صنعت بيمه افزايش يافته و ضريب نفوذ اين صنعت هر روز در حال گسترش است كه البته به عقيده بنده اگر قيمتهاي مناسب به مردم عرضه شود اقبال عمومي بيشتر خواهد شد.
وي با اشاره به اينكه بيمه مركزي در برنامه تحول صنعت بيمه اصلاح آئيننامه 57 و اعطاي نمايندگي شركتهاي بيمه را صادر كرده است گفت: با توجه به تعاريفي كه از فعاليتهاي بيمهاي عنوان ميشود بيمه مركزي با گسترش مجوز فعاليتهاي شركتهاي بيمهاي خود از شروع برنامه كه 8 هزار و 500 نماينده فعاليت ميكردند تعداد آنها را به 2 هزار و 500 هزار رسانده است كه اين امر نشان از رشد حداقلي سه برابر اعطاي نمايندگي در صنعت بيمه است.
به گفته وي، افزايش اعطاي نمايندگيها در سطح كشور نشان از تقاضاهاي زياد جامعه براي انجام فعاليتهاي بيمهاي است؛ البته شركتهاي بيمهاي بايد در راستاي دريافت مجوز فعاليتهاي خود را در چارچوب استانداردها انجام دهند.
رئيس كل بيمه مركزي معتقد است رفتارهاي نمايندگان با مردم بايد مناسب با عدالت باشد تا ترغيب مردم به سمت خريد رشتههاي بيمهاي افزايش يابد.
وي در ادامه گفت: تغيير رويكرد به بازاريابي و حضور در فعاليتهاي اقتصادي، پويايي صنعت بيمه را به دنبال دارد اما متاسفانه به دليل آنكه شركتهاي بيمه بيشتر فعاليتهاي خود را متمركز در بيمه شخص ثالث ميكند اين امر تا حدودي تحقق نشده است.
به گفته وي، در حالي بحث توسعه بازار در صنعت بيمه مطرح ميشود كه 85 درصد از اين بازار بكر بوده و تقاضايي از جانب شركتهاي بيمه وجود ندارد.
** توسعه بازار اولويت اصلي صنعت بيمه در كشور
وي با اشاره به اينكه نمايندگان و شعب سراسر كشور بايد در توسعه بازار بيمهاي اقدامات موثري را انجام دهند گفت: البته بيمه مركزي نيز براي تحقق اين امر اقدامات موثري را انجام خواهد داد.
وي در ادامه افزود: اجراي صحيح و متناسب با قانون خاص بيمه مركزي است به طوري كه فعاليتهاي نمايندگي شركتهاي بيمه بايد به طور يكسان و مطابق با قانون انجام شود.
فرشباف به آزادسازي تعرفهها حتي در بيمه شخص ثالث اشاره كرد و گفت: در بيمه شخص ثالث بيمه مركزي قيمتهاي حداقلي را ارايه كرده است كه اين امر به مفهوم آزادسازي بيمه شخص ثالث است.
به گفته رئيس كل بيمه مركزي، رعايت مديريت ريسك و اصول مديريت بيمه مركزي از جمله اصول اين نهاد بيمهاي به شمار ميآيد.
وي به توسعه بيمه عمر كه از جمله اهداف ديگر بيمه مركزي در اين سال است اشاره كرد و گفت: با وجود افزايش مناسب حق بيمههاي عمر ولي تا به رقم 9 درصدي فاصله زيادي وجود دارد كه بيمه مركزي در صدد است با اصلاح آئيننامه اين رشته بيمهاي و تصويب آن در شوراي عالي بيمه اقدامات موثري را در توسعه آن انجام دهد.
وي ضمن تاكيد بر اينكه اين نهاد بيمهاي اصرار بر استقرار نظارت مالي، نظارت فني بر فعاليتهاي شركتها و نمايندگيهاي كل سراسر كشور دارد گفت: برخورد سليقهاي عدم توازن در استانهاي كشور از جمله عواملي است كه مانع توسعه رشتههاي بيمهاي به خصوص بيمههاي عمر در استانها ميشود.
وي در ادامه به واحد ارزيابان خسارت كه قرار است اوايل مهرماه به صورت مستقل فعاليت خود را آغاز كند گفت: اگر بخواهيم از ماهيت سنتي بيمهگري كشور خارج و به دنبال مدرن بودن گام برداريم بايد فعاليتهاي بيمهگري را سازمان دهيم چرا كه اين امر باعث كاهش هزينههاي شركتهاي بيمهاي خواهد شد.
وي استقرار واحد ارزيابان مستقل خسارت را از جمله اقدامات قابل تقدير دانست و گفت: با آغاز فعاليت اين نهاد فعاليتهاي شركتهاي بيمهاي حرفهاي تر شده و مشكلات مردم تا حدودي كاهش خواهد يافت.
به گفته وي، لازمه توسعه صنعت بيمه نيازمند نهادسازي جديد و حرفهاي عمل كردن است در اين راستا كار ارزيابان خسارت بسيار قابل ملاحظه خواهد بود.
تكليف جهاد اقتصادي؛ رجحان كار بر منافع حزبي
خبرگزاري فارس: جهاد اقتصادي امروز با جهاد ديروز يكتفاوت اساسي دارد كه امروز در شرايط امنيت و آسايش و آرامش قرار داريم و اين ميتواند يك فرصت ايدهآل باشد براي كار بيشتر و سازندگي در اقصينقاط كشور.

از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 تاكنون دشمنان بويژه آمريكا همواره و با ابزارهاي گوناگون لحظهاي از تلاش عليه موفقيت و فراگير شدن اين نهضت اسلامي و ضداستكباري فروگذار نكردهاند؛ در برههاي نمود اصلي اين تلاش در مبارزه نظامي بوده و در برههاي مبارزه فرهنگي و سياسي غلبه داشته است اما آنچه امروز محور اصلي مبارزه دشمنان با انقلاب ملت ايران قرار گرفته، مبارزه و تحريم اقتصادي است. در شرايطي كه در سومين سال از دهه پيشرفت و عدالت قرار داريم و از سوي ديگر با پيدايش موج اسلام خواهي و ظلمستيزي كه در دنياي اسلام به وجود آمده است، اين احساس ايجاد ميشود كه در ملتهاي منطقه هم پيشرفت و عدالت محقق خواهد شد. با وجود چنين شرايطي رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود در ابتداي سال جديد خورشيدي، اين سال را "سال جهاد اقتصادي " نامگذاري كردند و از تمام مسؤولان كشور در همه دستگاهها و همچنين همه آحاد مردم خواستند در عرصه اقتصادي، جهادگونه و با فرهنگ مجاهدت وارد شوند. امروز رشد و پيشرفت خاص و شتابنده اقتصادي ايران به عنوان كشوري كه چشم بسياري از ملتهاي منطقه به وضعيت و شرايط آن دوخته شده؛ مساله مهمي در نگاه بينالمللي است و بالندگي اقتصادي ايران اسلامي ميتواند در نگاه ملتهاي مسلمان منطقه به شكلگيري الگويي برآمده از اسلام در رفع معضلات اقتصادي منجر شود. در حقيقت جهاد اقتصادي در اينجا وسيلهاي است براي يك الگوسازي جهاني.
به هر حال جهاد اقتصادي براي آنچه منظر و نگره رهبر انقلاب در اين سال تحول است جهاد عملي با عزم و ابزار كامل، جوشش غرور ملي، اعتقاد راسخ به ارزشهاي معنوي كه در جهاد وجود دارد، رجحان كار و كوشش بر منافع و تعاملات فردي و گذشت از غرور و كبر ناشي از منيتهاي فكري و جناحي و مآلا به خدمت درآمدن بسياري از نيروهايي است كه ديروز در جبهه نظامي از مرز و بوم كشور دفاع ميكردند و امروز اين نبرد به ميدانهاي صنعتي و كشاورزي كه نياز وسيع به تغيير و تحول دارند بايد كشيده شود. در سال جهاد اقتصادي مديريتي حداقل در حد مديريت بحران است كه اگر اين اتفاق صورت نگيرد نتيجه و عملكرد دستگاههاي اجرايي و عمومي كشور چيزي بيش از سال قبل نخواهد بود. خصوصيت حاكم بر نظام و مردم كه مبتني بر نگره اسلام است و هر حركتي با نيت و توجه ميتواند به منزله جهاد تلقي شود و مديريت ناب و خالص با درك و شعور دين مبين اسلام ميتواند فرآيندي قابل قبول در حركت جهادي سالجاري را مديريت كند و از كشور پهناور و غني ما مدينه فاضلهاي را به وجود آورد كه خواست مردم و مطالبه و دغدغه جدي ولايت است.
قطعا رهنمود رهبر انقلاب در انتخاب اين نماد به حسب ضرورت اجراي كامل طرح تحول اقتصادي است تا اين طرح در ابتداي مسير خود، با توزيع مبلغي به عنوان يارانه يك هدف غايي قرار نگيرد زيرا يارانهبگير الزاما بايد در مسير توليد ثروت قدم بردارد و از مصرفكننده صرف ثروت و منابع خارج شود و با توليد ثروت از حداقلهاي رفاه اجتماعي به سطح استانداردهاي بينالمللي برسد، در اين صورت هم رشد اقتصادي كشور بهبود خواهد يافت و هم بهرهوري افزايش يافته و به تبع آن بيكاري در كشور محدود و نرخ آن مقبول خواهد شد. هنوز يادمان نرفته جهاد سازندگي در حالي كه اتاق مناسب براي مديران خود نداشت بزرگترين فعاليتهاي اقتصادي را در بخشهاي كشاورزي، صنعت و خدمات صورت ميداد و گروه عظيمي نيز در خدمت بخشهاي مختلف دفاع مقدس تمهيدات لازم را براي دفاع فراهم ميكردند. جهاد اقتصادي امروز با جهاد ديروز يكتفاوت اساسي دارد كه امروز در شرايط امنيت و آسايش و آرامش قرار داريم و اين ميتواند يك فرصت ايدهآل باشد براي كار بيشتر و سازندگي در اقصينقاط كشور.
نويسنده : مجتبي شجاعي
منبع : روزنامه وطن امروز 1390/03/28
موضوع "تحريمها " در كميسيون ويژه جهاد اقتصادي مجلس بررسي ميشود
خبرگزاري فارس: كميسيون ويژه جهاد اقتصادي موضوع "تحريمها " را با حضور مسئولان مربوطه بررسي ميكند.

به گزارش خبرنگار پارلماني خبرگزاري فارس، اعضاي كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي روزهاي يكشنبه، دوشنبه و سهشنبه اين هفته جلسه دارند و در اين جلسات بررسي لايحه اعاده شده امور گمركي از شوراي نگهبان را ادامه ميدهند.
ادامه رسيدگي به طرح اعاده شده زكات از شوراي نگهبان، ادامه بررسي لايحه اصلاح قانون نظام امور صنفي و استماع گزارش رئيس كل بانك مركزي در خصوص افزايش نرخ ارز، سكه و كاهش سپردهها نيز در دستور كار هفته جاري اين كميسيون قرار دارد.
كاروگروه پولي و مالي كميسيون اقتصادي هم فردا با تشكيل جلسهاي، رسيدگي به طرح اصلاح مواد 38 و 39 قانون ماليات بر ارزش افزوده را ادامه ميدهند.
كميسيون مشترك رسيدگي به طرح "نظارت مجلس بر امور نمايندگان " فردا (يكشنبه) جلسهاي براي بررسي طرح و پيشنهادات واصله تشكيل ميدهد.
كميسيون ويژه جهاد اقتصادي عصر روز دوشنبه براي بررسي موضوع "تحريمها و سرفصلهاي ذكر شده " با حضور مسئولان مربوطه جلسه دارد.
نسبت اسلام با اقتصاد
پیوستگی اجزاء مختلف جامعه
کسانی که فکر می کنند مسائل زندگی از یکدیگر جداست و هر چیزی یک مرز و یک قلمروی خاص دارد و هر گوشه ای و قسمتی از زندگی بشر به یک شی ء بخصوص تعلق دارد، تعجب و احیانا انکار می کنند که کسی مسأله ای به نام "اقتصاد اسلامی" طرح کند، زیرا به عقیده اینها هر یک از اسلام و اقتصاد یک مسأله جداگانه است، اسلام به عنوان یک دین برای خودش، و اقتصاد به عنوان یک علم و یا یک فلسفه برای خودش، اسلام قلمروی دارد و اقتصاد قلمروی دیگر، همچنان که فرهنگ، سیاست، قضاوت و حتی اخلاق هر کدام قلمروی جداگانه از اسلام دارند.
بعضی پا فراتر نهاده و گفته اند زندگی به طور کلی یک مسأله است و دین مسأله دیگر، دین را نباید با مسائل زندگی مخلوط کرد.
این اشخاص اشتباه اولشان این است که مسائل زندگی را مجرد فرض می کنند، خیر، زندگی یک واحد و همه شؤونش توام با یکدیگر است، صلاح و فساد در هر یک از شؤون زندگی، در سایر شؤون مؤثر است. ممکن نیست اجتماعی مثلا فرهنگ یا سیاست، یا قضاوت یا اخلاق و تربیت و یا اقتصادش فاسد باشد اما دینش درست باشد و بالعکس.
اگر فرض کنیم دین تنها رفتن به مسجد و کلیسا و نماز خواندن و روزه گرفتن است، ممکن است کسی ادعا کند مسئله دین از سایر مسائل مجزاست، ولی این مطلب فرضا درباره مسیحیت صادق باشد درباره اسلام صادق نیست.
پیوندهای اسلام با اقتصاد
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد: مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، حجرها، ارث، هبات و صدقات، وقف، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد.
اسلام کتاب البیع ، کتاب الاجاره، کتاب الوکاله ، کتاب الرهن، کتاب الارث، کتاب الهبه، کتاب الوقف دارد.
و از طرف دیگر می دانیم اصل "«نؤمن ببعض و نکفر ببعض»؛ ما به برخی ایمان داریم و به بعضی نداریم." (نساء/150) همان طور که قرآن کریم می فرماید، مطرود است، علیهذا یا باید اسلام را دربست بپذیریم و یا باید دربست رد کنیم.
پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است. در این جهت برخی مذاهب دیگر نیز کم و بیش چنین می باشند. اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود، حدود عدالت و امامت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نمی شود.
کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام صفحه 13 تا 15
اقتصاد سالم از نظر اسلام
یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است، همان طوری که از شرائط اولیه یک اجتماع سالم اقتصاد سالم است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیرقائم به غیر. جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد و اگرنه، مانند یک مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و جهاز دمویه اش خراب است همیشه مریض خواهد بود. گمان نمی رود هیچ عالم و بلکه هیچ عاقلی منکر لزوم و ضرورت اقتصاد سالم باشد. از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیرقابل تأمین است.
اسلام می خواهد که غیرمسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیرمسلمان دراز نباشد، و الا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد. هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد اسیر و برده او است و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست. به قول نهرو: " ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد. "
علی علیه السلام می فرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، أحسن الی من شئت تکن امیره»؛ «محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد، و هر که را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد». (غرر الحکم، چاپ دانشگاه تهران، ج 2، ص 584).
اگر ملتی کمک خواست و ملتی دیگر کمک داد، خواه ناخواه اولی برده و دومی آقاست. چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیه اقتصادی را درنیابد و نفهمد اقتصاد مستقل یکی از شرائط حیات ملی است. این یک مطلب.
مطلب دیگر اینکه اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش می گیرد، و این جهت ناشی از جنبه همه جانبه بودن اسلام است. دو روش افراطی و تفریطی به چشم می خورد، یکی اساسا ارزش سلامت بنیه اقتصادی را درک نمی کند و طرفدار فقر است و خیال می کند همین طور که فقر برای فرد عیب نیست برای جامعه هم عیب نیست، اولا برای فرد هم به یک معنی عیب است و اگرهم برای فرد عیب نباشد برای اجتماع عیب است، و دیگری که به ارزش اقتصاد پی برده است دیگر همه چیز را فراموش می کند و معتقد است منبع درآمد، تمایلات بشر است و هر چیزی که تقاضایش وجود داشت و میل به خرید آن در مردم بود و پول درآور بود باید عرضه داشت، تقاضا علت تامه جواز عرضه است ولو اینکه عرضه مواد مهلک یا مضعف جامعه باشد.
جامعه ای بیماری باد بادک و اسباب بازی و لوازم تجملی تقاضا دارد، مانند مریضی که اشتهای چیزی دارد که برایش مضر است. جامعه ای بیماری اتومبیل دارد، مانند بیمار مستسقی یا طفل مبتلا به قی و اسهال تقاضای آب دارد و صاحب آب فقط به دلیل اینکه در مقابل این آب پول داده می شود مرتب آب می دهد و جیب خود را از پول پر می کند، بالاتر این که تقاضای کاذب به وجود می آورد، هروئین می سازد و راه در آمد هنگفت به وجود می آورد و مرتب هروئینی می سازد، به دلال می گوید: از هر ده نفر مبتلا به اندازه یک نفر متعلق به شخص خودت، از هر چه فروش کردی ده یک مال خودت، ولی اسلام مکاسب محرمه دارد، قبل از هر مسئله ای در مکاسب، مکاسب محرمه را عنوان می کند، فروختن بت و صلیب را حتی به غیرمسلمانان تحریم می کند، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحریم می کند، فروش کتب ضلال را تحریم می کند، بیع سلاح للاعداء را تحریم می کند، اسلام تدلیس ماشطه و مجسمه سازی، ساختن و فروختن ظرف طلا و نقره، شعر هجائی و مدحی، غش، لغو و لهو، قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، نجش، اعانت ظالمین، ولایت از قبل جائر، هجاء مؤمن، اکتساب به واجبات، و ... را تحریم می کند. از همه اینها «آشکار می شود که» تز اسلام این است:
رابطه نیت کسب درآمد با مصالح عمومی
"منبع درآمد، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد، مصالح عمومی باید باشد"، به تعبیر فقهاء خرید و فروش چیزی جایز است که "منفعت محلله مقصوده" (سودی که حلال بوده و توسط خریدار و فروشنده قصد شده باشد) داشته باشد. این اقتصاد اقتصادی است واقع بینانه و مرتبط به اخلاق و تربیت بشر. پس در عین اینکه اسلام طرفدار ازدیاد ثروت است و ثروت را وسیله تأمین هدفهای عالی خود می داند، به همین دلیل که هدف، عالی تر از خود ثروت است، راه درآمد را تمایلات و تقاضا نمی داند، مصلحت را راه می داند، اما در اقتصاد جدید اینگونه محدودیتها وجود ندارد، خصوصا اقتصاد سرمایه داری، از صادراتشان می توان حقیقت را فهمید که از مملکتهای نیازمند مثل ایران چه می برند و چه تحویل می دهند.
نسبت نحوه فعالیت و مالکیت در اقتصاد اسلامی
مطلب سوم این است که همان طور که نباید از هر راهی به دنبال ثروت بود، نباید سیستم اقتصادی به شکلی باشد که رشد و نمو را متوقف و فلج کند و جلوگیری نماید. از جمله چیزهایی که مانع رشد است به عقیده ما تز " کار به قدر استعداد و مخارج به قدر احتیاج " است که لازمه اش اشتراک مردم در منافع یکدیگر است.
این چند عیب دارد: اولا برخلاف فطرت و طبیعت است. پیوستگی طبیعی افراد بشر به حد اجزاء یک پیکر نیست.
ثانیا این خود نوعی استثمار است.
ثالثا جلوی فعالیت و نشاط را می گیرد، بشر آنگاه نشاط کار پیدا می کند که بداند نتیجه کارش به خودش برمی گردد. چرا اداریها اهل سنبل اند؟ به قولی مرض اداره دارند؟ چون ایمان که ندارد و درآمدش و ترقیاتش هیچکدام با فعالیتش بستگی ندارد، برعکس درآمدش با انجام کارهای غیرمشروع از باند بازی و حقه بازی و رشوه مالی و احیانا العیاذ بالله رشوه ناموسی است.
خوشا به حال اجتماعی که سیستم اقتصادیش به شکلی باشد که راه درآمد منحصر باشد به فعالیت، و آثار فعالیت فرد هم مخصوص خودش باشد، بدا به حال اجتماعی که کار در آن اجتماع صرف نمی کند اما بورس بازی و کارهای غیر تولیدی و کارهای انحرافی در آن صرف بکند (این جهت مربوط است به فرهنگ و دادگستری و ایمان)، و بالاخره فعالیت مفید و سالم راه درآمد نباشد، و نیز بدا به حال اجتماعی که هر چند راه درآمد غیر شروع را بسته است اما راه درآمد مشروع را از نظر شخصی نیز بازنگذاشته و تز " کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج " را پیش کشیده است. جل الاسلام که هم طرفدار مالکیت اختصاصی است و هم تربیت ایمانی دارد و راه درآمد غیرمشروع را بسته است.
ما هیچ احتیاجی نداریم به تزی که از آن سوی دیوار آهنین یا از ماوراء بحار برای ما بیاورند، تز اسلام کافی است. ما باید به طور قطع بدانیم که از راه مشروع صد پارچه ملک درست نمی شود. در حدیث است که: " ده هزار درهم از راه مشروع جمع نمی شود " (وسائل الشیعه "جلد 12، کتاب التجارة، باب 8 ص 21، به نقل از "تهذیب" ج 2 ص 100).
البته این نسبت به زندگی آن روز است، مقصود این است که همیشه درآمد مشروع حد معینی دارد و بالاتر از آن از راه مشروع به دست نمی آید، نه این که اگر به دست آمد باید از او گرفت، غلط ترین تزها تحدید مالکیت است، ما سر جوال را ول کرده ایم و اصل " من أین لک هذا "؛ («این مال» را از کجا کسب نموده ای) را فراموش کرده ایم و از راه تحدید و اشتراک می خواهیم وارد شویم. تز "من أین لک هذا" که تز عمر است از تز تحدید مالکیت یا اشتراک بسیار ارجمندتر است (رجوع شود به " عبقریة عمر " عقاد).
خلاصه مطلب اینکه: اسلام طرفدار تقویت بنیه اقتصادی است اما نه به عنوان اینکه اقتصاد خود هدف است، یا تنها هدف است، بلکه به عنوان اینکه هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست، اما اسلام اقتصاد را یک رکن از ارکان حیات اجتماعی می داند، لهذا به خاطر اقتصاد به سایر ارکان ضربه و لطمه نمی زند. اسلام طرفدار این نظریه که سرچشمه درآمد، تقاضاها و تمایلات است نیست ، بلکه معتقد است باید تمایلات با مصالح عالی و همه جانبه بشریت تطبیق بکند، از اینرو فصل مهمی در اسلام هست به نام مکاسب محرمه.
در آمد مشروع از نظر اسلام یعنی در آمدی که از طرفی محصول فعالیت شخص باشد یا لااقل جنبه استثمار نداشته باشد، و از طرف دیگر از لحاظ مصرف ، قابلیت مصرف شدن، مشروع و مفید داشته باشد و به اصطلاح فقهاء جنس مورد معامله دارای "منفعت محلله مقصوده" باشد، به عبارت سوسیالیستها هدفها منافع اجتماع باشد نه پر کردن جیب شخص.
منبع :
کتاب نظری به نظام اقتصادی اسلام صفحه 18 تا 23
نظر اسلام در مورد اقتصاد
اسلام دو پیوند با اقتصاد دارد:
مستقیم و غیرمستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که مستقیما یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیاتها، حجرها، ارث، هبات و صدقات، وقف، مجازاتهای مالی یا مجازاتهایی در زمینه ثروت و غیره دارد. اسلام کتاب البیع، کتاب الاجاره، کتاب الوکاله، کتاب الرهن، کتاب الارث، کتاب الهبه، کتاب الوقف دارد. پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است.
اسلام مردم را توصیه می کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت، رشوه. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمروی این مفاهیم ثروت است. تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود، حدود عدالت و امامت و عفت و احسان و همچنین حدود دزدی و خیانت و رشوه روشن نمی شود.
نظر اسلام راجع به ثروت
در اسلام مال و ثروت هیچوقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست بلکه دور افکندنش (اسراف، تبذیر، تضییع مال) حرام قطعی است.
اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با این که انسان فدای ثروت شود مخالف است و سخت مبارزه کرده است، به عبارت دیگر پول پرستی را و اینکه انسان برده پول باشد، به عبارت دیگر اینکه انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد که: «الذین یکنزون الذهب و الفضه و لاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم»؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى دارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مى سازند، و در راه خدا انفاق نمى کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! (توبه /34) که نام این حالت حرص و آز است، و یا پول را فقط برای پرکردن شکم و برای عیاشی وبیکاری و ولگردی بخواهد که نام آن شهوترانی است، اینها را محکوم کرده است.
در این حالت پول خواستن توام است با دنائت و پستی و محو شخصیت انسانی در پول و فقدان هرگونه شخصیت انسانی و شرافت معنوی.
نقطه مقابل، این است که انسان پول را به عنوان یک وسیله برای فعالیت و عمل و تسهیل و تولید بخواهد. در این صورت پول تابع آن هدف کلی است که انسان پول را برای آن هدف می خواهد. اسلام که پول پرستی را محکوم کرده است پول و ثروت را محکوم نکرده است، زیرا تولید ثروت: کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره توصیه شده است، مبادله ثروت یعنی تجارت و داد و ستد توصیه شده است. مصرف رساندن از نظر شخصی در حدود احتیاجات فردی خالی از هر نوع تجمل و اسراف که مفسد انسان است توصیه شده است.
در اسلام تبذیر و اسراف و تضییع آن ممنوع است. در اسلام مقررات سخت قضائی و جزائی در مورد حیف و میل ها و سرقتها و خیانتها وضع شده است. و دفاع از مال در حکم جهاد و کشته در این راه شهید تلقی شده است: «المقتول دون اهله و ماله»... و برای مال انسان حقوقی قائل شده است. خود ثروت در کمال صراحت در قرآن کریم به عنوان " خیر " نامیده شده است: «کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین»؛ بر شما نوشته شده: «هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى (مالى ) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّى است بر پرهیزکاران!» (بقره/ 180).
اقتصاد سالم در نظر اسلام
یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نمو ثروت است، همان طوری که از شرائط اولیه یک اجتماع سالم اقتصاد سالم است. اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیرقائم به غیر جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد و اگرنه، مانند یک مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و جهاز دمویه اش خراب است همیشه مریض خواهد بود. از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیرقابل تأمین است.
اسلام می خواهد که غیرمسلمان در مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش به طرف غیرمسلمان دراز نباشد، و الا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، اگرچه اسم بردگی در کار نباشد.
هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش به طرف ملت دیگر دراز باشد اسیر و برده او است و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست. علی علیه السلام می فرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، أحسن الی من شئت تکن امیره»؛ محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود، بی نیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد، و هر که را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی فرمانروای او خواهی شد (غرر الحکم، ج 2، ص 584). اسلام همواره روش وسط و معتدل را پیش می گیرد، و این جهت ناشی از جنبه همه جانبه بودن اسلام است. دو روش افراطی و تفریطی طرفدار فقر است و دیگری که همه چیز را فراموش می کند و معتقد است منبع درآمد، تمایلات بشر است و هر چیزی که تقاضایش وجود داشت و میل به خرید آن در مردم بود و پول درآور بود باید عرضه داشت، تقاضا علت تامه جواز عرضه است هرچند عرضه مواد مهلک یا مضعف جامعه باشد این دو روش افراطی و تفریطی را اسلام نفی می کند.
اسلام مکاسب محرمه دارد، قبل از هر مسئله ای در مکاسب، مکاسب محرمه را عنوان می کند، فروختن بت و صلیب را حتی به غیرمسلمانان تحریم می کند، فروختن شراب و آلات قمار و وسائل گمراهی را مطلقا تحریم می کند، فروش کتب ضلال (کتابهای گمراه کننده) را تحریم می کند، بیع سلاح للاعداء (فروختن اسلحه به دشمنان دین و مسلمانان) را تحریم می کند، اسلام تدلیس ماشطه (آراستن زن به گونه ای که عیبش آشکار نشود و ازدواج همراه با فریفتن مرد باشد) و مجسمه سازی، ساختن و فروختن ظرف طلا و نقره، شعر هجائی و مدحی، غش، لغو و لهو، قمار، قیادت، قیافه، کهانت، مدح من لایستحق المدح، بخش (قیمت کاذب روی اجناس گذاشتن و یا با تبلیغات مشتری ها را فراری دادن)، اعانت ظالمین، ولایت از قبل جائر، هجاء مؤمن، اکتساب به واجبات، و... را تحریم می کند.
از همه اینها آشکار می شود که تز اسلام این است: منبع درآمد، تمایلات و خواسته های مردم نباید باشد، مصالح عمومی باید باشد "، به تعبیر فقهاء خرید و فروش چیزی جایز است که منفعت محلله مقصوده داشته باشد. این اقتصاد اقتصادی است
روحانی فداکار ادعای ناجا را تکذیب کرد
حجت الاسلام و المسلمین فروزش ضمن تاکید بر محارب بودن ضاربین اظهار کرد: با توجه به عمق فاجعه رخ داده متاسفانه عده ای در صدد هستند این حادثه را بخاطر جریان مثبتی که می تواند برای جامعه به همراه داشته باشد شخصی قلم داد کنند.
وی افزود: متاسفانه از سوی نیروی انتظامی مطرح شده است هنگام درگیری با ضاربین لباس روحانیت بر تن نداشتم و این خبر را بنده به طور کامل تکذیب می کنم.
حجت الاسلام فروزش اظهار کرد: البته ما پیگیری های لازم را با نیروی انتظامی انجام دادیم که این خبر را منعکس نکنند ولی با کمال تاسف این اتفاق رخ نداده و حتی برخی از مسئولین نیروی انتظامی هم چنان در گفت و گوهایشان با مطبوعات مجددا اظهار کرده اند که این روحانی در هنگام ضربه خوردن ملبس نبوده است.
وی در ادامه توضیح داد: بعد از شدت ضربه های وارد شده به من، مردم وارد صحنه شدند، لباس روحانیت را از تنم در آوردند. لباس خونینی که آن شب بر تن من بوده هنوز موجود است و خون هایش پاک نشده است.
فروزش که از نویسندگان کتاب نیر اعظم بحساب می آید در ادامه افزود: عده ای می خواهند این اتفاق را شخصی معرفی کنند تا جلوی این جریان مثبت به وجود آمده را بگیرند که فریضه امر به معروف و نهی از منکر کماکان احیاء نشود.
وی در ادامه افزود: تا کنون حدود ۱۷۰۰نفر برای ملاقات بنده از اقشار مختلف مردم و مسئولین در بیمارستان حضور یافتند که از تمامی آنها کمال تشکر را به جای می آورم.
فروزش در پاسخ به اینکه آیا آن خانمی که جانش را نجات دادید هم بین این ملاقات کنندگان بود پاسخ داد: اصلا برایم مهم نیست که این خانم برای ملاقات آمده باشد یا خیر من انتظاری از این خانم ندارم چرا که آن اقدام را وظیفه خودم می دانستم و برای رضایت الهی آن اقدام را انجام دادم.
گفتنی است بعد از مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین فروزش با خبرنگار جهان دو تن از خبرنگاران جریان انحرافی برای تهیه گزارش و مصاحبه از آقای فروزش وارد اطاق وی می شوند که با مخالفت او مواجه می شوند.
این دو خبرنگار که علت امنتاع وی را نمی دانستند اصرار فراوانی داشتند که در نهایت یکی از نزدیکان این طلبه به طور صریح به آن دو خبرنگار اعلام می کند که علت امنتاع حجت الاسلام فروزش از مصاحبه با شما این است که سیاست گذاری هفته نامه شما را انحرافی می داند.
بعد از موضع گیریهای مراجع عظام در مورد پیگیری قضایی این حادثه حضرات آیات: مقتدایی،حسینی بوشهری، سعیدی، نمازی، ممدوحی، کریمی جهرمی، و حجج الاسلام مهدی طایب، ماندگاری، شجونی و آقای دکتر زاکانی و توکلی و جلیلی به همراه آقای حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد در آخرین روز بستری این روحانی در بیمارستان با وی گفت وگویی به صورت تلفنی و حضوری به عمل آوردند.
حجت الاسلام فروزش در گفت و گو با تمامی این اشخاص تاکید داشت این اتفاق نباید فقط به اسم یک طلبه جوان تمام شود بلکه باید جریانی به وجود آورد تا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه زنده شود.
فارسی 1 این بار کودکان زیر ده سال را هدف گرفت
مهمترین هدف شبکه ماهواره ای فارسی 1تبدیل زندگی خانوادگی در ایران به مجموعه ای لجام گسیخته وبی قید و بند است


به گزارش کلمه شبکه ماهواه ای فارسی 1 برای از هم گسیختن کانون خانواده در ایران وتغییر آن از ساختار سنتی ودینی به مجموعه ای لجام گسیخته وبی قید و بند به ترویج بی شرمانه روابط نا مشروع زنان ومردان متاهل وآزادی های بی حساب وکتاب جوانان وبار داری بدون ازدواج آنها پرداخته است .
همچنین این شبکه کار را به جایی رسانده است که تبلیغات بسیاری را برای عادی سازی روابط نا متعارف ونا مشروع بین کودکان زیر ده سال انجام می دهد.
گفتنی است مهمترین علت این هجمه تبلیغاتی به بنیانهای خانواده به دلیل مقاوت جامعه سنتی ودینی ایرانی در مقابل بمباران تبلیغاتی ضد فرهنگی رسانه های غربی است ودشمن نا کزیر است برای رسیدن به اهداف خود مبنی بر به تباهی کشیدن فرهنگ ومذهب جامعه ایرانی این سد محکم خانواده را از طریق پخش سریالهای جذاب از هم بگسلاند.
رصد رسانه های ضد انقلاب/ماموریتی برای سارا،انتقاد رادیو زمانه از اصلاح طلبان،جستجوی نشاط سیاسی برای
دراین نوشته سعی خواهد شد با رصد محورهای مورد تاکید جریان فتنه ،امید و سردرگمی و برنامه ریزی آنان را از خلال خبر ها مورد توجه قرار دهیم.
نگاهي گذرا به محورهاي رسانه ای جریان فتنه در روزهای اخیر نشان از برنامه ریزی آنان برای بهره برداری سیاسی از مسائل ایران در جهت دامن زدن به اختلافات دارند که اهم محورهای آنان عبارت است از:
مهمترین محورهای رسانه ای جریانات ضد انقلاب در هفته گذشته :
- تلاش برای ارائه تصویری غیر واقعی از حقیقتهای اصیل انقلاب
- بزرگنمایی ماجرای درگذشت هاله سحابی با هدف بدنام کردن نظام جمهوری اسلامی ایران
- موج سواری رسانه ای در آستانه 22 خرداد و دعوت به برگزاری تجمعات غیر قانونی
- تلاش برای نا کارآمد نشان دادن مجموعه حاکمیت در حوزه های اقتصادی و فرهنگی
ماموریتی برای سارا
پس از آزادی سار شرود که با وثیقه 500 هزار دلاری در سال 2010 از ایران خارج شد ماموریت جدیدی برای وی از سوی دستگاههای جاسوسی غرب طرح ریزی شده است.
وی اخیرا در گفتگو با بی بی سی از آزار و اذیت دو تبعه آمریکایی بازداشتی در ایران سخن گفته بود تا بهانه ای باشد برای صدور بیانیه ضد ایرانی بستگان جاش فتال و شین باوئر دو تبعه بازداشت شده آمریکا در ایران .
اما نکته حائز اهمیت در اظهارات شرود اعترافی است که رادیو فردا به تاخیر دو ساله این اظهارات کرده « این نخستین بار است که سارا شورد از زمان آزادی از اوین در سپتامبر سال گذشته، ۲۰۱۰، به این روشنی و آشکارا به آزار و اذیت آمریکاییهای زندانی در اوین اشاره کرده است.» و گمانه ها را پیرامون ساختگی بودن این اظهارات و طرح آنها در تحت فشار دستگاههای جاسوسی غرب را تقویت کرده است . چراکه پس از گذشت قریب به دو سال از آزادی شرود طرح این گونه ادعاها نمی تواند از پشتوانه منطقی قوی دال بر صحت آنها برخوردار باشد و بیشتر به توطئه برای هجمه رسانه های غربی به جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد .
انتقاد رادیو زمانه از اصلاح طلبان
پس از انتشار اظهارات سید محمد خاتمی در هفته های گذشته پیرامون انتخابات مجلس نهم ، رادیو زمانه ارگان رسانه ای دستگاههای جاسوسی غرب درمطلبی به انتقاد از اصلاح طلبان پرداخته و مدعی شده « در مقابل برخی از اصلاحطلبان به تاکتیک چانهزنی از بالا روی آوردند؛ به طوری که پیام چندروز پیش محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران فارغ از هرگونه تفسیر بدبینانهای حاوی تلاش برای چانهزنی از بالا بود»و در ادامه خاطرنشان کرده « چنین تاکید مشخصی بر «چانهزنی از بالا» از جانب اصلاحطلبان ..... به معنای به فراموشی سپردن حوزه عمومی و قاعده هرم اجتماعی است.».
رادیو زمانه با عجولانه توصیف کردن مواضع اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس نهم مدعی شده« چنین تلاشی بهویژه از جانب مخالفان، عجولانه و نافرجام بهنظر میرسد، زیرا هنوز حوزه عمومی پتانسیل بالایی برای ارائه و نمایش قدرت دارد.»
جستجوی نشاط سیاسی در هیاهوی اغتشاش و نا آرامی
حزب منحله مشارکت با صدور فراخوانی برای برهم زدن نظم و امنیت عمومی مدعی شده برگزاری تجمعات اعتراضی «نشاط سیاسی» را به کشور باز میگرداند. البته ما نیز همچون شما نمی دانیم تا چه میزان تعریف نشاط سیاسی با خواسته اغتشاش گران می تواند هم راستا باشد اما آنچه که از اعتراضات غیر قانونی سال گذشته نصیب کشور شد نشاط اراذل و اوباشی بودکه شکستن و تخریب اماکن عمومی ، انتقام خود را از انتخاب و تصمیم مردم می گرفتند تا سرخوردگی ناشی از شکست را اینچنین مداوا کنند.
اینکه اون نیست ؟
پخش مستند الماسی برای فریب با واکنشهای متفاوتی در داخل و خارج از کشور مواجه شد اما در این میان واکنش علیرضا نوری زاده عامل سرویس جاسوسی انگلیس بیش از دیگران قابل تامل است . وی که از متهمان اصلی گاف سرویس های جاسوسی غرب در ماجرای محمد رضا مدحی بشمار می رود طی گفتگویی با رادیو زمانه ضمن قبول مسئولیت معرفی مدحی به جریانات اپوزیسیون ادعا کرد مدحی آن مدحی همیشگی نبوده است « من در فیلمی که نشان داده شد احساس میکردم آقای مدحی خودش نبود. برای این که من آقای مدحی را از نزدیک دیدهام. ....وی میبایست آمپول کورتون به خودش میزد. یا روزی ۹۰ قرص میخورد و این چیزها پنهانی نیست. »
این در حالیست که برنامه ریزی دقیق دستگاه امنیتی کشور چنان شیرازه فکری ضد انقلاب خارج نشین را به هم ریخته که تحلیل های آنان از ماجرای مدحی مملو از تناقضات ساختاری است . نوری زاده در حالی این سخنان را مطرح می کند که چندی پیش مدعی شده بود« آقای مدحی آمده بیرون و بعد به خاطر تهدیدهایی که شده به ایران رفته است- او بارها گفت که همسر اول، مادر و دخترش چندین نوبت مورد تهدید قرار گرفتند»
تغییر نام مکانهای معروف تهران در نیویورک
شیرین عبادی که پرونده سیاه وی در دشمنی با ملت ایران بر همگان مشهود و مبرهن است در تازه ترین افاضه ی خود برای مکانهای معروف شهر تهران اسم انتخاب کرده است . وی پیشنهاد کرده پارک لاله به پارک هاله تغییر نام پیدا کند.
ما نیز به وی و همفکرانش که احتمالا تا چند روز دیگر نام هایی برای سایر اماکن معروف تهران از جمله برج میلاد ،که تغییر پیدا می کند به برج شیرین ، برج آزادی تغییر پیدا می کند به برج نسرین و... انتخاب می کنند پیشنهاد می کنیم در صورت به اتمام رسیدن اماکن مشهور شهر تهران خود را از سایر نقاط کشور محروم نکرده واسامی جایگزینی را برای تخت جمشید ، پل خواجو و حافظیه شیراز و.... انتخاب بفرمایند.
بیبصیرتی خواص در دوران فتنه با نقد جریان انحرافی جبران نمیشود
عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجه مجلس شورای اسلامی گفت: خواص بی بصیرتی که در دوره فتنه سکوت کردند، نمی توانند کم کاری خود را با موضع گیری در قبال جریان انحرافی جبران کنند.
محمد کرمی راد در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص سخنان اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی در باره جریان انحرافی و ابراز نگرانیهای وی در این خصوص تصریح کرد: با اینکه رهبرانقلاب بارها تاکید داشتند که خواص در زمان لازم موضع گیری مناسب داشته باشند، مشاهده کردیم آقای هاشمی در زمانیکه طرفداران آقای موسوی و کروبی شعارهای ساختار شکنانه علیه ولایت فقیه و نه غربی ونه شرقی سر می دادند، سکوت کرده وموضع شفافی در مقابل این گروه نگرفت.
کرمی ضمن بیان اینکه با مطرح شدن جریان انحرافی هیچ گاه جریان فتنه، خیانتها وجنایاتشان ازیاد مردم نخواهد رفت، افزود: باید در خصوص این دو جریان روشنگریهای لازم صورت پذیرد تا مردم بصیرت کافی را کسب کنند.
وی خاطر نشان کرد: خواصی که در دوره فتنه نمره قبولی کسب نکردند، نمی توانند امروزجریان انحرافی را پتک کرده و برسر این دولتی که خدمات آن بیش از سایر دولتها است بکوبند.
نماینده کرمانشاه در مجلس با اشاره به خطبه نماز جمعه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال88 گفت: ایشان هنوز بر مواضع خود در آخرین نمازجمعه تاکید داشته و تا به امروز موضع گیری شفافی رادرخصوص جریان فتنه نداشته است.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: خواص بی بصیرتی که دردوره فتنه که اصل نظام وآرمان های امام توسط گروهی ساختار شکن درخطر بود سکوت کردند و موضع خود را صریحا اعلام نکردند، نمی توانند کم کاری خود را با موضع گیری در قبال جریان انحرافی جبران کنند.
پیغام ضد انقلاب برای خاتمی و پاسخ منفعت طلبانه وی
اپوزیسیون خارج از کشور از مدتها قبل در تماسهایی با بعضی چهره های اپوزیسیون داخلی، خواستار حمایت از برنامه های ضد انقلاب برای اغتشاش گری در سالگرد کودتای شکست خورده سبزها در 22 خرداد شده اند.
ا
شنیده ها حاکی از آن است که اپوزیسیون خارج از کشور از مدتها قبل در تماسهایی با بعضی چهره های اپوزیسیون داخلی، خواستار حمایت از برنامه های ضد انقلاب برای اغتشاش گری در سالگرد کودتای شکست خورده سبزها در 22 خرداد شده اند .
به گزارش خبرنگار ندای انقلاب یکی از سران فتنه که به شدت بدنبال ترمیم چهره خود و نزدیکی دوباره به نظام است در پاسخ به پیغام اپوزیسیون ضمن رد هرگونه حمایت علنی گفت: "صلاح نمیدانیم واین یک ریسک است ونباید موجهین را با چند حرکتی که از قبل هم می توان نسبت به آن پیش بینی داشت بخطر انداخت"
لازم به ذکر است همین آقایان در خفا حمایت خود را بارها از فتنه گران اعلام نموده و از اپوزیسیون خواسته اند توجه وتمرکزشان را به برنامه های بلند مدت معطوف کنند واز تحرکات مقطعی وبخصوص در وضعیت فعلی بپرهیزند.سخنان روزهای اخیر خاتمی که خواهان آزادی محکومین حوادث پس از انتخابات شده بود نیز در همین راستا ارزیابی می شود.
برخی تحلیل گران معتقدند در ورای این اظهارات به نوعی به مسئله جریان انحرافی و نقش آلترناتیوی جریان فتنه اشاره شده است.
حضور باشكوه مردم در انتخابات 22 خرداد مرهون نعمت ولايت است
عضو جامعه روحانيت مبارز گفت: نبايد فراموش كرد كه حضور باعظمت مردم مرهون نعمت ولايت است، توصيه و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، مديريت و هدايت ايشان موجب شد تا فتنه پس از انتخابات كمترين اثر سوء را داشته باشد.

حجتالاسلام حسين ابراهيمي، نماينده مردم بيرجند در مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس 22 خردادماه 1388 را "يومالله " و يك حماسه بزرگ عنوان كرد و اظهارداشت: تبلور مردمسالاري ديني در 22 خرداد عينيت يافته و حضور باشكوه مردم آثار و بركات خوبي را به همراه داشت.
وي با تأكيد بر اينكه فتنهگران و افراد وابسته به تعبير مقام معظم رهبري شيريني حماسه 22 خرداد را بر مردم تلخ كردند، افزود: نبايد فراموش كرد كه هم حضور باعظمت مردم مرهون نعمت ولايت است و هم توصيه و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، مديريت و هدايت ايشان موجب شد تا فتنه پس از انتخابات كمترين اثر سوء را داشته باشد.
عضو جامعه روحانيت مبارز بر همين اساس به فرمايش مقام معظم رهبري در ديدار اخير ايشان با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مبني بر اينكه فتنهگران يك شكاف و چالش عميق را در جامعه ايجاد كردند كه اگر اينگونه نميشد 22 خرداد نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي، استحكام و مشروعيت نظام و به رخ كشيدن مردم در صحنه استفادههاي خوبي ميشد، اشاره كرد.
وي با بيان اينكه 22 خرداد در عين حال كه با مشكلاتي همراه بود اما حماسهاي فراموشنشدني است، گفت: منتخب نيز در آن مرحله قطعاً اين را اذعان دارند كه نعمت ولايت بود كه مردم را به صحنه آورد و اينكه چه كسي را انتخاب ميكنند از اين رو بايد شكرگزار و قدردان نعمت ولايت بود و ناسپاسيها نبايد موجب شود كه خداوند بر ما خشم گيرد.
انتخابات آينده مجلس ايران، انتخابات پر شوري خواهد بود
کارشناس شبکه بي بي سي: «انتخابات آينده مجلس ايران، انتخابات پر شوري خواهد بود و اختلافي که در بين دولت مردان ايران به وجود آمده است بر شور و هيجان اين انتخابات خواهد افزود.»

وي در ادامه با اذعان به جايگاه والاي مقام معظم رهبري افزود: «البته من اعتقاد دارم که اين اختلاف ايجاد شده، تقابل ميان رئيس جمهور و آقاي خامنه اي نيست چراکه من هم از نظر قانون اساسي و هم از نظر عملکرد، رهبر ايران را بزرگتر از آن مي بينم که با يکي از اجزا درگيري پيدا کند.»
بهنود در ادامه با بيان چگونگي کانديداتوري احمدي نژاد در دوره اول انتخابات رياست جمهوري وي يادآور شد: «اين يک خيال باطل است که تصور کنيم احمدي نژاد با جادو و جمبل رئيس جمهور شد و يا مهره اي بود که آقاي خامنه اي او را وارد سياست کرد بلکه وي بر اساس يک بررسي و نظر سنجي علمي و دقيق مبتني بر 250 هزار پرسشنامه حساب شده در بين اصولگرايان کانديد شد و بر سر کار آمد.»
حالا در اين ميان حرفهاي آن يكي برادر، يعني آقاي محمدرضا خاتمي از اين هم جالب تر است. محمدرضا در مصاحبهاي كه به دفاع از عملكرد مجلس ششم پرداخته است اندر مظلوميتهاي اين مجلس چنين ميگويد: یکی از مظلومیتهای مجلس ششم و دولت اصلاحات آن بود که...
يكي از خصوصيات بارز اصلاحطلبان كه در حقيقت به پيروي از اسلاف خود يعني روشنفكران غربزده همواره در جامعه گسترانيدهاند اين است كه عليرغم ماهيت انحصارطلبانه و تماميتخواهي كه دارند هميشه خود را مظلوم و در اقليت نشان دادهاند. اصلاحطلبان از سويي به مدد جريان رسانهاي و دستگاه پروپاگانداي وسيعي كه در اختيار داشتند حتي اجازهي نفس كشيدن به رقيب را نداده و از سويي ديگر با ايجاد مظلومنمايي سعي در همراه كردن تودهها با خود داشتند.
از همين دست است حكايت برادران خاتمي. در اين يكي دو ماههي اخير آقاي سيد محمد خاتمي كه بعد از ماجراي منزوي شدن موسوي و كروبي سعي دارد از آب گلآلود ماهي بگيرد و در نبود آن دو، خود را به عنوان ليدر جريان اصلاحات نشان دهد تا به حال چندين بار با ژست قانونگرايي و اخلاقمحوري و پز انقلابدوستي به مسئولين كشور گوشزد كرده كه بياييد همه به قانون بر گرديم و محورمان آرمانهاي انقلاب و راه امام باشد.
آقاي خاتمي انگار فراموش كرده كه هماو بود كه در جريان فتنهي 88 همواره به عنوان يكي از رهبران فتنهي سبز عليه همين نظام دست به اعمال براندازانه زد و تا آنجا پيش رفت كه طبق شواهد دست دوستي با دشمنان قسم خوردهي اين انقلاب داد.
آقاي خاتمي چطور از قانون و اخلاق دم ميزند در حاليكه او و جريان وابسته به او بود كه بعد از انتخابات از رأي قانون تمكين نكرده و آن را زير پا گذاشتند و با ايجاد آشوبهاي چندين ماهه، قانون و مردم و اخلاق را به سخره گرفتند!
آقاي خاتمي چگونه از اخلاق دم ميزند در حالي كه همين هواداران او بودند كه در روز عاشوراي 88 چنان فجايعي را به بار آوردند كه در تاريخ انقلاب اسلامي نادر است؟
حالا در اين ميان حرفهاي آن يكي برادر، يعني آقاي محمدرضا خاتمي از اين هم جالب تر است. محمدرضا در مصاحبهاي كه به دفاع از عملكرد مجلس ششم پرداخته است اندر مظلوميتهاي اين مجلس چنين ميگويد:
«یکی از مظلومیتهای مجلس ششم و دولت اصلاحات آن بود که رسانههای عمومی در دست مخالفان آنان بود. این رسانهها روز را شب و شب را روز جلوه میدادند و در مقابل کاری از دست ما برنمیآمد.»
اين حرفها در حالي است كه هر ايراني كه آن روزها را به خاطر دارد به خوبي ميداند جريان رسانهاي اصلاحطلبان به بركت رانتهايي كه وزير ارشاد دولت اصلاحات يعني مهاجراني و مسجد جامعي به آنها ميداد داراي شبكهي گستردهاي موسوم به روزنامههاي زنجيرهاي شدند كه حتي جرأت نفس كشيدن به منتقدين را هم نميدادند. مردم ايران خيلي خوب به خاطر دارند كه اين شبكهي گستردهي زنجيرهاي چگونه با نامردي تمام به جنگ با مردان خدايي چون علامه مصباح رفتند. و يا كافي بود روزي از روزها يكي از روزنامههاي كيهان يا رسالت، نقدي بر آنها داشته باشد، آن چنان با قدرت تمام بر او ميتاختند كه هيچ انساني با دشمن خود چنان كاري نميكرد.
آقاي محمد رضا خاتمي در بخش ديگري از اين مصاحبه ميگويد:
«اگر روند تعریف نظام در شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی باشد، مجلس ششم چهره تابناکی از نظام نشان داد. به لحاظ تامین منافع کشور، هیچکس به اندازه مجلس ششم و دولت اصلاحات به کشور خدمت نکرد. اصلاحطلبان توانستند آمریکا را منزوی و اتحادیه اروپا را از آمریکا جدا کنند... این مجلس توانست اسلام رحمانی و مروت و اخلاق را ترویج کند. هیچ مجلسی به اندازه مجلس ششم از جان و مال مردم حمایت نکرد. مجلس ششم در طول تاریخ پارلمان ایران اگر نخواهیم بگوییم بینظیر، باید تاکید کنیم کمنظیر بوده است.»

جناب آقاي خاتمي درست ميگويد، مجلس ششم واقعا بي نظير بوده است. البته از حيث خيانتها و وطنفروشيهايي كه كرد! همين مجلس بود كه افراد آن اطلاعات هستهاي ايران را در ازاي گرفتن رشوه به غربيها فروختند. همين مجلس بود كه با طرح تحصن خود ميخواستند بار ديگر «جام زهر» را مانند اسلاف خود به رهبر جامعه تحميل كنند. همين مجلس بود كه در پروژهي فتنهي 88 بسياري از افراد آن دست داشتند. همين مجلس بود كه افراد آن بعد از فتنهي 88 كه ماهيت ضد انقلابيشان كاملا مشخص شد پا به فرار گذاشته و از كشور گريختند و حالا در خارج از كشور مشغول فعاليت عليه انقلاب هستند.
بنابراين به نظر ميرسد جملهي آقاي خاتمي را بايد اينطور تكميل كرد: «هیچکس به اندازه مجلس ششم و دولت اصلاحات به کشور خيانت نکرد.»
امثال برادران خاتمي حق ندارند دم از قانون و انقلاب و اخلاق بزنند. چرا كه كارنامهي فعاليت آنان نشان داده كه بزرگترين ناقضان قانون و اخلاق، همينها بودهاند. بيشترين حملات به آرمانهاي انقلاب و راه امام از سوي طيف وابسته به ايشان بوده است.
البته خدا را شكر كه ملت بزرگ ايران باهوش است و به خوبي پي به ماهيت اين افراد برده و به همين دليل است كه وقعي به سخنان هر چند شيك و پيك آنان نمينهد.

نهضت سبزنبوی به نقل ازفارس، حجتالاسلام حميد رسايي نماينده تهران و سخنگوي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس كه اين روزها علاوه بر وكالت مردم، مديريت هفتهنامه "9 دي " را بر عهده دارد، معتقد است كه در انتخابات آينده چهار طيف فتنه، خواص مردود، جريان انحرافي و اصولگرايان حقيقي حضور خواهند داشت و در نهايت اصولگرايان حقيقي كه با بصيرت بينظير در خط ولايت قدم برميدارند، پيروز اين كارزار خواهند شد.
وي كه بر اين باور است كه احمدينژاد در سال 84 صفبندي جناحهاي سياسي را از چپ و راست بيرون آورد، بيشترين انتقاد به رئيس جمهور را از ناحيه عدم شناخت وي از دين و اعتقاد ناشي از اعتماد او به اسفنديار رحيممشايي مي داند و با آنكه مي گويد "دولت دهم با وجود برخي اشكالات هنوز در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت مي كند و رهبر انقلاب، با وجود برخي كجي ها همچنان اين دولت را در مسير خدمترساني مي دانند "، در عين حال جريان انحرافي نفوذي در دولت را داراي توافقات نانوشته با خواص مردود و اصلاحطلبان براي ايجاد انحراف در خط اصيل انقلاب مي داند و با آن به شدت مخالفت مي كند.
* جامعترين تعريف از اصولگرايي همان است كه رهبر انقلاب فرمودند
عضو ارشد فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس شوراي اسلامي در گفتوگويي تفصيلي در تعريف از اصولگرايي مي گويد: براي تعريف اصولگرايي از تعابير مختلفي استفاده ميكنند اما جامعترين تعريف همان است كه رهبر انقلاب فرمودند كه هر كسي به 4 شاخصه اسلام، انقلاب، امام و رهبري پايبند باشد، اصولگرا محسوب ميشود.
رسايي البته متذكر شد كه "يقيناً منظور رهبر معظم انقلاب، پايبندي عملي به شاخصههاي مذكور است نه پايبندي در ادعا و اگر بخواهيم در يك كلمه خلاصه كنيم، بايد بگوييم كه اصولگرايي همان "تكليف گرايي " است " و در ادامه مرجع تشخيص "تكليف " را بر اساس مباني ديني در دوران امام معصوم، شخص امام معصوم و در دوران غيبت، جانشين امام معصوم يعني ولي فقيه مي داند.
او تاكيد مي كند كه اين تكليف هم نه از روي هوا و هوس بلكه بر اساس مصالح جامعه اسلامي و دستورات ديني تعيين مي شود.
* اصولگرايي همان تكليفگرايي است
نماينده تهران در مجلس درباره رابطه تعبير تكليفگرايانه از اصولگرايي با اصلاحات، اظهار داشت: تعريف تكليفگرايي از اصولگرايي غير از تعريف اصولگرايي با كاركرد سياسي آن است كه بعضيها از آن استفاده ميكنند و هركس را كه اصلاحطلب نيست و يا در برابر آنهاست، اصولگرا ميدانند.
رسايي افزود: اصلا حسن و قبح اصلاحطلبي و اصولگرايي عقلي نيست؛ يعني مثل عدل و ظلم نيستند كه اساسا به دين و زبان و جغرافيا كار ندارند و عقلا خوب و بد هستند و لذا خوب و بد اصلاحات، بستگي به اين دارد كه اصلاح چه چيزي باشد و خوب و بد اصولگرايي هم بستگي به اين دارد كه اصول چه باشد؟
* اصولگرايان بندباز و باندباز...
وي اسم اين نوع اصولگرايي در برابر اصلاحطلبي را "بندبازي و باندبازي " گذاشته و با اشاره به شفافتر شدن اين مرزبندي در جريان فتنه دو سال گذشته، توضيح داد: در زمان فتنه افرادي را مشاهده كرديم كه ادعاي اصولگرايي داشتند ولي در فتنه نتوانستند سربلند بيرون بيايند و بصيرت لازم در اينكه جريان فتنه دنبال ضربه زدن به نظام و رهبري است، نداشتند.
رسايي با بيان اينكه در حوادث اخير هم كساني را ديديم كه در روز روشن دنبال حكم حكومتي رهبري درباره ابقاي وزير اطلاعات ميگشتند، ديدگاه اين افراد را مشابه نگاه كساني دانست كه در جريان فتنه نتوانستند راه درست را تشخيص دهند و در خصوص مصاديق فردي و جرياني صاحبان اين ديدگاه گفت: قطعا اين موارد نمونههايي در بين شخصيتها داشت و ما از برخي افراد انتظار نداشتيم به دليل حب و بغضها تا اين اندازه دچار بي بصيرتي شوند بلكه انتظار داشتيم اينها اصولگرايانه عمل كنند.
* علت برخي انحرافات؛ حب و بغض نسبت به احمدينژاد
مدير مسئول هفتهنامه "9 دي " ريشه مشترك ديدگاههاي خواص مردود و جريان فتنه با جريان انحرافي را بسته بودن چشم و گوش آنها به دليل داشتن حب يا بغض نسبت به احمدينژاد دانست و گفت: همانطور كه حب احمدينژاد چشمان جوانفكر را از كار انداخته و او حكم حكومتي رهبري را نمي بيند، در فتنه 88 هم برخي نفهميدند جريان فتنه دنبال ضربه زدن به ولايت است و دعوا بر سر احمدينژاد نيست و براي همين عدهاي سكوت و عدهاي هم صحبتهاي دو پهلو عنوان يا با فتنهگران همراهي كردند.
حجتالاسلام رسايي با بيان اينكه در مجلس عدهاي ستادي به نام اصولگرايان حامي [ميرحسين] موسوي را تشكيل دادند و حتي افرادي به او تبريك گفتند كه اين موضوع از مهمترين دلايل در توهم پيروزي موسوي بود، نسبت به تكذيب اخبار منتشره درباره پيام تبريك برخي اصولگرايان به موسوي واكنش نشان داد.
* پيام تبريك برخي شخصيتهاي مطرح به موسوي غيرقابل انكار است
وي با طرح اين سؤال كه اگر قرار بوده چنين ادعايي تكذيب شود، چرا طي دو سال اخير اين كار نشده، توضيح داد: در همان تكذيبيه صورتگرفته اعلام كردند كه ما قبلا بارها اين تبريك گفتن را تكذيب كردهايم ولي اگر همه سايتهاي خبري را جستجو كنيد، تكذيبيهاي پيدا نخواهيد كرد و اصلا چه چيزي را مي خواهند تكذيب كنند وقتي كه ساعت 6،5 بعد از ظهر در برابر تلفن اعتراضي موسوي مبني بر تمام شدن برگههاي تعرفه در برخي شهرهاي كوچك، ضمن تبريك پيروزي به اين فرد گفته بودند كه اين چهار تا رأي مهم نيست و شما رئيس جمهور شدهايد!؟
نماينده اصولگراي مردم تهران در مجلس هشتم درباره نقطه آغاز اصولگرايي گفت: اين واژه از سال 78 و در برابر اصلاحطلبي وارد ادبيات سياسي كشورمان شد اما اين واژهها مطلق نيستند بلكه بستگي دارد اصلاح چه چيز باشد و اصول ما چه اموري باشد و لذا رهبر معظم انقلاب بر همين اساس گفتند كه هر اصلاحطلبي اصولگراست و هر اصولگرايي اصلاحطلب است.
* اصولگرايان امروز جناح راست ديروز نيستند
رسايي در واكنش به تشبيه دو جريان راست و چپ به دو طيف اصولگرايي و اصلاحطلبي افزود: قبول ندارم كه جريان راست همان اصولگرايان امروز بودند و جريان چپ هم همان اطلاحطلبان چرا كه در آن زمان و حتي در مقطعي از امروز، اين مفاهيم و واژهها بيانگر صفبنديهاي اعتقادي نبودند بلكه نشانگر صفبنديهاي سياسي بودند.
وي اضافه كرد: روزي اين رقابت را بين تندروها با محافظهكاران ميدانستند و روزي ديگر آن را بين "يت " و "يون " يا همان جامعه روحانيت و مجمع روحانيون و روزي ديگر، بين راست و چپ و روز ديگري بين راست سنتي و راست مدرن با چپ سنتي و چپ مدرن تا اينكه كم كم اين واژهها به اصلاحطلبي و اصولگرايي تبديل شد اما من معتقدم اين واژهها با وجود بار معنايي كه در دلشان هست، هنوز نتوانستهاند آن مفهوم تقابل و ضديت را نشان دهند چون اساسا تقابل بين آنها حقيقي نيست.
* جنگ حقيقي بين فقر و غناست؛ نه بين جريانات سياسي
اين نماينده درباره تقابل حقيقي بين جريانات سياسي مي گويد: "جنگ حقيقي " به تعبير حضرت امام (ره) جنگ بين فقر و غناست؛ جنگ ميان راحتطلبي و عافيتطلبي و ارزشگرايي است و الان چند سال است كه مردم ديگر به صرف ظاهر اين واژهها صفبندي خود را تعيين نميكنند بلكه دنبال حقيقت ماجرا هستند.
حجتالاسلام رسايي درباره زمان وقوع اين جنگ هم، توضيح داد: از زمان سازندگي عدهاي خواص و نخبگان سياسي به اين نتيجه رسيدند كه بايد انتخاباتها به ويژه انتخابات رياست جمهوري مديريت شود تا كشور را بتوانيم با هزينه كمتري اداره كنيم؛ آنها معتقدند كه نبايد دائم در بوق انتخابات بدميم بلكه اگر مشاركت حداقلي بماند و عدهاي حرف گوش كن پاي صندوق بيايند، با اشاره ما رئيس جمهور را انتخاب ميكنند.
وي اضافه كرد: اين تفكر آقاي هاشمي بود و پس از آنكه رأي او در دوره دوم رياست جمهوري اش كاهش يافت، كم كم شكل گرفت كه اتفاقا در مورد اين مسأله با رهبري هم اختلاف نظر داشت و البته در دوم خرداد 76 اين بيماري در برخي اصولگرايان كه ديدند سطح مشاركت بالا رفت و بر خلاف نظر همه آنها خاتمي از صندوق درآمد، به وجود آمد.
"در انتخابات شوراهاي اول و مجلس ششم هم اين بيماري در دو طرف بيشتر رسوخ كرد و اصولگرايان برد خودشان را در مشاركت حداقلي و اصلاحطلبان در مشاركت حداكثري مي ديدند؛ اين بيماري بعد از انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم كه مشاركت حداقلي شد و اصولگريان پيروز شدند، وخيمتر شد. "
* تحليل جريانات سياسي از تحولات انتخاباتي غلط است
نماينده تهران در مجلس با غلط دانستن تحليل جريانات سياسي از واقعيت انتخابات، گفت: تحليل جريانات سياسي اين بود كه اكثريت مردم از انقلاب و آرمانهاي 57 خسته شدهاند و اقليت پاي انقلاب ايستادند؛ در حالي كه حوادث انتخاباتي اين چند سال نشان داد كه مردم انقلابشان را دوست دارند اما از عملكرد برخي انقلابيون گذشته ناراضياند.
رسايي افزود: احمدينژاد در سال 84 توانست اين صفبندي را از چپ و راست بيرون آورده و وارد زمين "جنگ فقر و غنا " كند كه البته رهبري زمينههاي آن را فراهم كرده بودند ولي متأسفانه رئيس جمهور نتوانست خودش در اين زمين بماند و به ويژه در دولت دهم احساس مردم عوض شد.
* تغيير احساس عمومي نسبت به دولت دهم
وي در تبيين اين سخن خود توضيح داد: برخي رفتارهاي دولت و حمايتهاي نامعقول از يك شخص و آن هم شخصي پر حاشيه، سبب شد تا احساس عمومي اين شود كه اين جنگ فقر و غنا در زمين ولايت نيست و همين مسأله سبب شد تا برخي با ترديد به آن نگاه كنند.
سخنگوي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس هشتم درباره ميزان اصولگرايي دولت احمدينژاد گفت: اگر اصولگرايي را اعتقاد به همان 4 اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبري بدانيم، فكر ميكنم كه دولت نهم امتياز بالايي ميآورد ولي دولت دهم در مواردي لغزش داشته است اما با وجود برخي اشكالات، هنوز اين دولت در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت ميكند و رهبر انقلاب هم با وجود برخي كجيها همچنان اين دولت را در مسير خدمت رساني ميدانند.
* اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري است نه نيروهاي اصولگرا
رسايي كه با هفتهنامه "سروش " گفتوگو مي كرد، در پاسخ به سؤالي در خصوص انتقادهاي مكرر رئيس دولت اصولگرا به اصولگرايان با طرح اين پرسش كه مگر اصولگرايان نبايد از يكديگر انتقاد كنند؟، ميگويد: البته مشكل اينجاست كه برخي اشخاص و گروهها خود را مايه و اساس اصولگرايي ميدانند در حالي كه اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري و محصول مسيري است كه ايشان تبيين كردهاند.
وي ادامه مي دهد: آقاي احمدينژاد نيز شعارهايي مانند عدالت، مبارزه با اشرافيگري، مردمداري و مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را در حالي سر داد كه رهبري زمينه پذيرش آن را فراهم كرده بودند و معتقدم در دولت نهم رئيس جمهور واقعا توان بالايي براي ريشهكني اين موارد گذاشت و كارهاي بزرگي انجام شد اما متأسفانه در دوره دهم، دولت خودش را درگير حاشيهها كرده و در حال فاصله گرفتن از اهداف اصلي است.
"برخي افراد كه درباره دولت چنين اعتقادي ندارند، از روز اول همين نظر را داشتهاند كه عمدتا منصفانه نبوده و نيست و يكي از دلايل من براي اين نتيجهگيري اظهارنظرهاي يك كارشناس مطلع و منصف مانند رهبري است كه بدون حب و بغض اظهار نظر ميكنند و براي ما ملاك است ".
* ارتباط تشكيلاتي خواص مردود با راس فتنه
عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس در بخش ديگري از اين گفتوگو درباره فعاليتهاي انتخاباتي اصولگرايان و تعيين كميته سه نفره [علي اكبر ولايتي، حبيبالله عسگراولادي و غلامعلي حدادعادل] براي وحدت نيروهاي اصولگرا، اظهار داشت: شخصيتهاي مذكور داراي تعقل اصولگرايانه و شخصيتي مثبت هستند اما من تا الان گزارشي از عملكرد اين گروه ندارم.
رسايي با تاكيد بر اينكه از سوي بعضي از افراد تلاشهايي براي به هم خوردن اين روند صورت ميگيرد، درباره هويت اين افراد گفت: عمدتا جريان خواص مردود كه مي داند اگر به تنهايي در عرصه انتخابات حاضر شود اقبالي ندارد و بهترين راهكار براي پيروزي خود را كشاندن افكار عمومي به يك تصميم جمعي مي داند، دنبال نفوذ بيشتر خودش در اين تركيب است.
وي درباره هويت جريان خواص مردود و راز تلاش اين جريان براي نفوذ بيشتر در اين كميته سه نفره اصولگرايان اظهار داشت: خواص همان كساني هستند كه در انتخابات دهم به دليل وابستگي تئوريك و تشكيلاتي به راس فتنه نه تنها سكوت كردند و دو پهلو موضع گرفتند، بلكه در مواردي با فتنهگران همراهي كردند.
* همگرايي جريان فتنه و جريان انحرافي
رسايي مي گويد كه قطعا افرادي از اين جنس در اطرافيان رئيس جمهور هم پيدا ميشود و ادامه مي دهد: اصلا من معتقدم جريان انحرافي در ظاهر مقابل جريان فتنه است ولي در حقيقت در همان مسير گام برميدارد.
عضو فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس در بخش ديگري از گفتوگوي خود به "ارزيابي آرايش نيروها و فعالان سياسي در عرصه انتخابات آينده " پرداخت و متذكر شد: در انتخابات دور بعد، با چهار طيف "جريان فته، جريان خواص مردود، جريان انحرافي و جريان اصولگرايان حقيقي " رو به رو هستيم.
* فقط اصولگرايان حقيقي دغدغه انقلاب دارند
او در معرفي اصولگرايان حقيقي مي گويد كه "در راس اين جريان همه مت
بنیاد آمریکایی کارنگی: آیتالله خامنهای قدرتمندترین رهبر جهان است
نویسنده این مقاله سخن خود را به این شکل آغاز کرده: «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیت الله خامنه ای برای مسائل جاری جهان اهمیت داشته باشد اما در عین حال تا این حد هم برای جهانیان ناشناخته باشد» و در ابتدا سعی در تبیین چرایی اهمیت بررسی افکار و اندیشه های ایشان کرده و در عباراتی به اینکه ایشان پیش از تصدی رهبری، یک چهره «میانه رو ناشناخته» بوده است تاکید می کند نویسنده در ادامه به نفود ایران در منطقه و برخی کشورها از جمله عراق، لبنان و فلسطین اشاره کرد و بالا رفتن قیمت نفت را به افزایش توان ایران تعبیر کرده است! وی اشاره می کند که مسیر حرکت جمهوری اسلامی در نوشته ها و سخنان امام خمینی(ره) موجود است و بر همان مبنا نیز آیت الله خامنه ای چهار هدف انقلاب را عدالت، استقلال، خودکفایی و معنویت دینی می داند که از اینجا به بعد نویسنده سعی می کند دیدگاههای ایشان را در این چهار زمینه استخراج و بیان کند. او همچنین نواب صفوی(ره) و امام خمینی(ره) را دو شخصیت موثر بر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می داند که رفتار سیاسی ایشان را شکل و جهت داده اند و سپس به ذکر تاریخچه ای مخدوش از دوران ریاست جمهوری و پیش از رهبری ایشان می پردازد و ادامه و تاکید می کند از آنجا که رهبری در ایران سیاستهای کلی را تعیین می کند و نفوذ فراوانی دارد، مهمترین شخصیت در ایران است.
نویسنده، آیت الله خامنه ای را در سیاست خارجی، که بخش مهم این مقاله است، پیرو امام خمینی(ره) می داند و تاکید می کند که ایشان در طول این سه دهه همواره بر شیطان بزرگ بودن آمریکا تاکید داشته و دشمنی خود با آن را به صراحت ابراز کرده اند و ریشه دشمنی آمریکا با ایران را در واقع نه بخاطر مسئله هسته ای یا نفی اسرائیل و دفاع از حزب الله بلکه بخاطر موقعیت استراتژیک ایران و ذخایر انرژی آن می دانند که اینک در اختیار یک کشور اسلامی قرار گرفته است.
راهبرد مقابله در برابر فشارهای شورای امنیت و آمریکا نیز در بیان ایشان «مقاومت» معرفی شده چرا که ایشان معتقدند هرچقدر در برابر ابرقدرتها کرنش کنی و کوتاه بیایی به همان اندازه فشارهای آنها بیشتر خواهد شد. او ضمن اشاره به توجه بسیار زیاد آیت الله خامنه ای در ترسیم «نقشه های آمریکا علیه انقلاب» برای مردم ایران، به تبیین ایشان درباره نحوه فروپاشی شوروی و انقلابهای رنگی نیز توجه داشته و با تعجب بسیار از این توجه زیاد، تاکید ایشان بر تهاجمات فرهنگی ضد اسلامی توسط غرب و آمریکا و بیدارگری درباره عوامل داخلی فروپاشی یک کشور را نیز مورد بررسی قرار داده است.
نکته قابل توجه این است که نویسنده مقاله در بخشی از این نوشته، دستورالعمل هایی را برای سران دولت آمریکا ذکر کرده است اما اشاره می کند که با وجود آیت الله خامنه ای، امید ایجاد شرایط مطلوب آمریکا دور از تصور است. وی با بیان برخی از این موانع می نویسد:
1. آیت الله خامنه ای باید متقاعد شود که آمریکا رویه خود در قبال ایران را تغییر داده و با احترام با ایران برخورد خواهد کرد.
2. آیت الله خامنه ای هیچ گونه عقب نشینی یا شکست را برای ایران نخواهد پذیرفت و هیچ نوع فشاری نیز بر ایشان موثر نمی افتد.
3. هر نوع برنامه ای باید در ارتباط با خود ایشان مطرح شود، نه مقامی دیگر وگرنه مانند تلاشهای قبلی که در دوره اصلاح طلبان صورت پذیرفت بی نتیجه خواهد ماند!
آخرین جملات این مقاله نیز تاکید می کند که تا زمانی که آیت الله خامنه ای رهبر ایران است، دستیابی به روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا میسر نخواهد شد و همچنان با وجود گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب، فرهنگ «مرگ بر آمریکا» در ایران حاکم است وگرچه مدارا با رهبر ایران بسیار سخت است، اما باید دانست که اجرای هر برنامه ای برای دور زدن ایشان نتیجه نخواهد داد.
مقاله رادیو فردا درباره پروژه مدحی ،صدای کاربران این سایت رادرآورد
سحام نیوز بیانیه نوشته نشده سازمان مجاهدین را منتشرکرد
جریانی انحرافی مانع رسیدن صدای دانشجویان به گوش احمدینژاد میشود

نهضت سبزنبوی-محمدرضا کاشفی عضو شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ در گفتوگو با خبرنگارخبرگزاری فارس، گفت: رئیسجمهور در نشست خبری اخیر خود که با حضور رسانههای داخلی و خارجی برگزار شد، در پاسخ به سؤال یکی از خبرگزاریهای دانشجویی از عدم اعمال گزینشی بودن دانشجویان برای دیدار با رئیسجمهور سخن به میان آورد، اما آنچه مشخص است جریانی در دفتر رئیس جمهور مانع از شنیدن صدای دانشجویان به گوش رئیسجمهور میشود.
وی افزود: دیدار جمعی از دانشجویان گزینشی با رئیسجمهور که در ماه رمضان سال گذشته برگزار شد، توسط دفتر رئیسجمهور طراحی شده بود تا مهر تأییدی بر این امر باشد که این دعوتها گزینشی و از پیش تعیین شده است.
این فعال دانشجویی خاطرنشان کرد: با توجه به تأکید مکرر رئیسجمهور مبنی بر آزادی اندیشه به خصوص در فضای دانشگاهها، دانشجویان از رئیسجمهور کشورمان دعوت میکنند تا در یکی از دانشگاههای تهران حضور یابند و پاسخگوی سؤالات و نظرات اتحادیههای دانشجویی کشور آن هم به صورت شفاف و غیرگزینشی باشند.
توضیح جالب دانشگاه آزاد قم درباره نمایشگاه عکس بی حجاب

به گفته این مقام مسئول ، دانشگاه آزاد قم در تفکیک کلاس های دانشجویان دختر و پسر پیشگام بوده و به سبب تفکیک ساختمان ها ، دانشجویان آقا ، حق ورود به محوطه دانشجویان خانم را ندارند .
او حتی تاکید کرد تمام استادان رشته گرافیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم به سبب جمعیت زیاد دانشجویان دختر ، خانم هستند .
گزارش البرز حاکی است این مسئول دانشگاه ازاد قم از شیطنت فرد یا افرادی سخن گفت که به گفته او با گوشی تلفن همراه عکسها را از این ژوژمان گرفته و به برخی سایتهای خبری داده اند.
وی افزود : مسوولان این واحد دانشگاهی با حساسیت این موضوع را تا حصول نتیجه پیگیری می کنند
اعضای سابق مشارکت ومجاهدین:صدور بیانیه جدید را تکذیب می کنیم
ما اعضای سابق این احزاب که سالها در آن فعال بوده ایم و ارتباط نزدیکی با مرکزیت داشته ایم از صدور چنین بیانیه ای آگاه نیستیم.
این اطلاعیه می افزاید:در مرحله بعد پرسش اینجاست چگونه است ما اعضای سابق این احزاب که سالها در آن فعال بوده و ارتباط نزدیکی با مرکزیت داشته ایم از صدور چنین بیانیه ای آگاه نیستیم اما عده ای سود جو و موج سوار سیاسی از صدور چنین بیانیه ای دم می زنند.
بدینوسیله ما عده ای از اعضای سابق شاخه های استانی 2 حزب منحل شده مشارکت و مجاهدین انقلاب اخیر این دو تشکل منحل شده را قویا تکذیب می کنیم.
نوری زاده : این مدحی آن مدحی نبود!

همزمان با نزدیک شدن به سالروز فتنه سبز در ایران که در 22 خردادماه 1388 رخ داد و البته چند صباحی نیز بیشتر دوام نیاورد و موجب آشکار شدن ماهیت غربی و رسوایی رهبران آن شد، سایت رادیو فردا وابسته به دولت آمریکا از خوانندگان خود خواست تا نظر خود را درباره این فتنه بنویسند.
رادیو فردا درباره عمده نظرات ارائه شده ازسوی اپوزیسیون در خصوص فعال بودن فتنه سبز نوشت: «اکنون بعضی میگویند که جنبش سبز ایران مرده است و پایانیافته، بعضی آن را زنده و پویاتر از گذشته میدانند، و بعضی بر این عقیدهاند که سرکوب خشونتبار از سوی حکومت تنها به زیرزمینی شدن جنبش سبز انجامیده است و ایران در عین سکوت بشکه باروتی است در انتظار یک جرقه.»
این رادیو در ادامه افزود: «شما در این باره چه فکر میکنید؟ نظر شما درباره جنبش سبز چیست؟ رادیوفردا در انتظار خاطرات شما از سال پرغوغای 88 و نظرات و امیدهای شما برای سالهای آینده است.»
اعضای سابق مشارکت و مجاهدین تکذیب کردند
نهضت سبزنبوی به نقل ازجوان آنلاین در این اطلاعیه آمده است: در حالی که اتفاقات تلخ و شیرین پس از انتخابات 88 به پایان رسیده و هر روز جامعه به سوی آرامش و ثبات بیشتری حرکت می کند شاهد آن هستیم که عده ای فرصت طلب که هیچ انتصابی به احزاب مشارکت و مجاهدین نداشته با سو استفاده از فضای ایجاد شده دست به صدور بیانیه می زنند.در حالی اکثریت اعضای مرکزی این دو تشکال د رحال گذران دوران محکومیت خود هستند چگونه است که هر روز بیانیه ای به نام این جریان چه در داخل و یا در خارج از کشور منتشر می شود.
این اطلاعیه می افزاید:در مرحله بعد پرسش اینجاست چگونه است ما اعضای سابق این احزاب که سالها در آن فعال بوده و ارتباط نزدیکی با مرکزیت داشته ایم از صدور چنین بیانیه ای آگاه نیستیم اما عده ای سود جو و موج سوار سیاسی از صدور چنین بیانیه ای دم می زنند.
بدینوسیله ما عده ای از اعضای سابق شاخه های استانی 2 حزب منحل شده مشارکت و مجاهدین انقلاب اخیر این دو تشکل منحل شده را قویا تکذیب می کنیم
حرفهای ابراهیم اصغرزاده درباره هاشمی
نهضت سبزنبوی به نقل از خبرآنلاین، گزیده از از گفت و گوی نماینده شورای شهر نخست تهران با ماه نامه نسیم بیداری در ادامه می آید:
ما نه اطلاعی از پشت صحنه جنگ داشتیم و نه حق خودمان میدانستیم وارد این قضایا شویم. این مناسباتی بود که از قبل بین مقامات عالیه کشور تفاهم شدهبود و آنها با خودشان تصمیم میگرفتند. انتخاب آقای هاشمی هم ربطی به مجلس نداشت و شاید حضرت امام محاسباتی کردهبودند که وی با توجه به اینکه رئیس مجلس است، قائممقام ستاد فرماندهی کل قوا هم باشد.
تعارض اصلی ما با آقای هاشمیرفسنجانی بر سر قضیه قطعنامه نبود. چون مسئله قطعنامه را خود امام جلو میبرد و بعد هم محکم ایستاد و اجازه نداد کسی شک و شبههای داشته باشد. حوادث مربوط به مرصاد و سپس مذاکرات قطعنامه یا نامه-هایی بین آقای هاشمی و صدام ردوبدل شد، چیزهایی نبود که مورد ایراد و انتقاد یا حتی سوال قرار بگیرد. ما فکر میکردیم به دلیل اشراف امام به قضیه، مسائل در مسیر درست است. اینها محل سوال نبود. به هر حال اختلاف ما با آقای هاشمی در مجلس خیلی زیاد نبود اما وقتی که ایشان رئیس جمهور شد، روابط مقداری شکرآب شد.
در مورد مسائل مربوط به جنگ، هاشمی رفسنجانی تا حدودی مجلس را در جریان میگذاشت. در روزهای نزدیک قطعنامه ما از نامهنگاریهایی که شده بود و نظر آقای مهندس موسوی، محسن رضایی و نظر خود آقای هاشمیرفسنجانی مطلع شدیم. آقای هاشمی در جمع ما در مجلس به این اعتراف داشت که ادامه جنگ برایمان هزینه دارد و نمیتوانیم بجنگیم و شعار ادامه جنگ را یک نوع تندروی میدانست و خود من تحلیلم این بود که آقای هاشمی در اینکه به جنگ خاتمه داده شود، نقش دارد. منتهی شواهدی که داشتیم همین گزارشات رسمی بود تا زمانی که رسما اعلام شد. البته سقوط هواپیمای ایرباس و شهادت حدود ۳۰۰ نفر از هموطنان نیز همه را متأثر کرد که علامتی جدی از طرف آمریکاییها برای پایان هرچه سریعتر جنگ ارزیابی میشد.
ما از طریق آقای موسویخوئینیها، خبردار شدیم که امام بعد از فتح خرمشهر علاقمند به پایان جنگ بودند و گفته بودند که جنگ تمام شود و در جلسهای با سران کشور این را گفته بودند. ولی بقیه آقایان نپذیرفته و گفته بودند ما برای صلح با عراق احتیاج به جای پایی داریم که بتوانیم مذاکره کنیم که این جای پا هم باید در عراق باشد.
هنگام معرفی وزرای کابینه اول آقای هاشمی، آقای فلاحیان وزیر اطلاعات بود و آقایهاشمی گفت کسی جرأت نمیکند از آقای فلاحیان صحبت کند. اما من اتفاقا به عنوان مخالف سخنرانی کردم که نطق مشهوری در مخالفت با وزیر اطلاعات شد. در آن نطق گفتم ایشان قدرت ریسک بالایی دارند و وزیر اطلاعات به دلیل حساسیتهایی که هست باید کسی باشد که خیلی ریسکپذیر نباشد و خیلی منطقی و مستدل حرکت کند. آقای فلاحیان رأی خیلی بالایی نیاورد اما تمام کابینه آقای هاشمی رأی آورد.
دو موضوع مجلس سوم را خیلی درگیر کرد؛ یکی مسئله دولت آقای هاشمی، یکی هم مسئله انتخابات خبرگان. در مورد دولت آقای هاشمی من اعتقادم این است که باید با آقای هاشمی کنار میآمدیم و بیتوجهی ما به آقای هاشمی و نقدی که از دولت هاشمی داشتیم مقدماتی را فراهم کرد که او به جناح راست نزدیک شود بهگونهای که در ردصلاحیت حدود ۸۰-۷۰ نفر از کاندیداهای مجلس چهارم که حدود ۴۰نفرشان نماینده مجلس سوم بودند توسط شورای نگهبان، آقای هاشمی سکوت کرد. در حقیقت درمقابل سکوت آقای هاشمی ما ردصلاحیت شدیم و انتخابات مجلس چهارم بهگونهای برگزار شد که جناح چپ غایب بود.من به شوخی میگفتم ماه عسل آقای هاشمی با جناح راست شروع شده است. البته آن هم خیلی دیری نپایید و جناح محافظه کار در مقابل هاشمی موضع گرفت و سیاستهای دولت را به نقد کشید. اما در مجلس سوم به نظرم ما یک خطای استراتژیک کردیم.
آقای مهندس سحابی به دلیل نقشی که در شورای انقلاب و بعد در نظام بودجهریزی کشور داشت همیشه مورد احترام بود. بخصوص در ابتدای انقلاب در سال ۵۸ وقتی من و دوستانم اقدام به تصرف سفارت آمریکا کردیم، وی از جمله کسانی بود که در حقیقت در شاخه جوانان نهضت آزادی به نوعی با ما ابراز همدردی و همدلی و از اقدام ما حمایت می کرد.به همین دلیل من خیلی برای ایشان احترام قائل بودم و الان هم احترام قائلم.مهندس سحابی را که دستگیر کردند، آقای هاشمی گفت او رویش زیاد شدهبود و میخواستیم رویش را کم کنیم. دوسه بار بین من و آقای هاشمی در مجلس سوم درباره این موضوع درگیری لفظی بهوجود آمد تا اینکه یک دفعه ایشان گفتند که «فلانی میخواهد اقتصاد کشور را به جایی برساند که مردم بجای برق با چراغموشی زندگی و با الاغ رفتوآمد کنند.» من گفتم این حرف توهین است.
چند وقت بعد، آقای هاشمی نمیدانم سر چه موضوعی به من گفتند اگر دفترتحکیموحدت رفتارش را اصلاح نکند، با تو برخورد میکنم. آقای هاشمی سنت خوبی دارند و خاطرات روزانه مینویسند. قطعا ایشان باید در خاطراتش نوشته باشد.
۲۴ ساعت پس از پایان مجلس سوم و در آستانه مجلس چهارم، بازداشت شده و به سلول انفرادی زندان توحید که همان کمیته مشترک ضد خرابکاری قبل از انقلاب بود منتقل شدم. اتهامی که به من زدند اقدام علیه امنیت ملی بود ولی بازجویی ها پیرامون مواضع سیاسی من و بخصوص نطقهایم بوداز جمله مواضعی که راجع به مشروعیت عرفی و زمینی حکومت داشتم. بعد از بازداشت برای مدتی از سیاست کنار کشیدم .
لحاظ هدفمندی یارانهها در برنامه توسعه پنجم
وی همکاری منسجم شهرستانی را در ارائه پیشنهادها ضروری دانست و تصریح کرد: برای پیشگیری از عقبماندگی استانها مباحث زیربنایی در هر استانی به تفکیک شهرستانی لحاظ میشود و بعد در سطح ملی اعتبارات در نظر گرفته میشود.
معاون عمرانی استاندار مازندران اظهار داشت: کمیته امور زیربنایی به صورت تیمی کارشناسی باید در مباحث برنامهنویسی شهرستانی وارد شود تا خللی در فرایند کار و اولویت نیازهای هر شهرستان به وجود نیاید.
وی فلسفه احداث سد در مازندران را طرحی ملی دانست و گفت: ساختن سد باید از اعتبارات ملی تامین شود در حالی که یک چهارم سهمبری را در بخش اعتبارات کسب کردهایم و بقیه با مشارکت مردمی انجام شده است.
هاشمی ادامه داد: بحث هدفمندی یارانهها در برنامههای زیربنایی توسعه پنجم استانها باید لحاظ شود و رعایت تناسب استانی صورت گیرد زیرا در هدفمندی یارانهها مردم تعهدمحور شدند.
معاون عمرانی استاندار مازندران اسامی دستگاههای مسئول در کمیته امور زیربنایی مازندران را اعلام کرد و گفت: آبفای روستایی و شهری، بنیاد مسکن، پست، شرکت توزیع برق غرب و شرق مازندران، محیط زیست و راه و ترابری در سرفصلهای مربوط به استانها در کمیته حضور دارند و نیز میراث فرهنگی به عنوان دستگاه همکار در بخش توسعه اماکن فرهنگی میتواند پیشنهادات کارشناسی ارائه دهد.
وی یادآور شد: مباحث عمرانی مازندران مشکل استان دربخش زیست محیطی و منابع طبیعی است که حضور این دو دستگاه در کمیته ضروری است.
برخی از اقدامات جریان انحرافی پوششی است
نهضت سبزنبوی به نقل از فارس، حجت الاسلام عبدالعلی گواهی مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ امروز شنبه در جمع فرماندهان و پایوران رسمی و وظیفه ناحیه کمیل این سپاه با توجه به مناسبتهای مختلف ولادت و شهادت ائمه معصومین(ع) در ماه رجب، گفت: ماه رجب ماه ولایت و امامت و متعلق به امیر المومنین (ع) است که ویژگی درخشندهاش دعا است. بنا به روایات معتبر کسی که این ماه را به خوبی درک کند ماه شعبان را نیز درک خواهد کرد و کسی که رجب و شعبان را درک کند ماه رمضان را هم به خوبی درک میکند. در این ماه تولد اسلام یعنی بعثت بزرگ رسول خدا (ص) اتفاق میافتد.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه تهران بزرگ در خصوص مسائل جاری کشور اظهار داشت: چند روز پیش سی و دومین سالگرد رحلت امام راحل در حالی برگزار شد که حضور مردم بیشتر از سالهای دیگر بود با همان شور و حال و همان ارادتی که از ابتدای انقلاب اسلامی در دل آنها موج میزد. به یقین آنچه که موجب شد یاد و نام امام خمینی (ره) زنده و جاوید بماند و راهش پویا ادامه داشته باشد، ارشادات و تدابیر و راهنماییهای رهبر معظم انقلاب اسلامی این فرزند خلف صالح روح الله است که در فرمایشات گهر بارش امام(ره) را بهترین الگو و خالصترین فرد در عصر ما معرفی کرد و اگر ما نیز میخواهیم آیندهای سعادتمند برای کشور داشته باشیم باید همین اعتقاد را نسبت به رهبرمان داشته باشیم.
وی افزود: امسال زائرین بسیاری از کشورهای مختلف آمده بودند به خصوص کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها موج میزند و اینها بیانگر این است که ریشه حرکتشان را از امام(ره) و انقلاب اسلامی گرفتهاند و این اندیشه در تمامی کشورها شناخته شده است. در سفر حج یک جوان مالزیایی وقتی فهمید که اینجانب از ایران مشرف شدهام ضمن تمجید از انقلاب اسلامی گفت: در عصر حاضر اسلام واقعی و اصیل در دنیا با نام امام خمینی (ره) شناخته شده است.
گواهی در خصوص فتنهگران و جریانات انحرافی در دو دهه اخیر تصریح کرد: بعد از رحلت امام (ره) و آغاز رهبری حضرت آیتالله خامنهای فتنهگران داخلی و خارجی سعی کردند در مقاطع مختلف بحران آفرینی کننده و با این فکر پلید هجده تیر را در دولت اصلاحات و اغتشاشات خیابانی را در انتخابات 88 رقم زدند ولی هربار با فرمایشات به موقع و تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب از فتنهها و جریانات سیاسی به خوبی عبور کردیم و این جریان انحرافی اخیر را هم با درایت و تدبیر مدبرانه معظمله و با حضور نیروهای حزب الله با موفقیت پشت سر خواهیم گذاشت.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه تهران بزرگ در خصوص اهداف جریان انحرافی گفت: همه ما باید به هوش باشیم اینها که فکرشان منحرف است کارشان هم انحرافی است و بعضی از اقداماتشان پوششی است. بحث ملاقات با امام زمان (عج) و ظهور صغری و به کار گیری مرتاض و جنگیرها همه اقداماتی است که اهدافشان را پیش ببرند.
وی ادامه داد: این گروه دو کار خطرناک را در دستور کار دارند، باید مواظب باشیم اینها میخواهند تب اقتصادی و همچنین انحرافی اخلاقی در کشور به وجود بیاورند. اما وظیفه ما در مقابله با این جریان چیست؟ تکلیف روش است ما تبعیت از دولتها نداشته و نداریم تبعیتپذیری ما از جایگاه رفیعتر است و این جایگاه متعلق به ولایت فقیه است و ما باید گوش به فرمان امام خود باشیم همچنان که از فتنه 88 با اطاعت از ولی فقیه سر بلند بیرون آمدیم و با بصیرت مردم عزیزمان و با تدبیر مقام ولایت این جریان انحرافی هم منکوب خواهد شد.
مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه محمد رسول الله (ص) در پاسخ به سؤال یکی از حضار مبنی بر مسئولیت ما در مقابله با تهاجم فرهنگی و به خصوص بیحجابی چیست؟ گفت: البته ما به این پدیده، بیحجابی نمیگوییم بلکه لفظ بدحجابی را به کار میبریم همه ما باید بدانیم که در کشوری مسلمان زندگی میکنیم لذا الفبای کشور اسلامی ارتباطات و مناسبات سالم و تحت لوای اسلام است و اگر کسی از این مسیر خارج شد وظیفه همه ما این است که او را ارشاد و راهنمایی کنیم. نباید امر به معروف در کشور تعطیل شود و اگر این اتفاق بیفتد عذاب الهی نازل میشود.
چرا بنی صدر خائن بود؟
نهضت سبزنبوی به نقل از روابط عمومی سپاه، سردار سیدمحمد حجازی معاون آماد، پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به صدور فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر عزل بنیصدر از فرمانده کل قوا، قرارگرفتن بنی صدر در صفوف انقلابیون و تظاهر به حرکت انقلابی وی را، حرکتی هدفدار و با برنامهریزی خواند و گفت: این حرکت از زمان حضورحضرت امام(ره) در پاریس آغاز شد و بنی صدر با کار تبلیغاتی وسیعی که انجام داد خود را به عنوان متفکر اقتصادی و کسی که توان اداره کشور را دارد جا زد و با تظاهر به همراهی با امام(ره) توانست آرایی را کسب کند که پس از روی کار آمدن مواضع متفاوتی را اتخاذ کرد.
وی با اشاره به موضوع اشغال لانه جاسوسی به عنوان نمونه بارزی از موضعگیریهای متفاوت بنیصدر، اظهار داشت: بنی صدر قبل از انتخابات با حمایت و تایید اشغال لانه جاسوسی، اقدام دانشجویان را عمل اعتراضی تمام ملت میدانست، اما پس از پیروزی در انتخابات حرکت دانشجویان را خودکامگی و تشکیل دولت در دولت دانست و تاکید کرد جلوی این گونه رفتارها باید گرفته شود.
حجازی با برشمردن عواملی که در نهایت موجب عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا از سوی حضرت امام (ره)شد، تصریح کرد: قانونگریزی و عدم پایبندی وی به قانون، پیوند خوردن با جریانهای نفاق و لیبرالهای وابسته، انحراف از خط امام و در نهایت ضدیت با ایشان، دامن زدن به تنشهای اجتماعی و بی تدبیری در جنگ از مهمترین عوامل تاثیرگذار در عزل بنی صدر بود.
وی با اشاره به جملات حضرت امام(ره) در مراسم تنفیذ حکم بنی صدر که "از ایشان می خواهم در احوال روحی شان قبل و بعد از ریاست جمهوری تغییری صورت نگیرد " گفت: امام خمینی (ره) در واقع خطراتی را در کمین بنی صدر میدیدند، هم به لحاظ ویژگیهای شخصی بنی صدر که دیگران را متهم به خودخواهی و خودکامگی میکرد در حالیکه خودخواه و اسیر نفس بود و هم به لحاظ حامیان و اطرافیان خطرناکی که او را احاطه کرده بودند.
معاون آماد ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه تصریح کرد: حضرت امام(ره) به صراحت تنفیذ حکم فرماندهی کل قوا به بنی صدر را محدود به عدم تخلف از احکام اسلام و قانون اساسی دانستند و این جملات و اشارههای روشن حضرت امام(ره) ناشی از عمق نفوذ نگاه ایشان در مورد بنی صدر بود.
وی همچنین با بیان این که دفتر هماهنگی رئیسجمهور و جریانهای انحرافی چون لیبرالها و منافقین در انحراف بنی صدر نقش مهم و اساسی را داشتند، اظهار داشت: بنی صدر به دلیل نداشتن پشتوانه انقلابی لازم در میان انقلابیون پایگاهی نداشت و با زمینههای فکری و انحراف اعتقادی که در او بود به سمت لیبرالها و منافقین تمایل پیدا کرد و آنها در دفتر هماهنگی رئیس جمهور به عنوان هسته مرکزی هدایت کشور حضور پیدا کردند و یک جریان انحرافی را در آنجا شکل دادند.
حجازی در ادامه با اشاره به ناکامیهای بنی صدر در حوزه نظامی و فرماندهی جنگ خاطرنشان کرد: بنی صدر برای سرپوش گذاشتن بر ناتوانی و بی تدبیری خود در اداره جنگ و با بکار بردن عبارتهای موهومی چون "ما زمین می دهیم تا زمان بگیریم " سعی در عادی جلوه دادن پیشرفت دشمن در خاک کشورمان را داشت و این مساله موجب اشغال بخشهایی از خاک کشور توسط ارتش بعث عراق شد.
وی افزود: عدم توفیق بنی صدر در عملیاتهایی که توسط وی فرماندهی میشد موجب ایجاد توهمی در دشمن شد که آنها احساس کردند به اوضاع کاملا مسلط هستند و سرمست از پیروزیهای به دست آمده قصد ادامه پیشرویها و تثبیت نیروها در اراضی اشغالی را داشتند.
معاون آماد ستاد کل نیروهای مسلح با بیان این مطلب که مخالفت بنی صدر با نهادهای انقلابی از جمله سپاه پاسداران ریشه در افکار انحرافی وی داشت، گفت: بنی صدر با تفکرات غربگرایانه و لیبرالی خود هرگونه ساختار و سازمانی که ساختههای جریان لیبرالی را مخدوش کند را مغایر امیال و اهداف خود میدانست و برای اینکه این نهادهای مردمی پا نگیرند به شدت با آنها مخالفت میکرد.
وی ادامه داد: رفتارهای بنی صدر برای تضعیف نیروهای داوطلب جبهه از جمله عدم واگذاری سلاح و امکانات ساده و انفرادی به آنها، رزمندگانی که با نیت دفاع از خاک کشورشان و با اخلاص به میدان آمده بودند را آزرده خاطر می کرد.
حجازی با بیان اینکه منصب ریاست جمهوری امانتی است که مردم به رئیس جمهور میدهند، تصریح کرد: بنی صدر با میدان دادن به نیروهای منحرف، عدم درایت و امانتداری لازم در عرصه جنگ و این که به جای دلسوزی و تلاش برای آزادسازی کشور به دنبال طرح شخصیت خود بود، باعث خشنودی دشمن و خون شدن دل امام(ره) و مردم شد به همین علت وی خائن در امانت مردم است.
معاون پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح در پایان ماجرای بنی صدر را تجربه بزرگی برای ملت دانست و گفت: هرچند این تجربه خساراتی را برای کشور به بار آورد ولی تجربه ارزشمندی را در اختیار ملت قرار داد که ما همواره مراقب باشیم که بار دیگر به چنین خسارتهایی تن ندهیم.
زیانشدید یکشرکتانگلیسیاز تحریمایران
فارس به نقل از رویترز، تحریم های یک جانبه دولت انگلیس علیه شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران زیان زیادی را به یک شرکت انگلیسی وارد آورده است.
بر اساس این گزارش آژانس جانسون استیونس در شرق انگلیس پیش از این نماینده رسمی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی بوده است.
در ماههای اخیر شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا روبرو شده است.
این شرکت اعلام کرد تحریم ها موجب متوقف شدن فعالیت های این شرکت نخواهد شد.
اما دیوید مری گلد، یک مقام شرکت جانسون استیونس در این باره گفت در نتیجه اعمال تحریم ها ضد شرکت کشتیرانی ایران شرکت متبوع وی برای ادامه همکاریهای خود با ایران با مشکلات زیادی روبه رو شده است. ما یک مشتری بزرگ را از دست داده ایم و در کوتاه مدت نمی توانیم مشتری بزرگی را جایگزین شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی کنیم.
وی افزود: پس از اعمال تحریم های آمریکا و اروپا ضد شرکت کشتیرانی ایران شرکت جانسون استیونس از ارایه خدمات مالی به این شرکت منع شده که این مساله شرکت جانسون استیونس را با مشکلات نقدینگی زیادی روبه رو کرده است.
وی گفت: از دست دادن شریک تجاری بزرگی مثل شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی به ضرر ما خواهد بود و در کوتاه مدت و خیلی سریع نمی توان شرکت دیگری را جایگزین این شرکت کرد. به مقام های جانسون استیونس یک شبه گفته شده است که یک بانک جدید را برای ارایه تسهیلات مالی پیدا کنند.
ماه گذشته اتحادیه اروپا سی شرکت وابسته به شرکت ملی کشتیرانی ایران را با تحریم های جدیدی روبرو کرده است. آمریکا نیز ماه گذشته شرکتهای خارجی از جمله شرکت اسراییلی اوفر برادرز را که با شرکت کشتیرانی ایران همکاری داشتند با تحریم هایی روبه رو کرده است.
البته شرکت اوفر داشتن هر گونه روابط مستقیم تجاری با ایران و فروش نفتکش به این کشور را تکذیب کرده است. ایران نیز این ادعا را بی اساس دانسته است.
یکی از ضاربین روحانی ایثارگر دستگیر شد
یک نفر از عوامل اصلی ضرب و جرح روحانی امر به معروف و نهی از منکر دستگیر شد.
به گزارش پخش اخبار چند رسانه ای واحد مرکزی خبر به نقل از پایگاه خبری پلیس ، اداره اجتماعی پلیس امنیت عمومی نیروی انتظامی اعلام کرد : یک نفر از عوامل اصلی ضرب و جرح روحانی آمر به معروف و ناهی از منکر دستگیر شد.
حجت الاسلام فرزاد فروزش امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران که 2 شب گذشته برای نجات یک دختر جوان از چنگال 2 نفر از اراذل و اوباش از جانگذشتگی کرد، در آستانه نابینایی چشم راست خود قرار گرفت ولی با عمل جراحی چشم در بیمارستان رسول اکرم(ص) خطر تخلیه چشم او برطرف شد.
حجت الاسلام فروزش در تشریح این واقعه به خبرنگار پلیس گفت: ساعت 22 شب سهشنبه در خیابان شریعتی، پائینتر از خیابان ملک به همراه 2 نفر همراه داخل خودروی خود در حال عبور بودیم که ناگهان صدای فریادهای دختر جوان را شنیدیم.
وی افزود: بلافاصله پس از شنیدن این فریادها به سمت صدا حرکت و مشاهده کردیم که 2 نفر از اراذل و اوباش سوار بر یک موتور برای ربایش یک دختر جوان اقدام کردهاند. این اراذل و اوباش قصد داشتند به زور، دختر جوان را سوار بر موتور کرده و با خود ببرند اما این دختر با فریادهای خود درخواست کمک کرده و از سوار شدن خودداری میکرد و 2 پسر جوان نیز وی را ضرب و شتم کرده و مورد هتاکی قرار میدادند.
حجتالاسلام فروزش ادامه داد: با مشاهده این صحنه برای نجات دادن دختر به سمت اراذل و اوباش مهاجم یورش بردیم، اما با مقاومت این مهاجمان روبهرو شده و درگیر شدیم. در هنگام درگیری، یکی از آنها که شیشه نوشابهای در دست داشت، این شیشه را با زدن به بدنه موتور شکست و سپس با آن چندین ضربه به چشم راست من وارد کرد .
آيتالله العظمي خامنهاي نعمت بزرگي براي مردم ايران است
سخنگوي جامعه روحانيت گفت: جامعه روحانيت مبارز، حضرت آيتالله العظميخامنهاي اين مرد الهي را يك نعمت بزرگ ميداند، لذا بر ما مردم و همه خواص وظيفه است كه قدر اين نعمت را دانسته و با تبعيت و اطاعت محض از مقام عظماي ولايت اين نعمت را حفظ كنيم و شكر آن را به جا آوريم. حجتالاسلام سالك سخنگوي جامعه روحانيت مبارز در گفتوگو با فارس ضمن عرض تبريك به مناسبت آغاز ولايت رهبر معظم انقلاب حضرت آيتالله خامنهاي اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب در طول اين 22 سال با تدبير، شجاعت، مديريت و با حكمت كه همواره با تواضع و فروتني همراه با اقتدار بوده است، سكانداري كشتي انقلاب اسلامي را بعد از ارتحال حضرت امام(ره) با همه سختيهايش به عهده داشتند. وي گفت: جامعه روحانيت مبارز، حضرت آيتالله العظميخامنهاي اين مرد الهي را يك نعمت بزرگ ميداند، لذا بر ما مردم و همه خواص وظيفه است كه قدر اين نعمت را دانسته و با تبعيت و اطاعت محض از مقام عظماي ولايت اين نعمت را حفظ كنيم و شكر آن را به جا آوريم. عضو ارشد شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز ادامه داد: ما شك نداريم كه تبعيت از رهبر معظم انقلاب به عنوان عمود خيمه انقلاب مهمترين عامل براي پيروزي عليه فتنهگران و معاندان نظام و رفع توطئههاي پيچيده آنها است، بنابراين ما معتقديم هر مقدار ما قدرشناس عملي اين نعمت الهي باشيم خداوند نيز بركات خود را بر ملت و كشور ما نازل خواهد كرد. حجت الاسلام سالك با بيان اينكه نقطه عطف تاريخ انقلاب اسلامي ما 15 خرداد است، يادآور شد: امام(ره) در سال 42 بر سلطه 2500منحوس ساله شاهنشاهي پايان داد و حيات واقعي ملت ايران و آزاديخواهان جهان را رقم زد كه نتيجه فداكاري، از خود گذشتگي و عمل به تكليف الهي حضرت امام(ره) بود كه نداي حق را در گوشهاي از جهان احيا كرد تا كلام خالص الهي و اسلامي به گوش جهانيان برسد. وي بيان داشت: امروز افتخار ملت ايران اين است كه در زير سايه قرآن و حكومت اسلام در حال زندگي هستند، بنابراين مسولان و مردم در كنار هم بايد تلاش كنند كه اين انقلاب را با حفظ امانت به آيندگان تحوي دهند. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز يكي از مسائل مهم در حفظ اركان انقلاب اسلامي را " انتخابات " دانست وافزود: ما در آخر امسال انتخابات مجلس شوراي اسلامي را خواهيم داشت، انتخابات يكي از نمادهاي مردم سالاري در نظام جمهوري اسلامي ايران است كه بايد با انتخاب افراد صالح موجب ادامه مسير صحيح انقلاب شويم. حجت الاسلام سالك با اشاره به جمله معروف امام كه فرمودند "چه من باشم و چه نباشم اجازه ندهيد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد " تاكيد كرد: بيشك رهنمودهاي امام (ره) چراغ راه ملت بزرگ ايران است. وي ادامه داد: ملت بزرگ ايران همواره بايد با بصيرت در طول مسير خود در انقلاب، نااهلان و نامحرمان را شناسايي كند، زيرا ممكن است افرادي با ظاهر اسلامي در دل جامعه ما حركت خزنده خود را داشته باشند تا اهداف شيطاني خود را عمل كنند، بنابراين ضرورت دارد كه جريانهاي نااهل و نامحرم شناخته و به مردم معرفي شود. عضو ارشد شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز خاطرنشان كرد: در طول انقلاب همواره برخي نامحرمان سعي داشتند در عرصه انتخابات خود را به بدنه نظام نفوذ دهند. لذا وقتي بستر نفاق و دورويي در جامعه آماده شد، شيطان سر از مخفيگاه خود بيرون آورده و با حضور در نقاط حساس ياران خود را براي تبعيت از خود دعوت ميكند. حجتالاسلام سالك با اشاره به خطبهاي از اميرالمومنين علي(ع) تصريح كرد: امروز شيطان حزب، افراد و لشكر خود را جمع كرده و براي برخورد با سربازان دين با رنگ و لعابي خاص به صحنه آمده است كه در اين ميان هوشياري نخبگان، دينشناسان و زمانشناسان بسيار حائز اهميت است. وي در ادامه سخنان خود يه نهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي اشاره و تاكيد كرد: اصولگرايان حركتي را از اوايل سال 89 شروع كردند كه ثمره آن در محور قرار گرفتن جامعتين شكل گرفت و نتيجه آن بيانيهاي 8 مادهاي به نام «منشور اصولگرايي» شد. سخنگوي جامعه روحانيت مبارز با بيان اينكه محوريترين موضوع اصولگرايان " ولايت فقيه " بوده است، به كميته سه نفره اصولگرايان اشاره و افزود: بيترديد چه گروه سه نفره و چه مجموعه ديگر اصولگرايان رمز موفقيتشان دو چيز است كه اولين آن، "حفظ وحدت " و ديگري "تبعيت كامل از ولايت فقيه " است. حجتالاسلام سالك در ادامه با بيان اينكه هرچه به سمت انتخابات نزديك تر ميشويم فعاليتهاي اصولگرايان بيشتر خواهد شد، گفت: اما دو جريان ديگر نيز فعاليت خود را آغاز كرده است؛ يكي جريان انحرافي است كه متأسفانه در بخشي از دولت نفوذ كرده است و هزينههاي سنگيني را انجام داده است و از طرفي ديگر جريان دوم خرداد و اصلاحات هستند كه تلاش ميكنند عناصر سفيد خود را براي مجلس بفرستند لذا اين بار انتخابات اين دوره مجلس بسيار حساس و مهم است. وي در پاسخ به اين سؤال كه براي پرهيز از شعارگرايي در خصوص منشور اصولگرايي چه راهكارهايي در نظر گرفتهايد كه مجموع اصولگرايان فقط در شعار از آن حرف نزنند، بيان داشت: كاملاً درست است، در اين شرايط نبايد با شعار با مسائل برخورد كرد، لذا اين مسئله از جهاد مختلف قابل توجه است. اول اينكه بايد با سينه گشاده و باز سلايق مختلف اصولگرايي را به رسميت شناخت، چرا كه اصول و پايههاي اصلي نظام را قبول دارند كه در اين بخش الحمدالله سران اصولگرايي موافقت خود را با منشوراصولگرايي اعلام داشتند و نكته دوم اينكه بايد ميدان مبارزات انتخاباتي را در نظر بگيرند كه در ميدان دشمنبازي نكنند. عضو ارشد شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز ادامه داد: بايد با هوشياري آنچه را كه در محيط پيراموني ما ميگذرد به دقت و با هوشياري رصد كنيم. همه اصولگرايان بايد با دلسوزي و خالصانه التزام عملي خود را به مباني اصولگرايي نشان دهند كه بستگي به اخلاق، تدين و نوع بينش آنان دارد. حجت الاسلام سالك تاكيد كرد كه سران اصولگرا و مجموعه آنها در اين زمينه وظايفي به دوش دارند، لذا ما مطمئن هستيم كه اصولگرايان به دليل التزامشان به مباني مقدس نظام جمهوري اسلامي ايران ثابت كردهاند در زمانهاي حساس تكاليف خود را انجام ميدهند، اما در شرايط كنوني اين هوشياري و بصيرت بايد دو چندان شود، يعني آنچه را كه جامعتين به عنوان منشور اصولگرايي عنوان كرده است قلباً پذيرفته و با تبعيت و اطاعت تشكيلاتي زمينههاي گسترش اتحاد هر چه بيشتر فراهم شود. |
شجونی: گردن منحرف كنندگان انقلاب را ميشكنيم
حجت الاسلام شجوني گفت: پاي ولايت فقيه ايستادهايم و نميگذاريم در جريان انقلاب، انحراف ايجاد شود و گردن كساني كه بخواهند انحراف ايجاد كنند را ميشكنيم.
حجتالاسلام جعفر شجوني در جلسه هفتگي جمعيت حاميان انقلاب اسلامي (جبهه حاميان ولايت) با بيان اينكه پاي خون شهدا ايستادهايم، اظهارداشت: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روزي بر بالاي منبر سه پلهاي ايستاد و دو دست خود را به صورت چپ و راست از گردن آويختند؛ چند دقيقهاي اينگونه بودند تا اينكه مردم علت رفتار ايشان را پرسيدند؛ فرمودند "مغلولة يَديه عَلي عُنِقه " اين حالت آدم درماندهاي است كه دو دستش را به گردنش مياندازد.
وي بيان كرد: ايشان در تشريح اين رفتار فرمودند "حالت فوق، وضعيت مسئولاني است كه در روز قيامت پريشان و پشيمان ايستادهاند و امكان جبران هيچ كاري را هم ندارند " و در ادامه با اين مضمون ميفرمايند "شهدا مقابل اينها ميايستند و ميگويند: با آرمان و اهداف ما چه كردي؟ از نردبان ما در دنيا بالا رفتي و در آخر هم آن را شكستي! ".
حجتالاسلام شجوني به سؤال مردم از پيامبر (ص) كه در آن وضعيت چه اتفاقي ميافتد؟ اشاره كرد و افزود: ايشان در پاسخ به مردم فرمودند "شهدا انتقامشان را از اين مسئولان ميگيرند "؛ سؤال كردند "يا رسولالله چگونه انتقام ميگيرند؟ " فرمودند "شهدا يكي يكي جلو ميآيند و دست آن مسئول را ميكَنند؛ دست ديگر برايش رشد ميكند، گوشش را ميكَنند؛ گوش ديگر ميرويد و همينطور ديگر اعضاء بدنش را دائم برميدارند و بعد از تكميل شدن دوباره از او جدا ميكنند و اينگونه او را عذاب ميكنند! "
وي با اشاره به اينكه شهدا نوكر ما نبودهاند كه در عمق 15 كيلومتري خاك عراق بروند تا من نوعي وكيل، نماينده و شهردار شوم، ابراز داشت: برخي با ادعاي اينكه نسبتي با شهدا دارند، شعار شهيد پروري سر داده و در پي گرفتن سمت هستند، البته نماينده و وزير شدن ما بستگي به نيت ما دارد آيا براي كسب مقام نماينده و وزير ميشويم يا براي خدمت به مردم و آرمانهاي امام (ره) و شهداء.
دبير جامعه وعاظ تهران با اشاره به اينكه برخيها به محض رسيدن به قدرت، اسلام، مملكت و اهدافشان را فراموش ميكنند، گفت: آنها ميگويند جنگ چيست؟ خيبر كدام است؟ 17 رمضان چيست؟ جگر عمومي رسول خدا، فرق شكافته علي و ديگر قضايا چيست؟ رفتار عملي رسولخدا (ص) تأكيدي بر اوضاع مسئولان در روز قيامت دارد يعني اين رفتار براي ما احساس مسئوليت ميآورد كه خشت اول در جمهوري اسلامي كج گذاشته نشود كه هيچگاه به منزل نخواهد رسيد.
حجتالاسلام شجوني عنوان كرد: ما چه كسي هستيم؟ ما بايد از يكديگر در جلسهها تعريف كنيم و دائم بگوييم امام مرد خوبي بود، رهبر مرد زاهدي است كه بعد از دو نيمه شب، به منزل شهدا ميرود و به خانواده شهدا رسيدگي ميكند پس ما در اينجا چه كارهايم؟! با اين صحبتها چه چيزي نصيب ما خواهد شد، ما مثل كسي هستيم كه آه در بساط ندارد و دائم از بانك پر از ارز و ريال همسايه صحبت ميكند.
دبير جامعه وعاظ تهران، با انتقاد به ارائه تسهيلات بانكي دور از نظارتهاي قانوني، گفت: بايد بازي را كنار بگذاريم؛ متأسفانه خبر 1200 ميليارد تومان وام هم به آن اضافه شده كه ثروت و بودجه مملكت را به حرّاج گذاشتهاند اين يعني اقتصاد مرده است.
وي در ادامه سخنراني خود با عنوان اينكه طلحه عدهاي را گمراه كرد و پيشاني باد كرده جمع كثيري را به ضلالت كشاند، تصريح كرد: اما امروز اينگونه نيست و ما با اين سن و سال پاي ولايت فقيه ايستادهايم و نميگذاريم در جريان انقلاب، انحراف ايجاد شود و گردن كسي را كه بخواهد انحراف ايجاد كند، ميشكنيم.
دبير جامعه وعاظ تهران با سؤال از اينكه ما اين انقلاب را به چه كسي تحويل دهيم، گفت: مگر آنكه همه ما بميريم، سپاه بميرد، بسيج بميرد، روحانيها بميرند، خانواده شهدا تار و مار شوند كه اين انقلاب از دست ما برود؛ البته اين آرزو را دشمن به گور خواهد برد.
حجتالاسلام شجوني با تأكيد بر اينكه من و شما همگي بايد ستون بر سقف انقلاب بگيريم، گفت: نبايد بگذاريم اين سقف سقوط كند. اگر هر كسي بگويد به من چه؟ يكي دزدي كند؛ ديگري چشمچراني؛ آن يكي هم خون شهدا را فراموش كند؛ سقف فرو خواهد ريخت.
وي با اشاره به فرياد اللهاكبر نواب صفوي در بالاي دار، گفت: آن موقع كسي شعار اللهاكبر سر نميداد كه اين شهيد موقع تيرباران فرياد "اللهاكبر "ش بلند شد.
حجتالاسلام شجوني با اشاره به خيانت جبهه ملي و نهضت آزادي همانند حزب توده تأكيد كرد: اينها از روحانيت سوءاستفاده كرده و بقيه را خانهنشين، ذليل، زنداني و اعدام كردهاند. بايد حواستان جمع باشد اين انقلاب مثل ديگر انقلابها نشود.
وي با اشاره به داستانهاي فوق، گفت: اينها براي اين بود كه مردم بعد از پيامبر، اسلام را فراموش كردند. هر بلايي سر اسلام آمد تحمل كرده و گفتند به ما چه مربوط؟ از اين اتفاق به حزب ما چه ميرسد؟ چه چيزي عايد گروه ما ميشود؟ و اميرالمؤمنين (ع) سه نفر از اينها را نفرين كرد كه چرا به ياري ايشان نميشتابند؟ البته شما در انقلاب اينگونه نبوده و نخواهيد بود.
حجتالاسلام شجوني تصريح كرد: بايد بايستيم و با چنگ و دندان انقلاب را نگهداريم و عيبهايش را برطرف كنيم. هر كس بگويد اين انقلاب عيب ندارد، چاپلوسي ميكند. انقلاب را بايد آفتزدايي كرد؛ من و شما به خودمان ضدآفت بزنيم تا از آنها دور شويم. البته اين كار را با حذف منافقين، بنيصدر، سلامتيان، غضنفرپور، قطبزاده، شريعتمداري، منتظري و ... چند بار انجام دادهايم و بايد ادامه دهيم.
سخنرانی مشاوران موسوی و کروبی در آمریکا
اردشیر امیر ارجمند و مجتبی واحدی مشاوران میرحسین موسوی و مهدی کروبی این هفته برای سخنرانی به آمریکا خواهند رفت.
گفته می شود این دو قراراست شنبه آینده در دانشگاه جورج واشنگتن با موضوع «نگاهی به تحولات پیش روی جنبش سبز» سخنرانی کنند.
پخش انیمیشن ضد ایرانی از تلويزيون
يعني اپوزيسيون تا اين حد احمق است؟
مهرانگيز كار (همسر سيامك پورزند) با اشاره به بيانيه هاي گاه و بيگاه گروه موسوم به شوراي هماهنگي راه سبز، در «روز نت» نوشت: به محتواي بيانيه تان كاري نداريم. به اين كه فراخوان حضور خياباني مي دهيد هم كاري نداريم. اما به اين كار داريم كه تركيب انساني «شوراي سبز اميد» كه زير آن پنهان شده ايد چگونه است؟ آيا اين حق را براي مردم قبول داريد كه بخواهند شما را بشناسند و بر پايه عقل و شعور اقدام كنند؟ منظورم كه روشن است... در 100 سال گذشته همه رهبران نام و نشان و شناسنامه سياسي داشته اند الا اين شوراي سبز اميد كه بي نياز از معرفي، آموزش سياست مي دهد آن هم براي حضور خياباني! و ما را مي ترسانند كه مبادا به صورت جدي از نام و نشان اعضا سؤال كنيد كه در اين صورت به همسوئي با جمهوري اسلامي متهم مي شويد. اين تهديد گاهي ضميمه مي شود به اين دستور عاميانه سياسي كه خب شما مي توانيد شورا را قبول نداشته باشيد. بقيه اش كه به شما مربوط نيست. اين هم توضيح بي ارزش و بي اعتباري است كه بي اندازه مبتذل و غيرسياسي است. ما سكوت نمي كنيم و غلاف نمي كنيم و دربست و بي اختيار تبديل نمي شويم به عروسك هاي كوكي در دست جوان هايي كه آنها را در شبكه هاي اينترنتي كاشته اند. از شور و انرژي سياسي كه يك شوراي موهوم و ناشناس را تبليغ مي كنند، سوءاستفاده مي شود.
وي همچنين مي نويسد: آنها (شورا) ما را دست كم گرفته اند و خيال مي كنند با مشتي نادان و جاهل در عرصه سياست هاي اعتراضي طرف هستيم و خيال مي كنند ايرانيان همه صدسالي كه در راه آزادي خون داده اند چشم به راه مجهولي بوده اند از جنس بي نام و نشان شوراي سبز اميد كه خود را بر بال هاي اينترنت به آنها تحميل مي كنند. انتظار اين است كه مردم اين مجهول را روي سر بگذارند و حلوا حلوا كنند كه اگر چنين بشود و ايرانيان هنوز به اين درجه از عقل سياسي نرسيده باشند كه به افراد بي هويت تكيه كنند چيزي دستشان را نمي گيرد و بلكه بسيار چيزها از دست مي دهند. جالب است كساني كه دنبال راه موهوم و وجود مجهول راه افتاده اند در پاسخ به كساني كه چندين پيراهن بيشتر از آنها در كار سياسي پاره كرده اند مي گويند: اعضاي شورا فعالان سياسي شناخته شده اي هستند كه اگر خود را معرفي كنند دستگير مي شوند! شگفتا از اين آموزه هاي سياسي كه به جوان هاي كم تجربه داده ايد و دريغا كه تلويحا يادآور مي شوند مهم نيست جان و امنيت كساني كه به فراخوان يك شوراي ناشناس گوش مي سپارند و احيانا قرباني مي شوند.
«كار» اضافه مي كند: «بر بيانيه صادره جهل حاكم است. ظريفي كه از من هم نسبت به موضوع حساس تر بود مي گفت از كجا بدانيم كه كار عوامل رژيم نيست و مي خواهند سركوب را به كمك جمعي كه خارج از كشور وقت و نيرو مي گذارند تا شايد از راه دور كاري كرده باشند، بهتر به سامان برسانند و جمعي را كه هنوز تن به خطر مي دهند زير نام موهومي طعمه كنند. اينك ما از محافلي كه هر يك به خود سمتي داده اند و با سوءاستفاده از نبود موسوي و كروبي به نام آنها بازي هاي خطرناك مي كنند و تازه از خود هم مايه نمي گذارند و با امتناع از معرفي خودشان تن به ريسك نمي دهند احساس خطر مي كنيم.»
يادآور مي شود شوراي كذايي پس از افتضاح 25 بهمن اعلام موجوديت كرد و طراحان اين سياه بازي با وجود حضور در اروپا همچنان ادعا مي كنند كه اعضاي شورا در ايران هستند و به همين دليل براي حفظ امنيت آنها، اعلام اسامي اعضا صلاح نيست. اخيرا هم كه امير ارجمند و مزروعي و واحدي به عنوان تنها اعضا واقعي شوراي مذكور به تيپ هم زده اند. مزروعي و امير ارجمند مايلند ژستي اصلاح طلبانه به خود بگيرند اما هر يك ساز خود را مي زنند در حالي كه واحدي به خاطر دست كم گرفته شدن از ابتدا ساز مخالف مي زند تا بيشتر ديده شود.
هاشمي:حضرتآیتاللهجنابآقایصانعی
حضرت آیتالله جناب آقای صانعی
مصیبت وارده به خاندان معظم جنابعالی موجب تأثر و تألم خاطر گردید.
از درگاه خداوند متعال برای آن فقید سعید رحمت واسعه و برای بازماندگان به ویژه بیت محترم جنابعالی صبر جمیل و اجر جزیل مسألت مینمایم.
تجمع اعتراض آمیز اساتید حوزه
زيادي جنبش كرديم، شورش درآمد!
تركيدن حباب ايجاد جنبش به واسطه فضاي مجازي موجب بالا گرفتن انتقادها در محافل اپوزيسيون شده است. تندروترين و جوگيرترين عناصر فعال در اين عرصه اكنون مي گويند القاي توهمي به نام جنبش سبز به اعتبار فضاي مجازي چيزي جز «بلوف» نبوده است. نيك آهنگ كوثر، كاريكاتوريست خارج نشين نشريات زنجيره اي كه در فقدان تحليلگران جدي در ميان محافل اپوزيسيون، مدت ها در حال جنب و جوش و جنبش بود اكنون پس از چند سال جوزدگي مي نويسد: من هيچ گاه كسي را به رفتن در خيابان و حتي رأي دادن نخواهم خواند. هرگز كسي را به تحريم انتخابات و يا خانه نشيني هم تشويق نمي كنم! من «اكتيويست» نيستم، سياست مدار هم نيستم. يك ناظرم، ناظري كه مقايسه كردن هم اندكي بلد است... تعارف را كنار بگذاريم؛ همين چند ماه پيش كه شايعه دستگيري سران جنبش سبز مطرح بود و ديديم كه عملي شد، دوستان «آنلاين» شعار مي دادند «موسوي دستگير بشه؛ ايران قيامت مي شه». از دستگيري ميرحسين موسوي و مهدي كروبي بيش از 100 روز گذشته است. اگر چيزي كه تا الان ديده ايم اسم اش «قيامت» باشد، پس نبايد چندان از دوران زندگي پس از مرگ ترسيد! به عبارت ديگر، تهديدهاي آنلاين هيچ گاه خارج از محيط «وب» عملي نشد. سخن من به معناي اين نيست كه بايد گروهي جان خود را به خطر مي انداختند تا سران جنبش آزاد مي شدند؛ به هيچ عنوان! اما وقتي شعاري داده مي شود كه در عالم واقع نمودي از آن نمي بينيم، گويندگان عملاً زمين جنگ را به حريف تقديم كرده اند؛ يك «بلوف» با تاريخ مصرف.
عباس عبدي عضو ظاهراً مستعفي حزب مشاركت نيز با اشاره به بازي ناكامي كه شبكه هاي اينترنتي ضد انقلاب براي تحريم فيلم پرفروش اخراجي هاي 3 و متقابلاً جا زدن يك فيلم شبه روشنفكري به عنوان فيلم بزرگ جهاني! راه انداختند، نوشت: اين تحرك فاقد مبنا بود اما چرا اتفاقي كه دلايل كافي براي غلط بودن آن وجود داشت؛ رخ داد؟ به نظر من دليل اصلي آن اينترنت است. فضاي اينترنت به معناي واقعي، مجازي است. هر چند اينترنت اين امكان را فراهم مي كند كه افراد ناشناخته، ايده ها را فارغ از محدوديت هاي پيشين ارايه كنند، در عين حال ممكن است ايده هايي غير مسئولانه و غير جامع و فكر نشده نيز مطرح شود و براساس فضاي اينترنت بسط يابد، بدون اينكه زمينه هاي لازم را دارا باشد. حضور پررنگ جوانان در اينترنت و تبديل اين فضا به ميدان مبارزه طلبي و ابراز وجود، موجب شكل گيري طرح هايي مي شود كه در فضاي واقعي اجتماعي چندان مورد توجه نيست، اما در فضاي مجازي خيلي اهميت پيدا مي كند، ولي هنگامي كه در واقعيت اجتماعي با نتايج اين طرح ها مواجه شوند، چيزي جز يأس و نا اميدي درو نخواهند كرد. يقين دارم كه اكثريت قاطع مردمي كه اين دو فيلم را ديده اند، اصولاً اعتنايي به اين تحريم مجازي نداشته اند، بنابراين بهتر است كه از اين پس درباره پيشنهادهاي غير دقيق و احساسي كه در فضاي مجازي طرح مي شود حساب چنداني را باز نكرد.
با مزه تر از همه تقلاهاي شبكه به بن بست رسيده و تاريخ مصرف گذشته بالاترين است كه از يك سو اذعان مي كند « برخي از ما فكر مي كنيم با گذاشتن چند لينك تزئيني به وظيفه خود در قبال جنبش عمل كرده ايم و لينك الله اكبر گفتن را در بالاترين مي گذاريم اما آيا شده كه خودمون هم بريم و الله اكبر بگيم؟» و از طرف ديگر به اعتبار اينكه ترك عادت موجب مرض است، مي نويسد «چرا هيچ كس پيشنهادي، طرحي چيزي نمي ده و همه نشستن ببينن فيس بوك 25 بهمن يا شوراي هماهنگي سبز كي بيانيه مي ده؟ با هر كس كه صحبت مي كني بهانه اي براي نيامدن به خيابان داره».
چراغ سبز برخورد با جريان انحرافي
دومين نشست خبري رئيسجمهور در سال 90 در حالي برگزار شد كه نسبت به مصاحبه قبلي وي با خبرنگاران رسانههاي داخلي و خارجي تمايز چنداني نداشت و دكتر احمدينژاد نيز مواضع خود را كه اغلب آنها را در همان نشست خبري و گفتوگوي تلويزيوني يك ماه قبل با مردم بيان كرده بود، تكرار كرد.
پرسشهاي مطرح شده از سوي خبرنگاران در اين نشست خبري عمدتاً تكراري، غيرچالشي و سفارشي بود و در مواردي هم كه سؤالها به جريان انحرافي مربوط بود، احمدينژاد اين موارد را پيشبيني كرده بود و با ابداع تعبير "وحدت الهامبخش" تأكيد ميكرد كه براي حفظ اين نوع از وحدت سكوت خواهد كرد.
در زمينه سياست خارجي شايد جديدترين خبر رئيسجمهور، تهيه يك طرح از سوي جمهوري اسلامي در مورد بحران بحرين بود. وي همچنين به صراحت هر گونه توافق براي تشكيل دولتهاي مستقل فلسطيني و اسرائيلي را رد كرد و گفت كه دولت فلسطيني متعلق به تمام سرزمين فلسطين بايد باشد.
اما در موضوعهاي داخلي همانطور كه انتظار ميرفت، تعداد زيادي از سؤالها به جريان انحرافي و حاشيههاي آن مربوط بود كه احمدينژاد با پاسخهاي سطحي از كنار آنها عبور كرد و تنها در يك مورد كه خبرنگار خبرگزاري دانشجو با قرائت سؤال نسبتاً طولاني خود، اين جريان را بهطور جديتري به چالش كشيد، رئيسجمهور نتوانست به سياق سؤالهاي قبل با طعنه و خنده از كنار آن عبور كند و با تفصيل بيشتري به آن پاسخ گفت.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو خطاب به رئیس جمهور گفت: افرادی از منسوبان شما هستند که با طرح مسائلی موجب تشنج در جامعه و در میان هواداران شما می شوند ازجمله ارائه نظرات شاذ در مباحث تخصصی دینی و اینکه روحانیت از شریعت می گوید، و ما از حقیقت، و وقتی با مخالفت ما روبرو می شوند می گویند شما چهار میلیون نفر بیشتر نیستید.
این خبرنگار ادامه داد: برای رئیس جمهور جلساتی گزینشی در نهاد ریاست جمهوری با دانشجویان خاص در نظر می گیرند، طوری که به صورت تلفنی افراد مورد نظر را دعوت می کنند، در مراسم سؤالات از پیش هماهنگ شده می پرسند، اجازه ارتباط میان ما و شما را نمی دهند و کوچکترین انتقاد از دولت را نفی کامل خدمات دولت مطرح می کنند.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو گفت: آقای رئیس جمهور، ما رأی ندادیم که بعد از چهار سال کنج خانه بنشینیم چرا که به فرموده مولای متقیان "بالاترین امر به معروف نسبت به حاکمان است" و از شما تقاضا داریم با این افراد ساده لوح و مغرض که سخنانشان هر روز بهانه تخریب دولت را به مخالفان شما می دهد و موجب سرخوردگی هواداران شما می شود، برخورد و یا آنها را از این کار نهی کنید.
این خبرنگار افزود: آقای رئیس جمهور از شما تقاضا می کنم به کمک دستگاه مسئول، به صورت شفاف از پرونده معاون اول شبهه زدایی کنید، ما طرفدار شما بوده و هستیم اما مخالف عده ای ساده و یا مغرض در نهاد ریاست جمهوری هستیم، البته امیدوارم طرح مطالبات دانشجویی موجب نشود که از حضور در کنفرانس های بعدی محروم شویم.
رئیس جمهور از این خبرنگار پرسید: شما جزو گزینشی ها بودید یا غیرگزینشی ها؟ که این خبرنگار گفت: غیرگزینشی و رئیس جمهور به وی گفت: شما جواب خود را دادید.
احمدی نژاد با كنايه افزود: این حرف هایی که زدید، قرار است جدیداً به صحنه بیاید و یا از فردا پخش شود؟ رئیس جمهور گفت: فکر می کنم خواسته شما مخالف اصول اولیه انسانی است، شما می خواهید ما از کسانی بخواهیم که حرف نزنند و اظهار نظر نکنند، این خیلی بد است و فکر نمی کنم در کشور ما دانشجویی مخالف آزادی بیان باشد، حتماً این طور نیست و به نظر من اینجا اشتباهی اتفاق افتاده است.
احمدی نژاد با خنده گفت: دانشجو (وزیر علوم) هر روز در دولت حضور دارد، دانشجو باید پرچمدار فضا و گفتگوی آزاد و اظهار نظر باشد، هنوز سه- چهار روز از صحبت های رهبری نگذشته که گفتند "به خاطر اظهار نظر، کسی را منکوب نکنید"، به صراحت گفتند "چرا به خاطر اظهار نظر به افراد توهین و اهانت می کنید؟" وی افزود: انتظار ندارم یک نفر به عنوان نماینده دانشجویان بگوید که نگذارید عده ای حرف بزنند، چرا نگذاریم؟ بعداً می گویید دولت با کسانی که انتقاد می کنند، بد برخورد می کند، آیا واقعاً با منتقدان بد برخورد کردیم، آیا حتی یک پاسخ هم دادیم؟
رئیس جمهور گفت: من گفتم سکوت، اگر فکر می کنید بالاتر از سکوت کاری می توانیم انجام دهیم، بفرمایید حتماً انجام می دهیم اما خواهش می کنم به دنبال این نباشید که جلوی اندیشه و اظهار نظر بسته شود، این خیلی بد است، باید هر کسی مطلبی دارد اظهار کند، دیگران هم بگویند، باید حق را با حق بشناسیم نه با اشخاص، چون فلان آقا مخالفت کرده بگوییم حتماً چیز بدی است، چرا این طوری است؟
احمدی نژاد افزود: اتفاقاً در فضای دانشجویی باید محیط کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی را فراهم کنیم و افراد بیایند ایده های خود را مطرح کنند، دیگران هم جواب دهند، همفکری شود تا رشد در جامعه اتفاق بیفتد. یکی از دلایلی که ما سنگین ترین حملات و بی انصافی ها را تحمل می کنیم این است که می خواهیم بگذاریم حرف بزنند، شاید از صد تای آن یک حرف، خوب درآمد نباید در جامعه را بست.
رئیس جمهور افزود: احتمال می دهم اشتباهی شده و اطلاعات نادرستی رسیده است، من با کسی گزینشی ملاقات نکرده ام، من که در خیابان ها چهار ساعت راه می روم، یعنی مردم شهرهای گوناگون گزینش شده می آیند؟ در سفر اخیر به استان مرکزی چند هزار دانشجو آمدند، عده ای هم بیرون بودند که من رفتم و با آنها احوالپرسی کردم و گفتم حرفی دارید بزنید. احمدی نژاد گفت: این دولت مردمی ترین دولت و سطح تماس ما با توده های مردم بسیار گسترده است، معمولاً حرفهایی که در جامعه رد و بدل می شود می شنوم، نمی خواهم بگویم همه تصمیمات من درست است، هرگز دولت چنین ادعایی نکرده است اما سعی می کنیم تصمیمات درست باشد و همه دانشجویان و نماینده آنها را دوست داریم.
اما جديترين پيام نشست خبري احمدينژاد را شايد بتوان پاسخ وي به سؤال خبرنگار روزنامه قدس دانست. خبرنگار روزنامه قدس گفت: جنابعالی دو سال پیش در ورزشگاه تختی ارومیه اعلام کردید که مفسدان اقتصادی را معرفی خواهید کرد و در همین خصوص فهرستی 250 نفره را به قوه قضائیه ارسال کردید. این خبرنگار در ادامه پرسید: هم اکنون در قوه قضائیه و دستگاه های نظارتی پرونده های مشابهی در خصوص مسائل اقتصادی مطرح است که به برخی نزدیکان شما در دولت منتسب شده است؛ آیا شما به این پرونده ها هم حساسیت دارید؟
رئیس جمهور در پاسخ گفت: فهرست اعلامی ما به قوه قضائیه شامل 312 نفر بوده که یا زمینی از دولت تصرف کرده و یا منابع بانکی را بازنگردانده اند. اینکه اینها متخلف هستند یا نه بر عهده قاضی است و ما مرجع قضاوت نیستیم.
وی گفت: برای چندمین بار می گویم که تنها رئیس جمهوری هستم که اعلام کرده ام هر گونه تخلف از بنده، خانواده و نزديكانم دیده شد، باید طبق قانون رسیدگی شود و باز این را اعلام می کنم. این موضوع اصولی ما از روز نخست بوده است و بر این موضع هستیم.
احمدی نژاد ابراز امیدواری کرد: هر جا کوچکترین تعدی به حقوق ملت صورت گرفت با دقت رسیدگی و حقوق ملت بازگردانده شود چرا که این از آرزوهای ما و جزو پیگیری های دائمی ماست. وی گفت: بخشی از کارهای دائمی ما در شبانه روز، تنظیم امور به گونه ای است که فرصتی برای کسانی که می خواهند دست اندازی به حقوق مردم کنند به وجود نیاید و شاید بخش مهمی از فشارها بر ما، ناشی از همین اصرار ماست.
اين اظهارنظر احمدينژاد در حالي است كه تا پيش از اين، در پاسخ به اين سؤال كه چرا مراجع قضايي با جريان انحرافي و بهويژه سران آن، برخورد نميكنند، احتمال واكنش منفي رئيسجمهور مطرح و اين اقدام بر خلاف مصالح ملي دانسته ميشد.
با اين حال، اظهارنظر خواسته يا ناخواسته اما صريح رئيسجمهور در اين زمينه آنهم بهطور علني فضايي ايجاد كرده است كه در صورت وجود مستندات قوي و با توجه به اينكه رئيس قوه قضائيه اعلام كرده است كه اين جريان مفاسد متعددي دارد و بهويژه در فساد اقتصادي غوطهور است، توجيهي براي برخورد نكردن وجود ندارد و در صورت ادامه رويه فعلي يعني افشاگريها در مورد انحرافهاي جريان نفوذي و برخورد جدي نكردن با سران جريان انحرافي، شائبهاي كه احمدينژاد نيز آن را مطرح كرد، مبني بر "نبود اسناد متقن" و "اتهامزني عليه دولت با انگيزههاي سياسي و به نيت زمين زدن آن" تقويت ميشود.
عکس: تصاویرهتاکین به امام هادی در فیس بوک
گروهی از شیعان و ارادتمندان به مقام عظیم الشان
حضرت هادی (ع) و تمامی اهل بیت دست به شناسایی و جمع اوری اطلاعات کامل این افراد
گمراه زده اند و در قالب پایگاهی با عنوان "هتاکین " این مشخصات جمع آوری شده را در
معرض دید عموم قرار داده اند.
از حدود دو ماه پیش صفحه ای در فیس بوک با هدف توهین و هتک حرمت به مقام والای حضرت هادی (ع) شکل گرفت و عده ای گمراه دست به تبلیغات گسترده زده و عده ای از کاربران را در این صفحه مشترک کردند.
گروهی از شیعان و ارادتمندان به مقام عظیم
الشان حضرت هادی (ع) و تمامی اهل بیت دست به شناسایی و جمع اوری اطلاعات کامل این
افراد گمراه زده اند و در قالب پایگاهی با عنوان "هتاکین " این مشخصات جمع آوری
شده را در معرض دید عموم قرار داده اند.
پایگاه هتاکین نوشت: اطلاعات منتشر
شده از این گمراهان با هدف خروج هر چه سریع تر این افراد از صفحه توهین به امام
هادی(ع) و همچنین پیگیری از طریق مراجع قانونی منتشر شده و تا به نتیجه رسیدن حکم
قانونی این افراد اطلاعات ایشان در معرض دید عموم قرار خواهد بود.
این پایگاه همچنین در ادامه نوشت:
هنوز فراموش نکرده ایم حکم امام خمینی(ره) در مورد سلمان رشدی مرتد را و همینجا به
تمام سلمان رشدی های نوین اخطار می دهیم که زندگی را به کامتان تلخ خواهیم کرد، ما
مسلمانان توهین به مقدسات را
امروز هم همچون گذشته جوانان اصلاح طلب مخالف کروبی برای مقابله با آشوب و برهم زدن آرامش توسط ضد انقلاب پای در صحنه می گذارد
به گزارش کلمه به نقل از سهام امروز هم همچون گذشته جوانان اصلاح طلب مخالف کروبی برای مقابله با آشوب و برهم زدن آرامش توسط ضد انقلاب پای در صحنه می گذارد و برای کور کردن چشم فتنه از هم پیمانان خود دعوت به عمل می آورد تادر ساعت 5 بعد از ظهر امروز در مقابل حسینه ارشاد تجمع کرده تا مانع حضور ارازل و اوباش و اغتشاش گران گردند.
به گزارش جهان، هاله سحابی دو روز پیش و در تشییع جنازه عزت الله سحابی دچار تشنج شد و با وجود انتقال به درمانگاه لواسان و تلاش پزشکان، ایست قلبی کرد و درگذشت.
وزارت خارجه آمریکا که درخواست کمک چندین ماهه ملت تحت کشتار بحرین را با مواضع حمایت آمیز از آل خلیفه و آل سعود پاسخ گفته، به دلسوزی برای هاله سحابی پرداخته و مرگ او را به “ماموران امنیتی ایران” نسبت است.
وزارت خارجه آمریکا به نقل از آنچه “شاهدان عینی و منابع موثق” نامیده ادعا کرده است ”هاله سحابی توسط ماموران امنیتی ایران کشته شده و آن را به قوی ترین لحن ممکن محکوم می کند.”
دولت آمریکا البته نامی از این “منابع موثق” خود نبرده است اما به نظر می رسد منظور او محافل ضدانقلاب باشد.
وزارت خارجه آمریکا همچنین گفته است به گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر درباره ایران توصیه خواهد کرد که “این حادثه را بطور کامل و در اولین فرصت ممکن بررسی کند.”
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در عین حال درباره صحت ادعاها درباره کشته شدن هاله تردید کرده اما گفته است، اگر این خبرها صحت داشته باشد، این امر بیانگر بیاعتنایی و بیاحترامی مقام های ایرانی به شان و مقام انسان ها است.
آمریکا در شرایطی از شان و مقام انسان ها سخن گفته است که نه تنها کشتار مردم مظلوم بحرین و یمن را به نظاره نشسته است که حتی خود در صدها زندان مخوفی که مدیریت می کند، تاکنون هزاران انسان بیگناه را به تیغ شکنجه گران سپرده است.
آمریکا علاوه بر این ها، متهم به کشتار هزاران نفر از مردم بیگناه عراق، افغانستان و پاکستان است.
حمایت کاخ سفید از جنایات فجیع و بی سابقه رژیم صهیونیستی، لکه ننگن دیگری است که در کارنامه سیاه حقوق بشری آمریکا به چشم می خورد؛ واقعیت هایی که سخن گفتن آمریکا از حقوق بشر را به طنز شبیه کرده است.
گفتنی است دولت آمریکا از سال ۸۸ به حمایت ویژه سیاسی، فنی و تبلیغاتی از جریان فتنه مشغول است که اقدام تبلیغاتی اخیر آن نیز در همین راستا توصیف شده است.
وي ادامه داد: شخصيتهاي فوق العادهاي و حوادثي در طول تاريخ بشر وجود دارند كه فرامكاني حركت ميكنند و فرازماني تاثير گذار هستند از يك منطقه شروع ميشوند، اما دامنه و قدرت نفوذ آنها جهاني و پيامدها و بازتابهاي آنان ابدي است. امام بزرگوارمان، حضرت آيت الله العظمي خميني كبير و انقلاب اسلامي بزرگ ملت ايران دو پديده عظيم تاريخي هستند كه به فضل و عنايت الهي در ايران بوجود آمدهاند وليكن صرفا به اين سرزمين خاص تعلق ندارند.
صفوي با اشاره به تشكيل خاورميانه اسلامي و تقابل آمريكاييها و صهيونيستها در برابر نظام نوين خاورميانه اسلامي و تاثير آرمانها و افكار امام (ره) در تشكيل خاورميانه جديد، خاطرنشان كرد: خاورميانه اسلامي هم اكنون شكل گرفته است و آمريكاييها و صهيونيستها در طرح خاورميانه خود شكست خوردهاند، افكار و آرمانهاي حضرت امام و انقلاب اسلامي، فراتر از زمان و مكان و بصورت يك موجود زنده و پويا و سيل حركت كرده و تاريخ معاصر خاورميانه و شمال آفريقا و تاريخ و جغرافياي سياسي جديد جهان اسلام را تغيير ميدهد و اين تغييرات را هم اكنون در كشورهاي مصر، عراق، لبنان،ليبي، يمن و بحرين شاهد هستيم.
دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا، جهاني دانستن انقلاب اسلامي را از شاخصههاي آرمانها و افكار حضرت امام (ره) دانست و افزود: امام(ره) را بزرگترين رهبر انقلابي و احياگر قرن حاضر جهان بايستي بناميم حضرت امام (ره) اين انقلاب را متعلق به همه ملتهاي مسلمان معرفي ميكرد و به دنبال بيداري اسلامي همه ملتهاي تحت ستم در كشورهاي اسلامي و حتي غير اسلامي بودند.
وي ادامه داد: نقش و تاثير راهبردي حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامي در درون مرزهاي ملي ايران محدود نمانده و در آن سوي مرزها، در پيدايش و رشد نهضتها و خيزشها ملتهاي اسلامي در مناطق مختلف جهان اسلامي تاثير داشته است.
صفوي با اشاره به نقش انقلاب اسلامي ايران، به رهبري حضرت امام (ره) در تغيير و تحول نظريههاي سياسي مربوط به پيدايش انقلابها، گفت: دانشمندان سياستمداران و نظريه و نظريه پردازان علوم سياسي با مقايسه انقلابها، مهمترين عوامل وقوع انقلابها را مسائل دنيوي و مادي و نارضايتي از وضع موجود و گسترش روحيه انقلابي و نيز نقش رهبري و ساختارها ميدانستند و كمتر به نقش راهبردي ايدئولوژي و هويت بخشي و تاثير دين و رهبري ديني در انقلابها ميپرداختند.
دستيار و مشاور عالي فرماندهي معظم كل قوا در پايان با بيان تاثير و بازتاب انقلاب اسلامي بر مسائل راهبردي قدرت بزرگ، اظهار داشت: پيروزي انقلاب اسلامي راهبردهاي نظام دو قطبي با دوران جنگ سرد را دست خوش تغيير كرد و نويد شكل گيري قدرت جديدي به عنوان قدرت جهان اسلام در قرن بيست و يكم، فراهم كرد.
در همان روز تلخ كه حال امام مساعد نبود، من جمعي از اعضاي شوراي بازنگري قانون اساسي را دعوت كردم و به آنها گفتم كه حال امام خوب نيست؛ كار بازنگري را قدري تسريع كنيم و مژدهي اتمام آن را به ايشان در بيمارستان بدهيم تا دل امام شاد شود. واقعاً از تصور آن چيزي كه ممكن بود پيش آيد، قلب من ميلرزيد؛ صدايم شكست و نتوانستم حرفم را تمام كنم...
سخنراني در مراسم بيعت فرماندهان و اعضاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 17/03/1368
در بیست و دومین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب اسلامی در حرم امام خمینی(ره) حضور یافتند. سخنرانی ایشان ساعت 10:10 صبح آغاز و ساعت 11:10 به پایان رسید.
آنچه در زیر میآید، جملاتی از سخنان ایشان است:
» بیداری اسلامی، حماسهای است كه امام خمینی(ره) انتظار آن را میكشیدند و مانند فروپاشی شوروی آن را پیشبینی میكردند.
» مكتب امام یك مجموعه كامل برآمده از اسلامیت، شامل معنویت، عقلانیت و عدالت است.
» عقلانيت و خرد امام او را به اين نتيجه رسانده بود كه كمترين انعطاف وعقب نشينی درمقابل دشمن به پيشروی دشمن می انجامد.
» اگر به نام انقلابیگری، امنیت بخشی از جامعه را صرفا بدلیل اختلاف سیاسی سلب كنیم، از مكتب امام منحرف شدهایم.
» مكتب امام، ملت ایران را از گردنههای خطرناك ۳۲ سال اخیر نجات داده و عزت و شرافت بینالمللی ما را بالا برده است.
» امام به مردم تفهیم كرد آنها صاحب و مالك این كشور هستند.
» دشمنان تصور میكردند با رحلت امام آغاز فروپاشی این نظام مقدس كلید زده خواهد شد، تشییع جنازه امام و حركت عظیم مردم در حمایت از كار خبرگان آن را خنثی كرد.
» بخش مهمی از معنویت اسلام مربوط به اخلاق میشود و امام این مسئله را رعایت میكرد. امام از فرصتهای زندگی برای تقرب به خداوند متعال استفاده میكرد.
» اگر كسی یا جریانی بخواهد به نام عقل گرایی از ارزشهای اسلامی و انقلابی عدول كند انحراف از خط امام است.
» مردم عزیز ما وقتی دیدند در سال ۸۸ عمق خواسته عدهای در روز قدس و عاشورا چه بود، به صحنه آمدند و غائله را تمام كردند.
» دانشمندان ایرانی به بركت حضور مردم، امروز در رشتههای مهم و حساس جهانی در میان ده كشور اول قرار دارند.
» آن كسانی كه میخواهند با تكیه به دین داری جامعه و جوانان را سیاست زدایی كنند این اشتباه میكنند و دچار انحرافند.
» من در جوار مرقد مطهر امام و روح امام و ارواح مطهر شهدا به خاك سپرده شده اند شهادت میدهم كه ملت ما راه خود را حفظ كرده است.
» اشتراك انقلابهای منطقه، اسلامی بودن، مردمی بودن، ضد آمریكا بودن، معیارهای انقلابهای منطقه است.
» درباره انقلابهای منطقه: هر حركتی كه مردمی، اسلامی و ضدآمریكایی باشد، ایران از آن حمایت میكند. هرجا حركت به تحریك آمریكا انجام شود از آن حمایت نمیكنیم.
» میخواستند فلسطین را از نقشه جهان حذف كنند، اشتباه كردند. فلسطین باقی خواهد ماند. از بین نمیرود، تجزیه نمشود و قطعا به آغوش اسلام و مردمش برخواهد گشت.
وزارت اطلاعات ایران کم تر از یک سال پیش، به صورتی آشکار حکمی را صادر نمود که بر اساس آن فعالیت حدود شصت موسسه در کشور ممنوع شد. موسسه ی «خانه ی آزادی » وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا، «بنیاد جامعه ی باز»، موسسه ی شخصی سوروس، و «گروه دیدبان حقوق بشر» مورد حمایت مالی سوروس، از موسساتی هستند که در این حکم از آنها نام برده شده است .
این سه سازمان در کنار رادیو صدای آمریکا و رادیو زمانه (مستقر در آمستردام) همگی توسط ایران مورد تاکید واقع شده اند که بخشی از نبردی هستند که هدفش تحریک آشوب در ایران با هدف غایی تغییر رژیم آن است.
اما این موضوع به شدت مورد استقبال رسانه های غربی واقع شد و آنها اینطور وانمود کردند که ممنوعیت این سازمان های برانداز نمونه ی دیگری از استبداد نظام ایران است.
تینی ون گور ، یک متخصص آلمانی امور مربوط به سازمان های مردم نهاد (ان جی او) به رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی گفت: «این واقعاً مزخرف است که آنها می گویند ما تغییر رژیم ایران یا هر چیز دیگری را در دستور کار خود قرار داده ایم» .
اما این رسانه ها از یادآوری نقش سوروس و بنیاد جامعه ی بازش در نمونه های مختلف تلاش-های تغییر رژیم در نقاط مختلف دنیا که با حمایت ایالات متحده آمریکا صورت گرفته اند، خودداری می کنند.
همکاری سوروس با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به گذشته های دور باز می گردد، دست کم تا دهه 1980 میلادی که «اتحادیه بازرگانی همبستگی مردم لهستان» مبارزه ی خود را برای کسب آزادی، علیه مدل اقتصادی بوروکراتیک اتحاد جماهیر شوروی آغاز نمود.
از آنجا که ایالات متحده آمریکا به دنبال واسطه ای برای به راه انداختن یک جنگ نیابتی علیه قدرت کمونیستی وقت بود، از طریق سیا، بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی ، اتحادیه کارگری فدراسیون آمریکایی کارگران و کنگره ی سازمان های صنعتی شروع به سرازیر کردن پول و کمک های مالی برای این ناآرامی نمود .
سوروس و موسسه ی جوان «بنیاد جامعه باز» با پرداخت سالانه سه میلیون دلار به مخالفان در این تلاش مشارکت نموده، وزارت امور خارجه آمریکار را یاری کردند . در کنار حمایت مستقیم از جنبش همبستگی، سوروس در آن واقعه نقشی تأثیرگذارتر نیز ایفا نمود: در سال 1989 این انسان خیرخواه و نوع دوست، سرمایه ی لازم را برای گروه کوچکی شامل جفری ساکس و برخی از اقتصاددانان صندوق بین المللی پول تأمین نمود . کشور تازه آزادشده در معرض سقوط آزاد اقتصادی قرار داشت که تیم ساکس به سیاستمداران لهستانی کمک نمود تا برای فرونشاندن آشوب و مدرن کردن موفق کشور، برنامه ای را برای انجام اصلاحات اقتصادی طراحی کنند.
سراسر دوره ی منازعه، جنبش همبستگی به مرام سخت گیرانه سوسیالیستی وفادار مانده، ایجاد یک دموکراسی مشارکتی، حقوق کارگران و انتقال مالکیت بنگاه های بزرگ دولتی به شرکت های تعاونی تحت اداره ی شوراهای سازمان یافته را خواستار شده بود .
اما در زمانی که تیم ساکس (تحت حمایت سوروس) کار خود را در این کشور به پایان رساند هیچ کدام از این رویاها تحقق نیافته بود. میخ آخر بر تابوت آرمان شهر لهستانی ها زمانی زده شد که ساکس از صندوق بین المللی پول یک وام یک میلیارد دلاری را برای این کشور گرفت تا تعاونی های کارگری را با بنگاه های خصوصیِ متمایل به سرمایه داری و سیاست های تجاری حمایت کننده از تولیدات داخلی را با سیاست مرزهای باز به روی سرمایه گذاری و رقابت خارجی جایگزین کنند.
نتیجه ی این اقدامات افزایش صعودی نرخ بیکاری در کشور بود که سرانجام به واکنش منفی شدید مردم منجر شد به طوری که مردم با سرازیر شدن در خیابان ها توقف روند لیبرال نمودن اقتصاد کشورشان را فریاد زدند.
سوروس و بنیاد جامعه باز به همکاری خود با وزارت امور خارجه آمریکا ادامه دادند. «انقلاب های رنگی» شرق اروپا ــ «انقلاب گل رز» در سال 2003 در گرجستان و «انقلاب نارنجی» در سال 2004 در اوکراین ــ کمک های مالی زیادی را برای اعتراضات جوانان محور خود جذب نمودند.
این کمک ها را بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی ــ عمدتاً از کانال موسسه دموکراتیک ملی و خانه ی آزادی ــ تأمین می نمود. اما بنیاد سوروس نیز بودجه های کلانی را به این جنبش های اعتراضی اختصاص داد: بر اساس برخی گزارش ها سوروس در گرجستان 42 میلیارد دلار هزینه کرد ، در حالی که در اوکراین برای فعالان جنبش، فرصت های آموزشی، مالی و شبکه ای را فراهم نمود. در هر دو مورد، انقلاب ها موفق بودند و در سراسر جهان از آنها به عنوان «موج جدید دموکراسی» یاد شد.
سایه ی سرنوشت جنبش همبستگی لهستان را می توان بار دیگر در نتایج انقلاب های رز و نارنجی مشاهده کرد. صندوق بین المللی پول وقایع گرجستان را به عنوان «یک انقلاب جمعی در حکومت با هدف تقویت تجدید حیات اقتصادی از طریق به صفر رساندن فساد، اصلاح اقتصادی شتابان، خصوصی سازی و اولویت دادن به سرمایه گذاری مستقیم خارجی» توصیف نمود .
نتیجه ی وضع اقتصادی جدید دولت های طرفدار غرب، رشد سریع هزینه ی زندگی بود و گرجستان در سال 2006 بیشترین میزان نرخ بیکاری را در میان جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی شاهد بود. در اینجا نیز بانک جهانی توصیه هایی را در جهت اصلاحات بازار نئولیبرال به دولت جدید اوکراین ارائه کرد که عمده ی آن یادآوری درخواست های آندرس اسلوند ، اقتصاددان سوئدی (و دوست نزدیک جرج سوروس) برای «خصوصی سازی مجدد» بود .
اما شرایط ایرانایران نیز مطمئناً برای کسانی که به دنبال گسترش بازارهای آزاد هستند یک هدف طبیعی می باشد: جمهوری اسلامی به صورتی متمرکز بخش عمده ای از اقتصاد خود را طراحی می-کند، بخش عمومی گسترده ای دارد، کنترل قیمت ها را اعمال می کند و برای فقیرترین شهروندان خود مواد غذایی یارانه ای تهیه می نماید.
احتمالاً مهم تر از همه این موارد این است که صنعت نفت قدرتمند ایران، ملی شده و در دستان دولت قرار گرفته است. پس از انتخابات سال 2009 [1388] میرحسین موسوی از مدل اقتصادی کشور انتقاد نموده، درخواست خصوصی سازی صنایع دولتی و دست برداشتن از «اقتصاد خیرات محور» را مطرح نمود (این اندیشه های او در تضاد آشکار با عقاید محمود احمدی-نژاد است که، به دلیل برنامه های تأمین اجتماعی خود، آراء بخش های فقیرتر جمعیت را به خود جذب نموده بود) .
پس از شکست موسوی، جوانان کشور ــ که نسبت به صحت نتایج انتخابات مردد شده بودند ــ در قالب جنبش سبز به خیابان ها آمدند و دولت را به تقلب در انتخابات به نفع احمدی نژاد متهم نمودند.
در میان این معترضان که در ایران دستگیر شدند، شخصی به نام کیان تاج بخش بود؛ او متعاقب بازداشتش به چندین اتهام جاسوسی محکوم شد. رسانه ها با بی تفاوتی گزارش دادند تاج بخش نه تنها یکی از مشاوران «بنیاد جامعه ی باز» بلکه یکی از مشترکان موجود در ایمیلْ لیست پروژه ی گلف 2000 بود.
پروژه ی گلف 2000 که به عنوان «یک پروژه ی تحقیقاتی در موضوع توسعه ی سیاسی، اقتصادی و امنیتی در خلیج فارس» توصیف شده است توسط گری سیک، معاون سابق سردبیر امور بین الملل بنیاد فورد و مدیر سازمان دیدبان حقوق بشر، بنا نهاده شد.
این پروژه از دانشگاه کلمبیا عمل می کند و بودجه ی خود را از دستگاه های نام آشنا در زمینه ی اعطای کمک های بلاعوض، مانند بنیاد فورد، بنیاد راکفلر و بنیاد جامعه، باز دریافت می کند.
ردپاهای نهان دیگری نیز از بنیاد سوروس در آشوب های ایران قابل ردیابی هستند. هم زمان با اوج گیری حوادث انتخابات سال 2009 [1388] در ایران و تشدید آن، مخالفان ایران ترجمه فارسی کتابچه ی مهم و تأثیرگذار «از دیکتاتوری تا دموکراسی» را 3487 بار از اینترنت دانلود کردند. این کتابچه دستورالعملی برای تربیت و آموزش فعالان سیاسی است که توسط جین شارپ، استاد دانشگاه هاروارد، نگاشته شده است . این کتابچه ی راهنما، که بخاطر دستورالعمل های عملی موجود در آن درباره ی چگونگی سازماندهی اقداماتی جهت تغییر ناگهانی، موثر و غیرخشونت آمیز حکومت ها، توسط معترضان در انقلاب های رز و نارنجی نیز به کار گرفته شد، بوسیله ی موسسه ی شارپ توزیع شد.
موسسه ی وی «بنیاد آلبرت انیشتین» نام دارد که بودجه ی آن را نیز «بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی» و موسسه ی تابعه ی محافظه کارش، با نام «بنیاد بین المللی جمهوری خواهان »، تأمین می کنند. شارپ پذیرفته است که موسسه اش برای ترجمه ی «از دیکتاتوری تا دموکراسی» به چند زبان، از «بنیاد جامعه ی باز» کمک مالی دریافت نموده است .
پیرو الگوی مشخصی که در اینجا می توان یافت ــ یک نهضت جوان محور و غیرخشونت آمیز با نام مستعاری رنگی، حال و هوای کاپیتالیستی اصلاحات بازار و حضور بنیاد سوروس ــ این اصلاً جای تعجب ندارد که در ایران نیز به مانند گرجستان، لهستان و اوکراین، همجواری نزدیک با بنیاد اعانه ی ملی را بتوان یافت. کِنِت آر. تیممرمن، که روزنامه نگاری محافظه کار است، درست چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران در مقاله ای نوشت: «زمزمه هایی درباره ی یک "انقلاب رنگی در ایران" به گوش می رسد» . او ادامه داد:
«بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی در طول یک دهه ی گذشته، برای اشاعه ی انقلاب های "رنگی" در جاهایی همانند اوکراین و صربستان، میلیون ها دلار صرف آموزش عاملان سیاسی در تکنیک های ارتباطی و سازماندهی کرده است».
به نظر می رسد بخشی از این پول به دست گروه هایی از حامیان موسوی، که ارتباطاتی با سازمان های مردم نهادی (ان جی او) که خارج از ایران هستند و بودجه ی خود را از بنیاد اعانه ی ملی دریافت می کنند، رسیده باشد.
تیممرمن منافع ویژه ای در ایران دارد. او مدیر اجرایی بنیاد دموکراسی در ایران ، سازمانی از مخالفان مستقر در آمریکا است که ضمناًٌ از بنیاد اعانه ملی آمریکا نیز بودجه دریافت می کند.
تنها در سال 2009 [1388] بنیاد اعانه ملی 674506 دلار کمک بلاعوض را برای فعالیت ها در ایران اختصاص داد (این در حالی است که در سال پیش از آن این مبلغ به میزان 4898000 دلار بود) . بنیاد اعانه ملی این پول ها را از آژانس توسعه بین الملل ایالات متحده آمریکا دریافت می کند که، بر طبق مدارکی که در وب سایت خود این آژانس قرار گرفته است، «سال گذشته 20 میلیون دلار کمک بلاعوض را برای گسترش دموکراسی، حقوق بشر و حکومت قانون در ایران خواستار شد» .
در سال 2008 اکثر مبالغ تخصیص داده شده ی آژانس توسعه ی بین الملل آمریکا برای پروژه های «دموکراسی سازی» در ایران، که از کانال بنیاد اعانه ملی به جریان افتاد، به مرکز اقتصاد آزاد بین المللی (بنیاد توسعه بازارهای آزاد اتاق بازرگانی آمریکا) راه پیدا کرد. بخش های دیگری از این پول به «طرح تحقیق و پژوهش ایران معاصر»، «بنیاد عبدالرحمن برومند»، و «انجمن جامعه مدنی در ایران» رفت.
در ژوئن سال 2010 جان مک کین، کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات گذشته ریاست جمهوری آمریکا، در یک سخنرانی مهیج در بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی، مدعی شد «شخصیت نظام ایران» به عنوان «تهدید عمیق تر برای صلح و آزادی دنیای ما» است.
مک کین راه حل خود را برای این بحران با جزئیات شرح داد: «من معتقدم تنها تغییری که می-تواند در نهایت به دگرگونی سیاست های ایران، آن گونه که ما می خواهیم، منجر شود، تغییری است که در خود رژیم ایران ــ یک تغییر مسالمت آمیز، با انتخاب و هدایت مردم ایران ــ صورت گیرد» .
مک کین ید طولایی در صحبت کردن علیه این کشور اسلامی دارد. او در یکی از اجتماعات تبلیغاتی خود در سال 2008 از قیدوبندها رها شد و به طرز عجیب و غریبی یکی از ترانه های گروه بیچ بویز را تقلید کرده، غزل «باربارا آن» را به «بمب، بمب ایران» تغییر داد.
از آن قبل تر، نام مک کین را می توان در بیانیه ی صادر شده از سوی پروژه نومحافظه کاران برای قرن آمریکایی جدید ــ گروهی از مدافعان جنگ که شهرتش را مدیون تلاش های بی امانش برای سرنگون کردن صدام حسین است ــ یافت.
این پروژه طرز تفکر خود درباره ایران را در گزارشی با عنوان «بازسازی استحکامات دفاعی آمریکا» بروز داده است:
در درازمدت ممکن است مشخص شود که ایران به اندازه ی عراق برای منافع آمریکا در منطقه-ی خلیج [فارس] تهدید به شمار می رود و حتی اگر روابط آمریکا ـ ایران بهبود یابد از دست ندادن نیروهای آینده محور در منطقه، هنوز هم یکی از عناصر ضروری در استراتژی ایالات متحده آمریکا خواهد بود که منافع درازمدت آمریکا را در منطقه به دنبال خواهد داشت .
مک کین حال که از شرکت در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری یا تقلید ترانه های پاپ فارغ شده و در نتیجه سرش چندان شلوغ نیست، رییس بنیاد بین المللی جمهوری خواهان، برنامه ی محافظه کارانه بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی، است.
همان طور که انتظار می رفت، این بنیاد روابط زیادی با گروه ها و اشخاص مخالف رژیم ایران دارد. ویلیام نوجِی که از طرف بنیاد، برای نظارت بر انتخابات سال 2004 اوکراین (درست قبل از آغاز انقلاب نارنجی) اعزام شده بود، دبیر و مسوول امور مالی بنیاد دموکراسی در ایران، که قبلاً به آن اشاره کردیم، است. در دوره ی بوش برنامه ریزی شده بود تا دیوید ام. دنهی ، یک «کارشناس دموکراسی» از این بنیاد، مسوول «اداره امور ایران» در دولت شود. اگرچه اطلاعات بسیار کمی درباره ی این برنامه ی محرمانه در دسترس است اما به نظر می رسد این مسأله با درخواست 75 میلیون دلار بودجه ی کاندولیزا رایس از کنگره در سال 2006 «برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر در ایران» ارتباط داشته باشد .
علی رغم موضع مک کین، به عنوان رییس بنیاد بین المللی جمهوری خواهان، و تعهد آشکار او به تغییر چهره ی ایران، این نامزد سابق انتخابات ریاست جمهوری سعی کرد خود را سیاستمداری معتدل معرفی کند. در سال 2008 مک کین تبلیغات هایی به راه انداخت که سخنرانی های تئودور روزولت، موسس حزب ترقی خواه ، در آنها نقل می شد.
این در حالی بود که هفت سال پیش از آن، او موسسه ی اصلاح «یک سازمان آموزشی بی-طرف و غیرانتفاعی» را بنا نهاده بود که به موارد بحث برانگیزی چون مهاجرت، اقتصاد و اصلاح تأمین مالی مبارزات انتخاباتی می پرداخت. اگرچه پذیرش بودجه از گروه بین المللی آمریکایی از سوی این موسسه شگفتی هایی برانگیخت اما این واقعیت که بنیاد جامعه باز بیش از 50هزار دلار به این موسسه کمک نمود، از سوی بیشتر بخش ها در رسانه ها نادیده گرفته شد.
«جامعه ی باز» و ارزش های آمریکاییحال ببینیم «جامعه ی باز» چیست و ایده ای که در پس اندیشه ی سوروس و بنیادش کمین کرده چه می باشد؟ سوروس این نام را از نوشته های کارل پوپر، فیلسوف مشهور انگلیسی و استاد کالج اقتصاد دانشگاه لندن اخذ کرده است.
«جامعه ی باز» در نظر پوپر جامعه ای است که از نظر سیاسی شفاف بوده، بر بنیادهای آزادی مدنی و حقوق بشر بنا نهاده شده باشد. این جامعه نتیجه ی پیشرفت طبیعی جامعه ی بسته-ی سنتی گذشته است.
جامعه ی بسته ی سنتی از نظر پوپر گذشته برابر بود با فرهنگ هایی مبتنی بر نظام اشتراکی که ساختار خود را از اندیشه های قبیله ای یا جادویی اخذ می کرد. در این مدل نظری، شهروندان «جامعه باز» قادر خواهند بود رهبرانشان را با یک سری انقلاب بدون خون ریزی برکنار کنند و از انتقال «مسالمت آمیز» قدرت مطمئن باشند.
پوپر همچنین خود را در کنار متفکران نظریه اقتصاد آزاد، که در دوران معاصر وی در حال ظهور بودند، یافت. در 1947 پوپر به همراه والتر لیپمن ، فردریش هایک ، لودویگ فون میسز و میلتون فریدمن »انجمن مونت پلرین » را تأسیس کردند؛ هدف از تأسیس این تشکیلات، سازماندهی یک حمله متقابل علیه «سلطه دولت و طراحی مارکسیستی یا کینزی، که در حال فراگیر شدن در تمام دنیا بود» اعلام شد. این ایده ی صرف، به تنهایی عواقبی باورنکردنی داشت: به نظر می رسد ایده ی میلتون فریدمن، قاعده ی مسلط شد؛ مدلی اقتصادی که آمریکا به آن وفادار مانده و بر اساس آن در تلاشی مذبوحانه و در پوشش «گسترش دموکراسی»، به دنبال صادرات خود به سراسر جهان است. اما در ورای این، برخی از اعضای انجمن مونت پلرین به خوبی توانستند فلسفه ی کلی پشت مجموعه ی بنیادهای اعانه ملی برای دموکراسی و جامعه ی باز را قابل فهم نمایند.
سوروس و وزارت امور خارجه آمریکا به دنبال جامعه ی باز مطلوب پوپر هستند ــ انقلاب های رنگی با طرح پوپر، که مستلزم برکناری رهبران در یک انقلاب بدون خون ریزی است، همخوانی دارند ــ اما در عین حال آنها به دنبال تکمیل نمودن ایده ی پوپر با دیدگاه های والتر لیپمن، همکار پوپر در مونت پلرین، می باشند.
این لیپمن، «پیش کسوت روزنامه نگاری آمریکایی» بود که نوشت: «دموکراسی بسی مهم تر از این است که به افکار عمومی واگذار شود». برای جبران کردن این مشکل، لیپمن از نخبگانی روشنفکر حمایت می کند که مدیریت توده ها را برعهده بگیرند و مشکلات کوچک و اتفاقات عجیب سیستم دموکراتیک را حل کنند.
تحت این نظریه، دموکراسی به خودی خود، یک نوع بازی است که، بخاطر نفع همه، نیازمند سلسله مراتبی از مقامات برای اداره کردن و متقاعد نمودن افکار عمومی است. تنها با آمیختن «جامعه ی باز» سوروس و پوپر با دعوت لیپمن از یک طبقه ی ممتاز است که ما به سبک درست و مترقی آمریکایی می رسیم.
جامعه ی باز یک دموکراسی است که بر پایه ی سرمایه داری بنا شده است اما با توجه به طبیعت مسلم دموکراسی باید دست کاری شود تا از کارآیی آن مطمئن شویم. آمریکا با تشنگی و خواست مفرطش به برتری در بازار، به خود صورت طبقه ی نخبه ی روشنفکر مطلوب لیپمن را داده و اعطای «هدیه دموکراسی» را به کشورهای خودسر و متمرد بر عهده گرفته است.
شخص سوروس لزوم دست کاری را برای واقعیت بخشیدن به آرمان پوپر پذیرفته و نوشته است: اصول جامعه ی باز به صورت تحسین برانگیزی در اعلامیه ی استقلال نهاده شده است. اما این اعلامیه بیان می دارد: «ما این حقایق را نگه می داریم تا بدیهی شوند» لذا از آنجا که اصول جامعه ی باز، هر چه باشند بدیهی نیستند، پس نیاز است که چنین جامعه ای با بحث های متقاعد کننده استقرار یابد .
این چارچوب همچنین چارچوب سوروس را برای مخالفتش با دولت بوش توضیح می دهد. سوروس مخالفت خود با سیاست خارجی فاجعه بار دولت بوش را «تمرکز اصلی» زندگی خود ذکر نمود که برایش به «مسأله ی مرگ و زندگی» تبدیل شده است .
البته سوروس هیچ مشکلی با دخالت در امور کشورهای دیگر ندارد. او دست در دست وزارت امور خارجه دولت بوش در گرجستان و اوکراین فعالیت کرد. علاوه بر این او حدود 100میلیون دلار در گروه کارلیله سرمایه گذاری کرد. این گروه یک شرکت سرمایه گذاری جهانی است که به دلیل روابط محکمش با پیمان کاران نظامی، سودچیان جنگ و دولت بوش با عبارت «مجموعه صنعتی نظامی» به آن اشاره شده است .
نقطه ی اشتراک بوش و سوروس این است که هر دوی آنها به تغییرات در رژیم ها، با پشتیبانی آمریکا جهت وادار کردن اقتصاد کشورها به مدرن شدن، اعتقاد دارند. اما درباره ی فرایند رسیدن به این هدف اختلافات اساسی با یکدیگر دارند. ریشه های ایدئولوژیک بوش در کمپ نومحافظه-کاران وجود دارد که ایده ی «صلح از طریق قدرت فیزیکی» را ترویج می کنند و بر اساس آن، ممکن است آمریکا، جهت مطمئن شدن از موقعیت خود به عنوان ابرقدرت جهانی، ارتش خود را مورد استفاده قرار دهد.
سوروس و بخش عمده ای از وزارت امور خارجه این خط فکری را کاملاً احمقانه می دانند ــ از نظر آنها عقب نشینی، سرانجام، قطعی و اجتناب ناپذیر است و آمریکا مطمئناً در جنگ طولانی-مدت خسارت های زیادی متحمل خواهد شد. برای سوروس و همدستانش در بنیاد اعانه ی ملی برای دموکراسی، آزادی های توهمی جامعه ی باز نسبت به تلاش بی وقفه و تغییرناپذیر نومحافظه کاران برای راندن جهان به سمت جنگ دایمی به ریاست ایالات متحده آمریکا، که نقش نیروهای پلیس بین الملل را بازی می کند، مسیری بس عملی تر است.
البته نباید گفت بخاطر اختلافات مهمی که میان این دو گروه وجود دارد، آنها بالکل مانعه الجمع هستند. همان طور که گفتیم بنیاد جامعه باز به جان مک کین، کسی که با گروه جنگ طلب پروژه نومحافظه کاران برای قرن آمریکایی جدید همکاری می کند، پول پرداخت نمود.
علاوه بر مک کین، تعداد زیاد دیگری از روسای بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی همانند جین کرک پاتریک، فرانسیس فوکویاما و وین وبر آشکارا حمایت های خود را از نامه ها و بیانیه های پروژه مذکور اعلام کرده اند. هفده تن از اعضای این پروژه پست های کلیدی کابینه ی بوش را در اختیار گرفتند و تریبون گسترده ای را در اختیار جنگ طلبانی قرار دادند که در کل دهه 1990 دیدگاه-هایشان کنار گذاشته شده بود.
با این حال، بوش مزیت های روش های بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی را دید و بودجه ی این سازمان را پس از سال 2001، 150 درصد افزایش داد . ممکن است بوش بیش از این با ایده-آل ها و آرزوهای جامعه ی باز موافق بوده باشد که سوروس او را تحسین نموده است.
یادمان نرود هنگامی که بوش در برابر فشارهای معاونش، دیک چنی، که خواهان اقدام نظامی داخل ایران بود، مخالفت کرد، یک شکاف آشکار در میان دولت بوش ایجاد شد . بجای اقدام نظامی، بوش سیا را مأمور کرد از روش های «غیرکشنده» برای بر هم زدن ثبات ایران استفاده کند .
ایران: پرسش بنیادی
این دقیقاً سوال ایران است که به ما کمک می کند دسته بندی های ایدئولوژیک موجود در در منازعه هژمونیک آمریکا را بررسی کنیم. گروه نومحافظه کار به طور نزدیک و صمیمانه ای با منافع لابی طرفدار اسراییل در هم تنیده شده است تا جایی که تعداد زیادی از متفکران آن، بخشی از وقت خود را با لانه های صهیونیستی، همانند موسسه یهودی برای امور امنیت ملی و موسسه واشنگتن برای سیاست خاورمیانه صرف می کنند.
سیاستمداران اسراییلی به گونه ای کاملاً آشکار و غیرمبهم با قدرت ایران، که پس از فروپاشی رژیم صدام در عراق تنها تهدید واقعی برای برتری جغرافیایی اسراییل در منطقه خاورمیانه محسوب می شود، مخالفند. از همین رو اسراییل هدف خود را بر کشاندن سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به مواجهه مستقیم با ایران قرار داده است.
همان طور که جان میرشیمر و استفان والت نوشتند:
اسراییل و لابی صهیونیستی برای جلوگیری از تغییر رویکرد ایالات متحده و منصرف کردن این کشور از جستجوی راهی برای بازسازی روابط حسنه با تهران می جنگند. آنها تلاش می کنند بجای نزدیک شدن آمریکا و ایران، سیاستی مقابله ای و غیرمولد بر روابط دو کشور مسلط شود .
همکاری آمریکا با اسراییل تأثیری گسترده بر فهم جهانی از این کشور داشته است.
اکثریت کشورهای خاورمیانه، بخاطر نقشی که ایالات متحده آمریکا در سرکوب مردم فلسطین داشته است، با این کشور مخالفند. این کشورها خود را در این موضوع در توافق با سوروس یافته اند. این توافق در نگرش، در مقاله ای به قلم سوروس با عنوان «درباره اسراییل، آمریکا و ایپک» نیز اشاره شده است .
سوروس تسلیم بودن آمریکا در برابر دولت اسراییل را «اشتباهی احمقانه» خوانده، معتقد است حل مناقشه با فلسطین به متوقف شدن دستاوردهای ژئوپلیتیک ایران کمک خواهد کرد. تا زمانی که آمریکا از آپارتاید اسراییل حمایت می کند ایران قادر خواهد بود از این موقعیت برای رسیدن به اهداف خود ــ که در نهایت به زیان ایالات متحده خواهد بود ــ استفاده کند.
زبگینیو برژینسکی ، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا و از مقامات برجسته ی بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و خانه آزادی، بلافاصله با این ارزیابی موافقت می کند:
این تجویزهای نومحافظه کارانه که در آنها اسراییل معادل ها و هم عرض های خود را دارد، برای آمریکا و در نهایت برای اسراییل کشنده خواهند بود. این تجویزها اکثریت مطلق جمعیت خاورمیانه را به کلی مخالف ایالات متحده خواهد نمود. درس های عراق برای آنها سخن خواهد گفت. سرانجام این که، اگر پیگیری سیاست های نومحافظه کارانه ادامه یابد، ایالات متحده آمریکا از منطقه بیرون انداخته خواهد شد و این امر، آغازی برای پایان اسراییل هم خواهد بود .
برژینسکی، که همچنین به همراه سوروس یکی از اعضای هیئت گروه بحران بین المللی است، می گوید: در صورت وقوع حمله هوایی اسراییل علیه ایران «آنها باید از فضای هوایی ما در عراق عبور کنند. آیا ما صرفاً می خواهیم بنشینیم و تماشا کنیم؟» ــ برژینسکی هیچ حدسی درباره آنچه باید انجام شود نمی زند ــ «ما باید در برحذر داشتن آنها از این اقدام جدی باشیم. منظورم برحذر داشتنی است که شما تنها به گفتن اکتفا نکنید. اگر آنها شروع به پرواز نمودند شما باید بلند شوید و با آنها مقابله کنید. آنها حق انتخاب دارند که یا برگردند و یا برنگردند» .
اگر این عبارات سبب می شوند برژینسکی یک سیاستمدار صلح طلب به نظر رسد، باید گفت او هر چیزی است غیر از این. همان طور که برخی وابستگان او خاطرنشان کردند دیدگاه های او در انطباق با دیدگاه های سوروس است و او نیز هرگز ایده های سلطه ی ایالات متحده آمریکا یا برتری سرمایه داری را کنار نگذاشت.
به نظر می رسد او نیز همانند سوروس رویکرد «جامعه ی باز» را در سیاست خارجی ــ امپریالیسم پنهان در پوشش طرفداری از حقوق بشر و بسط دموکراسی ــ می فهمد.
دغدغه عمده برژینسکی موازنه ی قدرت در منطقه خاورمیانه و اوراسیا است و او اعتقاد دارد آمریکا باید آنقدر تلاش کند تا مطمئن شود هیچ کشور یا گروهی قدرت زیادی را در این مناطق صاحب نشود. با نگه داشتن موازنه قدرت در سطحی یکنواخت، آمریکا قادر خواهد بود از دسترسی به منابع طبیعی منطقه بهره ببرد. او می گوید روابط آمریکا با اسراییل به این هدف کمک نمی کند اما «بهبود تدریجی در روابط ایران و آمریکا» بسی بیشتر برای اهداف کشور آمریکا مفید است . به نظر می رسد بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و بنیاد جامعه باز دارند تلاش می کنند دقیقاً همین کار را انجام دهند:
بنیاد سوروس کمک هایی به شورای آمریکایی ایرانی می دهد در حالی که وزارت امور خارجه آمریکا از طریق بنیاد اعانه ملی بودجه هایی را به گروهی دیگر تقریباً به همین نام، شورای ملی ایرانی آمریکایی سرازیر می کند.
شورای آمریکایی ایرانی (AIC) در سال 1997 بوسیله هوشنگ امیراحمدی، مشاور پیشین بانک جهانی، تأسیس شد و توانست سیاستمداران لیبرال برجسته ای چون دنیس کوسینیچ و سایروس ونس را با هدف فراهم آوردن «گفت وگوهایی پایدار و فهمی جامع تر از روابط آمریکا ـ ایران» به هیئت مدیران خود بکشاند. یکی از اعضای هیئت مدیران آن که شایسته ی بررسی دقیق تر است، توماس آر. پیکرینگ ، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل متحد و عضو هیئت رییسه گروه بحران بین المللی می باشد. پیکرینگ همچنین در کنار زبینگو برژینسکی ، یک کرسی مشاورت را نیز در گروه تخصصی دوحزبی سیاست خارجی با نام «مشارکت برای یک آمریکای امن» در اختیار دارد. همکاری نزدیکی که او در این گروه با برژینسکی دارد یک همکاری موثر و کارآمد است چرا که فعالیت های شورای آمریکایی ایرانی دقیقاً با ایده های برژینسکی مبنی بر بهبود روابط آمریکا و ایران انطباق دارد؛ در سال 2003 شورای آمریکایی ایرانی تلاش کرد به شکل گیری یک «معامله بزرگ» در دیپلماسی میان ایران و آمریکا ــ بر اساس پیشنهاد ایران مبنی بر یاری رساندن به آمریکا در حمله به عراق ــ کمک کند .
تلاشی که از سوی ایران برای آغاز روابط دوستانه با ایالات متحده آمریکا آغاز شد بوسیله تریتا پارسی ، موسس شورای ملی ایرانی آمریکایی (NAIC) ــ که تحت حمایت مالی بنیاد ملی اعانه برای دموکراسی آمریکا قرار دارد ــ فاش شد.
پارسی که تز دکتری خود را درباره روابط اسراییل ـ ایران و با راهنمایی فرانسیس فوکویاما و زبینگو برژینسکی نوشته است ، شورای ملی ایرانی آمریکایی را در سال 2002 به منظور افزایش مشارکت آمریکایی ـ ایرانی در زندگی مدنی آمریکا تأسیس کرد.
این سازمان موضعی فعال در محکوم کردن مداخله نظامی در ایران اتخاذ کرده اظهار داشت چنین اقدامی در نهایت به تضعیف هر گونه جنبش صحیح دموکراتیک منجر خواهد شد (با عنایت به این که همین بنیاد اعانه که کمک های مالی به شورای ملی آمریکایی ایرانی اختصاص می-دهد، از قبل با تأمین بودجه برای مخا

امام مردی از جنس انبیای الهی بود
رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیای الهی بود، گفت: امام (ره) آمد و انسانها و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد.

رئیس جمهور استقرار عدالت را نیازمند دو عامل توحید و مدیریت صالح دانست و گفت: توحید و اندیشه توحیدی و مدیریت صالح و عدل دو عامل تحقق استقرار عدالت هستند. و استقرار توحید هم متوقف در حاکمیت صالح و عادل است.
وی با بیان اینکه تحق واقعی عدالت فقط در سایه استقرار اندیشه توحیدی تحقق پذیر است، عنوان کرد: شرک بزرگترین ظلم است و محال است در سایه ظلم عدالت بوجود بیاید.
احمدینژاد در ادامه مدیریت صالح و عادل را مورد اشاره قرار داد و گفت: مدیریت انسان بر اندیشه و تمایلاتش باید عادلانه باشد. انسانی میتواند الهی شود که درون خود به یک سری اعتدال رسیده باشد. از نژاد و رنگ و جغرافیای منش خود عبور کرده باشد.
رئیس جمهور اضافه کرد: چنین انسانی در اعتدال است و رسیدن به این نقطه فقط و فقط در سایه اندیشه توحیدی است. به همین دلیل است که فریاد نخست پیامبران توحیدی لاالله الا الهالله و توحید است، همه ارزشهای الهی در سایه توحید است و این رمز کمال و عدالت است.
وی تاکید کرد: بدون حاکمیت انسانهای صالح و عادل امکان استقرار عدالت در جامعه خوب وجود ندارد. در طول تاریخ همه ظلمها و تحقیرها و فاصلهها از ناحیه حاکمان ظالم و فاسد بوده است.
احمدینژاد بیان داشت: همه پیامبران آمدهاند که انسان را شکوفا کنند و انسان را از زمین به بالا بکشند و حاکمان صالح بر انسانها حکومت کنند. پیامبران آمدند تا انسان را تا اوج عزت و خود خدا بالا ببرند.
رئیس جمهور با بیان اینکه امام راحل مردی از جنس انبیاء الهی بود،گفت: امام خمینی (ره) کسی بود که به راه انبیاء دعوت میکرد او از قلب تاریخ آمد و انسانهای محروم و بشریت را دعوت به راه انبیاء کرد. او احیاگر انسانیت انسانها بود. از همه حجابها عبور کرد و الهی شد.
رئیس جمهور عنوان کرد: امام با نور خدا میدید و عمل میکرد و جانها را زنده میکرد. وقتی انسان الهی شد در قلب جهانیان نفوذ میکند.
قرائتی از امام(ره) صحیح است که مفسرش رهبری معظم باشند
خبرگزاری فارس: دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان گفت: بیشک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنهای(مدظله) باشند.

مهرداد وطنی، دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، گفت: با توجه به تحرکاتی که گروه انحرافی در حال انجام دادن آن است، به سران این جریان و معدود فریب خوردگانشان میگوییم که دانشجویان کاملاً آماده برخورد با این جریانات منحرف هستند و سرنوشتی بدتر از سران فتنه 88 در انتظارتان است.
وطنی با اشاره به نزدیک بودن سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) گفت: امام بزرگوار متأسفانه در میان ما مظلوم است و ما آنگونه که شایسته است به بازخوانی افکار و آراء این بزرگوار نپرداختهایم و همیشه این نکته را مد نظر داریم که، بیشک آن قرائتی از امام خمینی(ره) صحیح است که مفسرش امام خامنه ای(مد ظله) باشد.
این فعال دانشجویی در ادامه با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص وحدت بین قوا و عدم رسانهای کردن اختلافات، از تمامی مسئولان خواست به این خواسته ایشان توجه ویژه داشته باشند و اعلام کرد: در صورت عدم رعایت این توصیه، آن مسئول حتماً مورد عتاب دانشجویان قرار خواهد گرفت.
وطنی در خصوص جریان انحرافی اظهار داشت: حساب احمدینژاد از مشاییها، بقاییها و رحیمیها جداست و امیدواریم هر چه سریعتر رئیسجمهور دست به تغییراتی در حلقه اطرافیان خود بزند.
وی افزود: آقای هاشمی رفسنجانی چگونه برای درگذشت عزت الله سحابی معلوم الحال پیام تسلیت میدهند ولی در قبال کشتار مردم مظلوم بحرین، سکوت اختیار کردهاند!
دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان در پایان گفت: دانشجویان و مردم تمامی حواسشان به نظر و بیانات مقام معظم رهبری است و نسل امروز دانشگاهها آمادهتر از نسلهای دیروز برای تحقق فرمایشات ایشان است.
رئیسجمهور: متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستادهایم
سخنرانی رئیسجمهور دقایقی پیش در مراسم شب سالگرد بیست ودومین ارتحال امام خمینی در حرم امام (ره) با طرح آخرین مواضع احمدی نژاد به پایان رسید.
به گزارش خبرآنلاین، سخنرانی محمود احمدینژاد از سوی شبکههای سیما با تاخیر و غیرمستقیم پخش شد اما رادیو ایران سخنان رئیس جمهور را به طور مستقیم منعکس کرد.
رئیس جمهور با بیان اینکه بیست و دو سال از فراق امام راحل و رحلت امام عزیز می گذرد لیکن امروز نام، یاد و راه او برجسته تر، روشن تر و زنده تر فرا روی جامعه بشری قرار دارد، افزود: ابعاد حرکت و انقلاب امام خمینی(ره) هر روز گسترده تر می شود. به رغم صف بندی همه مستکبران و شیاطین عالم و همه شیطنت های آنان، اهداف و آرمانهای امام جهانی می شود.
گزیده سخنان محمود احمدی نژاد به این قرار است:
انسانها از هر قوم و مللی به دور از رنگها و سلایق، هر روز با امام احساس اشنایی و علاقه ی بیشتر می کنند و امام خمینی(ره) را از خودشان و خودشان را از امام می دانند.
سوال اساسی این است که علت زنده بودن و عظمت امام خمینی (ره) پس از 22 سال چیست که اگر بخواهیم به این سوال در یک کلمه پاسخ دهیم باید بگوییم امام انسانی بود که حقیقت انسانی را شناخت.
امام با اشرافی گری بویژه اشرافی گری مسئولین مخالف بود. امام هرگز اشرافی گری را به رسمیت نشناخت.
برخی استکان چای حاج آقا مصطفی را آب میکشیدند تا به امام فشار بیاورند.
مهمترین آموزه امام، احیای اندیشه ولایت و امامت است. خداوند متعال برای تحقق عدالت کامل ولایت انسان کامل را به بشریت هدیه کرده است. ولیکن بشریت باید تلاش و مجاهدت کند و به او برسد و ولایت اش را مستقر کند. پایه این ولایت عشق و ماموریت اش اجرای عدالت است. این ولایت از ولایت الهی سرچشمه می گیرد و سلسله مراتب از صادر اول تا امام عصر(عج) ادامه دارد. امام عزیز ما با طرح تئوری ولایت فقیه و استقرار آن راه شناختن و رسیدن به ولایت الهی را ترسیم کرد و جامعه ما را در این مسیر روحانی هدایت کرد. این مهم ترین کار امام است. اما در خدمت شما می خواهم به شرایط امروز جهان اشاره کنم.
بزرگترین طاغوت های تاریخ تنها بر منطقه ای از دینا حاکم بودند. بخشی از مردم را تحت ظلم قرار می دادند. اما به مستکبران امروز نگاه کنید. دایره سلطه آن ها همه دنیا را در بر گرفته است. اگر کشتارهای طول تاریخ مستکبران را جمع بزنید به یک دهم کشتارهای این ها نمی رسد. کدام ملت است که از آزار و اذیت و توطئه و چپاول این ها در امان باشد.
مع الاسف در برخی از جاها، برخی به اصطلاح عالمان خواسته های مستکبران را به زبان بومی ترجمه کرده و جا می اندازند. امروز شما به کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی سفر کنید. در اکثر آن ها فقر موج می زند. من به کشورهایی سفر کردم که از ذخایر معدنی سرشار اند اما در خیابان ها مردم پابرهنه و گرسته اند. فقر، بی سوادی، عدم بهداشت است. در بسیاری از شهرها و روستا ها آب سالم و آشامیدنی نیست. اما هم زمان سرمایه داران آمریکایی و اروپایی تمام آن معادن را غارت می کنند و می برند و حتی یک درصد از آن ها را در اختیار ملت ها قرار نمی دهند.
بحث سیطره دلار بر اقتصادی جهانی مطرح است. بعد از جنگ دوم جهانی قراردادی به نام برتن ورز بسته شد. در این قرارداد کشورها پذیرفته اند که دلار پول جهانی شود. رابطه تجارت و معادلات بین الملی شود. اما برای جلوگیری از چاپ دلارهای تقلبی دولت آمریکا متعهد شد که به ازای چاپ دلار طلا ذخیره کند. در سال 71 میلادی دولت آمریکا یک جانبه این قرارداد را زیر پا گذاشت. دولت های متوالی آمریکا کسری بودجه ها، هزینه های لشکرکشی خود را با چاپ دلارهای تقلبی و بدون پشتوانه قرار دادند.
امام علی(ع) فرمود در هیچ کجا ثروت انباشته ای نمی بینی مگر اینکه در کنار آن حق تضعیف شده ای از مظلومین ببینی. ما آدم داریم که دو هزار میلیارد دلار ثروت دارد. از کجا آمده است؟! حاصل غارت ملت ها است. جنگ می کنند ولی خرج اش را از کجا می آورند. پنجاه تومان خرج می کنند و یک کاغذ چاپ می کنند و روی آن می نویستند صد دلار و آن را به کشورهای دیگر می دهد و جنس می خرند.
آنها برای نجات رژیم جعلی صهیونیستی و خودشان، طراحیهایی چون 11 سپتامبر را انجام دادند و مثل ماجرای هولوکاست اجازه تحقیق درباره آن را نمیدهند. آنها این بهانه را برای نجات اقتصاد خودشان دارند که اول افغانستان، بعد عراق و بعد ایران را در دستور کارشان داشتند اما با هوشیاری ملت و رهبری ما شکست خوردند.
هنوز برنامه آمریکا تغییر نکرده است. اوباما هم ماسک حمایت از حقوق ملتها را به چهره زده اما هدفش نجات رژیم صهیونیستی و نجات رژیم سرمایه داری است. اما در پایان راه است.
حکومت عدالت وعده همه انبیاء و امام و نقطه آزاد خدایی شدن است که میعاد همه فطرت ها و جان های الهی و تئوری حقیقت است. این جایگزین تئوری های سرمایه داری و مادی گرایی است.
می خواهیم با امام تجدید بیعت کنیم که تا آخر و تا آخرین قطره خون از میراث گران قدر امام پاسداری خواهیم کرد و با خوی اشرافیت که خطر اصلی در درون است مبارزه کنیم. عهد می بنیدم که از فشار و تهمت وجو سازی های بین المللی نهراسیم و تا آخر پای مطالبات انقلاب می ایستیم.
ای امام بدان که با همه ملت، متحد و یک دل پشت سر رهبری عزیز و ولایت فقیه ایستاده ایم. ای امام اندیشه پاکی و ساده زیستی را پاس خواهیم داشتو در راه ساختن ایران و بر پایه جامعهای الگو و پیشرفته تا آخر از پای نخواهیم نشست.
ای امام همه یاران تو در تمامی جهان برای برافراشتن پرچم عدالت و پرچم لا اله الا الله راهت را ادامه خواهند داد و لحظه ای از پا نخواهند نشست.
عشق همهی مظلومان تاریخ را دفن کردیم
یکی از کسانی که در ماجرای تدفین حضرت امام حضور داشت و کارها را به جد انجام میداد حجتالاسلام و المسلمین ناطق نوری بود. ایشان شرح ماجرا را که در کتاب خاطراتش که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است چنین میگوید:
«زمانی که حضرت امام در بیمارستان بستری شده بودند، چند دفعهای به عیادتشان رفتم تا این که امام به رحمت خدا رفت. دو سه روز، جنازهی ایشان در مصلی بود، روزی که قرار بود امام را تشییع کنند به مسؤولین، از جمله من، کروکی بهشت زهرا را داده بودند که بتوانند وارد شوند. عجیب است، دو حادثهی مهم که هر دو برای من اتفاقی بود؛ یکی حضور در مراسم استقبال امام و دیگری مراسم خاکسپاری ایشان. بعد از این که نماز امام را مرحوم آیتالله گلپایگانی خواند و تکبیر آخر نماز تمام شد، جمعیت به سمت جنازهی امام هجوم آوردند. به ذهنم آمد که به آن سمت نروم و خودم هم نمیدانم که چه کسی این را به من گفت. با سرعت به طرف بهشت زهرا رفتم، محافظین گفتند: «حاج آقا! کروکی منطقهی بهشت زهرا دست همراهمان نیست»، گفتم: «عیبی ندارد، ما داخل جمعیت میرویم.» به بهشت زهرا که رسیدیم، نمیدانستیم کجا برویم، داخل جمعیت شدیم. مردم اطراف ماشین ریختند و اظهار ارادت میکردند. گفتم بگذارید ما هم با شما منتظر باشیم تا جنازهی امام را بیاورند. در همین منطقه که امام دفن شد، به وسیلهی کانتینر، محوطه را محاصره کرده بودند، پاسدارانی که بالای کانتینرها بودند، وقتی مرا داخل جمعیت دیدند، اشاره کردند که بیا بالا. دست مرا گرفتند و به بالا آمدم. در داخل محوطهای که برای دفن امام آماده شده بود، جایگاهی هم برای مهمانان درست کرده بودند که دیدم حضرت آیتالله مکارم شیرازی و جمعی دیگر از آقایان قم آن جا نشستهاند.
من هم به عنوان کسی که میخواهد در مراسم شرکت کند، پهلوی آقایان نشستم. جمعیت از بالای کانتینر و کانکس به داخل میپریدند، دیدم که اوضاع خیلی به هم ریخته است. برای این که نمیتوانستم این بی نظمیها و بی برنامگیها را ببینم، به اداره کردن آن جا مشغول شدم و با داد و فریاد یک مقداری نظم دادم.
ناگهان دیدیم که هلی کوپتر حامل پیکر مطهر امام و چند هلی کوپتر دیگر آمدند. امام را داخل تابوت گذاشته بودند و یک پارچه سفیدی هم رویش کشیده بودند. پس از آن که دستههای تابوت از هلی کوپتر بیرون آمد، جمعیت هجوم آورد، کانتینرها را له کردند و کنار ریختند. مردم تابوت امام را از دست آقای سراج و آْقای انصاری و بقیهی آقایانی که همراه اینها بودند گرفتند. آقای سراج گریه کنان به طرف من آمد و گفت: «آقای ناطق جنازه را مردم گرفتند.»
من هم با عصبانیت گفتم: «این طوری جنازه را میآوردند؟» آقای انصاری هم در شلوغی رفت بالای کانتینر و میخواست با بلندگو مردم را ساکت کند، اصلا هیچ بلندگویی آن جا اثر نمیکرد. مردم جنازه را به دست گرفتند، گاهی جنازه در داخل مردم گم میشد.
من خیلی عصبانی شدم پاسدارها را صدا زدم و گفتم: «شماها خیلی بی عرضه هستید، سعی کنید و جنازه را از دست مردم بگیرید.» دیدم اصلا این بچهها هم خودشان را باختهاند. خلاصه خودم دست به کار شدم، عبا را به سمتی پرت کردم. محافظین و اخویم و فرزندم مصطفی ممانعت میکردند که آخر با این همه جمعیت، از دست تو کاری ساخته نیست. خلاصه رفتم جلوی یک ماشین آمبولانس که در آنجا بود و به کمک بچههای سپاه با آمبولانس توی جمعیت رفتیم، چون نگران بودم بدن امام از این تابوت زنبقی که هیچ حفاظتی نداشت، زیر دست و پا بیفتد و هتک حرمت بشود.
پس از این که آمبولانس نزدیک جنازهی امام آمد، جنازه را از دست مردم گرفتیم و روی سقف آن گذاشتیم نزدیک قبر آوردیم مردم مجددا ریختند و جنازه را گرفتند و باز اوضاع به هم ریخت. پس از مدتی و در عین ناباوری دیدم تابوت نزدیک کانتینری میشد که من در آن بودم و من دستم را دراز کردم و به چوب تابوت رساندم. خداوند در همان لحظه یک نیرویی به من داد و توانستم جنازه را از مردم بگیرم و به طرف کانتینر ببرم. مجددا مردم ریختند، جوانان بی هوش شده بودند و مثل ابر بهاری گریه میکردند. جوانی محاسن امام را گرفته بود و از داخل تابوت بالا آورده بود که ببوسد، هر چه میزدند روی دستش که ول کند، او رها نمیکرد میگفت: « همین جا مرا بکشید، من امام را رها نمیکنم»، مردم کفن امام را بردند. جالب این که از سینه تا زانوی کفن حفظ شده بود و من عبایم را روی بدن امام انداختم و خودم را روی تابوت انداختم که مردم زیاد شلوغ نکنند. حضرت امام پاسداری داشت به نام آقای «بابایی» که بشدت گریه میکرد. آمد که امام را ببوسد، محکم زدم تو صورتش که بعدا از او عذرخواهی کردم.
جمعیت هم چنان فشار میآورد به طوری که کانتینر دیگر داشت له میشد، یک لحظه همان جا فکر کردم که اگر تابوت روی من له شود و بمیرم بهترین افتخار است و هیج نگران نبودم. در همین لحظه به وسیلهی بی سیم به احمدآقا پیغام دادند که «آقای ناطق میگوید یک هلی کوپتر بفرستید.» کسی آن جا بود که گفت: «در این شلوغی، هلی کوپتر نمیتواند بنشیند.» گفتم: «به احمد آقا بگویید، من تجربهی 12 بهمن را دارم که هلی کوپتر در آن شرایط بین جمعیت نشست.» مدتی طول کشید تا هلی کوپتر بیاید. من هم چنان خود را روی تابوت انداخته بودم و جمعیت هم فشار میآورد. خداوند توان عجیبی به من داده بود، هلی کوپتر نزدیک کانتینر در میان جمعیت نشست و آمبولانس بین ما و هلی کوپتر قرار داشت. به آقای سراج گفتم تو به داخل هلی کوپتر برو و خودم نیز روی سقف آمبولانس پریدم و داخل هلی کوپتر رفتم. گفتم: تابوت را هل بدهید، دستهی تابوت را خودم گرفتم، وسط دو تا دستهی تابوت، سر چند نفر گیر کرده بود. هر چه میگفتم سرتان را پایین بکشید، فشار جمعیت نمیگذاشت، بالاخره با پایم روی سر آنها فشار دادم. یکی رفت پایین، جا باز شد. بقیه هم سرشان را بیرون کشیدند.
آقای فیروزیان، یکی از محافظهایم، خواست به داخل هلی کوپتر بیاید، او را پایین انداختم. یکی دیگر از محافظین، زمانی که هلی کوپتر بلند شد به هلی کوپتر آویزان شده بود و پرت شد. البته هنوز خیلی از زمین فاصله نگرفته بود.
خلاصه با هزار زحمت، هلی کوپتر بلند شد به در منظریه نزدیک جماران نشست. پیغام دادیم آمبولانس آمد و جنازهی امام را به سردخانه بیمارستان جنب بیت امام بردیم. در آن لحظه، عمامه و عبا نداشتم و با قبا وراد حیاط شدم. احمد آقا و بقیهی آقایان نشسته بودند. تا احمد آقا مرا دید، شروع به گریه کردن کرد و گفت: «آقای ناطق، همین صحنه را در روز ورود امام از تو دیدم، بدون عمامه و عبا تو به داد امام رسیدی، امروز هم تو به داد ما رسیدی، اما با یک فرق که آن روز محاسنت مشکی بود، امروز محاسنت سفید است.» خیلی منقلب شدم و نشستم یک مقدار گریه کردم و آرام شدم، گفتند: «حالا باید چه کار کنیم.» احمد آقا گفت: «هر چه آقای ناطق میگوید عمل کنید.» گفتم: «حاج احمد آقا، آخر آدم جنازهی امام را در یک تابوت زنبقی میگذارد» و سپس گفتم: «سه تا تابوت و سه تا هلی کوپتر میخواهیم. داخل یکی امام را میگذاریم – دو تای دیگر هم خالی باشد که اگر جمعیت شلوغ کردند آن تابوتهای خالی را دست مردم میدهیم تا مراسم خاکسپاری حضرت امام تمام شود.»
آقای دکتر طباطبایی برادر خانم احمد آقا، که آن موقع شهردار تهران بود، دستور داد سه تا تابوت آوردند. یکی تابوت فلزی و مجهز بود و دو تا هم خالی.
بعد از ظهر خبر دادند که آقای نوری که آن موقع وزیر کشور بود، دستور داده و نیروهای انتظامی آن جا را سامان داده و یک تقسیم کار شده است. جنازهی امام را به بهشت زهرا آوردیم و امکان استفاده از این طرح نشد. منتها خود بچههایی که مسؤول انتظامات بودند، نظم آن جا را به هم زدند. خلاصه تابوت امام را کنار قبر آوردیم. آقای کفاش زاده آمده بود که امام را ببوسد، محکم زدم توی سرش. خودم رفتم داخل قبر و پاها را دو طرف لحد گذاشتم، وقتی آقای حاج آقا رضا اربابی که غسال و دفن کنندهی علما است، آمد که تلقین امام را بخواند، من دستهایم را به دو طرف قبر گذاشتم تا ایشان تلقین بخواند. جمعیت ریختند، چون داشتند آمال و آرزهای همهی ما را دفن میکردند عده زیادی روی دست من غش کردند. به آقای اربابی که داشت مستحبات دفن را انجام میداد، گفتم: «آشیخ من دارم میمیرم بسه دیگه». آخرین کسی که امام را بوسید و بیرون آمد، ایشان بود. خیلی نگران حال ایشان بودم. با زحمت سنگ آوردند و لحد را با کمک آقای «رضا گنجی» که از محافظین است، گذاشتم و عشق همهی ملت ایران و مظلومان تاریخ را دفن کردیم. خیلی سخت گذشت، در اثر ازدحام نمیتوانستم بیرون بیایم، مردم ریختند خاک قبر امام را به عنوان تبرک بردند، کفشهایم هم زیر خاک رفت و هیچ کس هم نبود به دادم برسد. داشتم خفه میشدم که با خود گفتم: «تقدیرم این است که با امام بمیرم» در یک لحظه زندگیام را مرور کرده و دیدم که هیچ مشکلی ندارم؛ همین لحظه روزنهای پیدا شد و من از زیر پای جمعیت خودم را نجات دادم، تلویزیون که مراسم را مستقیم پخش میکرد، عدهای از دوستان داخل قبر رفتنم را دیده بودند ؛ اما بیرون آمدنم را ندیده بودند و نگران شده بودند.
بدون کفش و عبا و عمامه به گوشهای رفتم. شهید صیادشیرازی آمد مرا یک کمی باد زد. با هلی کوپتر به دانشگاه افسری آمدیم و از آن جا هم با اتومبیل و بدون کفش به منزل آمدم. در منزل هیچ کس نبود، بعدا که خانواده آمدند، همسرم آن لباسی که خیلی خاکی بود را به عنوان تبرک برداشت و پنهان کرد...»
حرکت در راه انقلاب اسلامی تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است
خبرگزاری فارس: جهاد دانشگاهی در بیانیهای اعلام کرد: حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر است.

آن پیر جماران که تنها با هدف رضایت الهی، نهضتی عظیم در ایران و بلکه جهان اسلام بر پا کرد و در این راه پر مشقت سختیها و مصایب فراوانی را تحمل نموده و پس از سالها سلوک متعالی در راه حزباللهی و هدایت بندگان خدا به لقاء الله پیوست و امت اسلامی را در ماتم عظیم خویش داغدار ساخت. اگر چه او امروز در میان ما نیست لیکن راه و رسم و آرمانهای آن سلسله جنبان انقلاب، همچنان زنده است و مردم انقلابی ایران به رغم گذشت 22 سال از رحلت آن عزیز نشان دادند که بر عهد و پیمان خویش ایستادهاند و راه امام و شهدای خویش را ادامه میدهند. امروز پرچم خمینی (ره) در دست فرزند دیگری از سلاله زهرای اطهر (س) است که بحمد الله با تدابیر هوشمندانه و رهنمودهای عالمانه خویش کشتی انقلاب را به سمت ساحل امن اسلام ناب محمدی (ص) هدایت میکند.
از سویی دیگر نیمه خرداد ماه، تداعیکننده نقطه آغازین نهضت انقلاب اسلامی ملت ایران است که به رهبری امام خمینی (ره) در 15 خرداد 1342 رقم خورد و با مقاومت و جانفشانی ملت ایران به انقلاب تاریخی 1357 منتهی شد.
جهادگران جهاد دانشگاهی در آستانه این ایام الهی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و شهدای به خون خفته انقلاب و دفاع مقدس و ادای احترام به همه ایثارگران و خانواده معظم شهدا، بار دیگر با رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنهای تجدید بیعت کرده و اعلام میدارند که حرکت در راه انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل (ره) تنها با تبعیت از ولایت مطلقه فقیه میسر خواهد بود.
هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت است
خبرگزاری فارس: استاد حوزه و دانشگاه گفت: هدف جریان انحرافی نابودی مرجعیت در ایران اسلامی است.

وی با اشاره به اینکه تاکنون کسی نتوانسته مرجعیت را از بین ببرد، خاطر نشان کرد: در بعضی از مبانی فقهی مراجع به دلیل حساس و دشوار بودن کار از مرجعیت فرار میکردند و اینگونه نبوده که آنها تشنه اسم و رسم شوند، اما در بعضی موارد خواست خداست که عدهای برای مردم مفید باشند.
قنبری با بیان اینکه امام خمینی از مرگ عدم نگرفت بلکه این پیر فرزانه از مرگ زندگی گرفت، یادآور شد: مردم حنجره امام را حنجره الهی میدیدند و وقتی هم از دنیا رفت بیش از 14 میلیون نفر در کنار او بوده و در حال حاضر نیز با امام هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه امام خمینی برخاسته از جنس امام حسین (ع) و کربلا بود، تصریح کرد: امام وقتی اسم امام حسین را میشنید میلرزید و این در حالی بود که "ادوارد شوارد نادزه " وزیر خارجه کشور شوروی سابق گفته بود تا یک هفته بعد از اینکه امام خمینی را دیدهام بر خود میلرزیدم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مسیر انقلاب اسلامی یک مسیر منطقالطیری است آغاز و پایان ندارد، افزود: مردم ایران در انتخابات سال 88 به خاطر شرایط موجود در یک اضطرار وارد شده و انتخاب کردند یعنی انتخاب آنها یک انتخاب مطلق نبود.
قنبری با بیان اینکه همه چیز دست به دست هم داد تا مردم از ترس یک عده به عده دیگر پناه ببرند، تصریح کرد: متاسفانه فرصت و ظرفیت خوبی برای بالا آمدن یک عده قدر نشناس و پیمانشکن در کشور فراهم شد.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه از سبد نظام خیلی برایشان خرج شد اما اینها قدر ندانستند و پیمان شکستند، یادآور شد: این افراد آرام آرام دچار توهم شده با آدمهای فاسد، فرومایه، بد نام و رسوا همنشین شدند.
قنبری با اشاره به اینکه اگر در جایی فرومایگی رونق پیدا کند، فرزانگی از آن محل رخت بر می بندد، افزود: اینها از فرصتهایی که خداوند در اختیارشان قرار داده بد استفاده کردند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه افرادی که امروز در مقابل ولایت فقیه ایستادهاند اگر در جهان حرفی برای گفتن دارند به اعتبار یک ملت است، خاطر نشان کرد: جریانهای انحرافی حتی یک لحظه نیز به این فکر نمیکنند که قبلا هیچ نبودند و همه اعتبار خود را مدیون ولایت فقیه و مردم ولایت مدار هستند.
قنبری با بیان اینکه به برکت امام عصر و اعتقادات مردم شریف ایران کار دشمنان داخلی و خارجی به سرانجام نمیرسد، تصریح کرد: تشخیص ملت ولایتمدار ایران در همه بحرانها فوقالعاده بوده و با هوشیاری از تمام فتنهها و جریانهای سیاسی سربلند بیرون میآیند.
این استاد حوزه و دانشگاه به قهر دولتیها نیز اشاره کرد و گفت: یک عده نقش طاغوت را بازی کرده و سعی کردند با قهر کردن از ولی فقیه امتیاز بگیرند غافل از اینکه این رفتارها توهمی بیش نیست.
دانشگاه، دین و سیاست از دریچه نهضت امام خمینی(ره)
خبرگزاری فارس: یک عضو هیأت علمی دانشگاه تهران طی یاداشتی به بررسی نقش دانشگاه در منشور امام راحل(ره) و سیر تحولات و آنچه طی چند دهه گذشته بر دانشگاه گذشته پرداخته و نظرات خود پیرامون آینده دانشگاه را اعلام کرده است.

روزگاری بود در خفقان "عصر رستاخیز " و برهوت "تمدن بزرگ " که دانشجویان مسلمان در عرصه جامعه و دانشگاه علیرغم محدودیتها و فشارهای دائمی مایههای روشنگر و حرکتزای اسلام را پاس میداشتند و حیات آینده را تفسیر می کردند؛ رژیم پلیسی گذشته هرگونه جسارتی را با عکسالعملی شدید پاسخ میگفت و هر قلمی را میشکست و هر فریادی را در گلو میخشکاند اما با این وجود، هرچند کمیتها ضعیف بودند و نفرات اندک، ولی رشد فکری و سیاسی دربین دانشجویان عمق وافری داشت.
در آن زمان تیره وتار، فرهنگ و اندیشه اسلامی ازطریق کتابها و کلاسها و رفتارها ومدیریتها مورد تهاجم همهجانبه فرآوردههای بهظاهر علمی و پیشرفته غربیان قرار میگرفت و پسماندههای فرهنگ بیگانه در هیاهوی کرکننده رسانههای فرمایشی و جشنهای دستوری، عالیترین نشانههای برتری ایرانیان بر جهانیان تلقی میشد.
دانشگاه از پی این قافله روان بود و ساختار دانشگاهی، کاملاً روند نامعلوم جامعه و ماهیت وابسته رژیم را در خود منعکس میساخت و در یک کلام دین و سیاست در صحنه دانشگاه موضوعی غریب و فراموششده به حساب میآمد. تعریف دانشگاه با تعریف جامعه پیوند میخورد و سیستم مدیریت و تشکیلات، سیاستها و برنامهها و حتی شخصیت استادان و دانشجویان و محتوای آموزشی میبایست از جریان رسمی و فرمایشی که در خارج از این خاک کهن ریشه داشتند تبعیت میکرد؛ با این وجود دانشجویان مسلمان از اقلیت به در آمدند و در صحنه دانشگاه، کیفیتها تبدیل به کمیت شدند و زلزله انقلاب بازمزمه "خمینی ای امام " دانشجویان جسور و انقلابی، پیکره دانشگاه را با اعتصابها و تحصنهای مداوم خود درنوردید و دانشگاه به سنگر آزادی مبدل شد و این بار جامعه بود که دانشگاه را تعقیب میکرد.
صحنه دانشگاه به مثابه کانون روشنگر و حرکتزای نهضتخمینی(ره) مورد پذیرش عموم قرار گرفت؛ درواقع دانشگاه پتانسیل جوشش خود را از نخبهترین و جسورترین فرزندان تودههای مردم یعنی دانشجویان مسلمان اخذ نمود و به سیاسیترین و انقلابیترین نهاد اجتماعی مبدل شد.
به عبارت دیگر هنگامی که دانشگاه از دین و سیاست خالی بود، روند و محتوای دانشگاه یک جریان وابسته و کاملاً واپسگرا و دنبالهرو را نشان می داد و بهتبع با توجه به قابلیتها و تواناییهای علمی و تخصصی آن بهعنوان مهمترین ابزار برای تحقق نیات شوم استعمار و رژیم گذشته در جامعه مورد بهرهبرداری قرار میگرفت؛ البته کارکردها و پیامدهای علمی و فنی و آموزشی آن خود قابل بررسی و نقد است که آیا واقعاً در مجموع مثبت بودند یا منفی اما هنگامی که همین دانشگاه در اثر رویش زلال دین و آنچه به نام حقیقت دین در کوران اندیشه انقلاب به رهبری امام (ره) بر دانشگاه وزیدن گرفت، تولدی دوباره یافت وانقلاب و سیاست را در جامعه رقم زد.
در جریان نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی دانشگاه با سیاست و دین همراه شد. بدینترتیب مهمترین سنگر استعمار به مستحکمترین و ریشهایترین سنگر انقلاب مبدل شد و سرسختترین دشمنان استعمار یعنی دانشجویان مسلمان از این سنگر به مبارزه خود در کوران انقلاب ودفاع مقدس آن در برابر هجوم وتجاوز بیگانه تداوم بخشیدند. جنبش دانشجویی و دانشجویان مسلمان در سالیان خون و آتش و حماسه به گواهی تاریخچه نهضت خمینی(ره)، فعالیتهای ارزشمندی به ثمررساندند و از همینرو در کلام امام راحل(ره)و اندیشه رهبری انقلاب، بهعنوان یکی از مهمترین و مؤثرترین اقشار جامعه همواره مورد توجه عمیق قرار داشتهاند. کلام و اندیشهای که دانشگاه و دانشجویان را در طول سه دهه به شناخت مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام و حضور در صحنه سیاسی جامعه بر مبنای زلال دین ترغیب نموده است.
اما امروز دانشگاه بعد از آن همه پویاییها و روشنگریها که از سوی دانشجو و دانشگاه در جامعه ایران در پرتو نهضت خمینی(ره) آغاز شد، واقعاً چه شده است؟ جریان دانشگاهی و جنبش دانشجویی که رخسار دین و سیاست را در عرصه حیات و حرکت خویش بسیار تابان دیده، امروز در چه مسیری افتاده است؟
چرا امروز که دفاتر دانشجویی، دینی، فرهنگی و بسیج در دانشگاهها بسیارند و در مراسمهای مختلف و ایامالله شاهد فعالیتها و تلاشهای ارزشمند این نهادهای گوناگون هستیم، و به هنگامی که مدیریت و تشکیلات دانشگاهی در جامعهای که مبانی دینی بر آن حاکم است، در فعالیت هستند و قوانین و مقررات توسط مدیران و مسئولان منتسب به دین و مذهب و شوراهای دانشگاهی در نظام اسلامی تعیین و اجرا میشود، امروز که سخنرانیها و بیانیههای فراوانی برای دفاع از فرهنگ اسلامی و تشویق دانشجویان به حضور درصحنه تحولات و پیشرفت کشور تنظیم و منتشر میشود. روند کمی وکیفی دانشگاه و نسبت آن با دین وسیاست بهعنوان یک مسأله چالشی در جامعه مطرح میشود؟
درمجموع به نظر میرسد که همه ملزومات و امکانات برای تحقق و تقویت فرهنگ سیاسی و سیاست دینی به مفهوم درست کلمه در محیط دانشگاه وجود دارد تا جایی که حتی در و دیوار دانشگاه در هر زاویهای بر تبلیغات آکنده و انبوه پلاکاردها و پوسترها و تراکتهای مبتنی بر فرهنگ علمی، فرهنگ سیاسی و فرهنگ دینی کاملاً گواهی میدهد.
پس این اپیدمی چیست که بر فرهنگ دینی و فرهنگ سیاسی و حتی فرهنگ علمی در دانشگاه هجوم میبرد و فرهنگ اصیل اسلامی را تضعیف میکند؟ ریشههای آن کدام است؟ از چه منابعی تغذیه میکند؟ نمودها و کارکردهای آن در بیانیهها و بخشنامهها و قوانین و مصوبات وبرنامهها و افکار و عملکرد مدیران و اساتید دانشگاهها و رفتارهای دانشجویان چگونه قابل شناخت است؟ ساختار دانشگاهی و انسان دانشگاهی و نسبت آن با نهاد دین و نهاد سیاست چه نسبتی میتواند داشته باشد تا به رسالت واقعی خود عمل نموده و سلامت فکری و تعادل اندیشه را در راستای پیشرفت علمی و فنی و اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی، به جامعه منتقل کنند؟
به تحقیق،در مدلهای وارداتی گذشته، ساختارهای دانشگاهی با مفاهیمی جدید شکل گرفتند و مسلط شدند و تعریفی مدرن از انسان دانشگاهی در راستای تعریف نظامهای اجتماعی وابسته به دست آمد. و این تعریف ناقص و تک بعدی درزوایای برنامهها و کتابها و کلاسها وذهنها و رفتارها و روابط درون دانشگاهها پنهان شد.
درواقع، در عمق و گستره دانشگاهی، قدرت برجای حقیقت نشست و مدرک، مطلب را کنار زد. کمیتها، کیفیتها را از میدان بدر بردند
سربازان به پا خاسته اند
فرارسيدن 14 خرداد امسال معنايي ديگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسياري جهات با ايام قرينه خود در سال هاي گذشته متفاوت است و اين تفاوت بي گمان خود را به رخ خواهد كشيد. در تمام سال هاي گذشته وضع از اين قرار بوده است كه خيل عاشقان امام در سراسر جهان و بويژه درايران وقتي طليعه 14 خرداد نمايان مي شد حس مي كردند دوباره فرصتي دارند براي اينكه عشق خود را به مراد عزيز تر از جانشان فرياد كنند. اين عشق بويژه قلب جوانان و نورسيدگان، آنها كه به چشم سر هرگز امام را نديده و محضرش را درك نكرده اند، با حرارت بيشتري زبانه مي كشيد و به همين سبب هم بود كه وقتي به خيل حاضران در بارگاه امام نظر مي كردي اكثر آنها را جواناني تشكيل مي دادند كه به سابقه نه، اما به حقيقت آنچه در دل و جانشان مي گذشت، از بسياري از مدعيان انقلاب انقلابي تر و از داعيه داران خط امام، به اصول و مباني اين خط پاي بند تر و در راه آن پاي كارترند. امسال اما چيزي فراتر از سر داده شدن فرياد عشق ودلدادگي رخ خواهد داد.
مردم ايران امسال در حالي به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد كه مي دانند اين بار مردان و زنان بسياري در گوشه و كنار منطقه بزرگ خاورميانه آرزو دارند كاش در ايران بودند و مي توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خميني كبير(ره) روز 14 خرداد از ميهماناني پذيرايي خواهد كرد كه اين بار نه فقط از جانب خود بلكه به عنوان نمايندگان خيل كثير مردان و زنان به پاخاسته در جاي جاي خاورميانه كه جان خود را از پيام سترگ خميني (ره) سيراب مي بينند، در محضرش گرد آمده اند.
آن روز كه امام مي گفت اين انقلاب در مرزهاي ايران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شايد بسياري با خود تصور كردند كه اين جمله يا يك شعار است يا خبر از آينده اي آنچنان دور دست مي دهد كه به اين زودي ها نبايد انتظار تحققش را داشت. بويژه آمريكايي ها بدون ترديد باور نمي كردند هنوز هم تا حدودي نمي كنند كه مردان و زناني يك لاقبا، به پا خاسته از ميانه خانه هاي گلين و كوچه هاي خاكي و گاه با دست خالي و پاي برهنه، قدرت آن را داشته باشند كه شبكه پيچيده و تودرتوي منافع حياتي آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زماني بسيار كوتاه -آنقدر كوتاه كه اجازه هرگونه برنامه ريزي متقابل را از آنها بگيرد- پايين بكشند و ويران كنند.
سوالي كه آمريكايي ها بايد به آن پاسخ بدهند و نمي توانند، اين است كه اين نيرو و انرژي عظيم از كجا آمد؟ منبع اين سيل خروشان كه همه دار و ندار آنها در خاورميانه در هم كوبيده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورميانه و خودنمايي در قلب اروپاست كجا بوده است؟ آيا همه وقايع بزرگ محصول آن است كه يك جوان تونسي ظلم خاندان بن علي را بيش از اين تاب نياورد و خود را گوشه اي به آتش كشيد. واقعه اي چنان خرد، آيا توان تبيين درهم ريختگي هايي چنين عظيم را دارد؟ آنچه مي توان به سادگي ديد اين است كه آمريكايي ها ترجيح مي دهند سرخود را زير برف كنند و حقيقت را نبينند. حقيقت چيست؟ ظاهرا همان است كه بنيامين نتانياهو نخست وزير بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شريف ديده است: صداي خميني را از كنار مرزهايمان مي شنويم! زماني آمريكا و اسراييل نگران بودند كه في المثل كساني در تهران نشسته اند و براي حمله به منافع و هدم موجوديت آنها نقشه مي كشند. البته كه چنين بود و بسياري طراحي هاي ظريف و موثر براي گوشمالي دادن غرب در اين سال ها انجام شده و پس از اين هم خواهد شد اما اين را ديگر باور نمي كردند كه دوراني برسد كه در آن دوران فكر كردن به آنچه در خيابان هاي قاهره، داخل كرانه باختري، مرزهاي شرقي سعودي، قلب صنعا و گوشه و كنار اردن مي گذرد چنان انرژي از آنها بگيرد كه ديگر نفس و تواني براي درافتادن با ايران باقي نماند.
منشا اين دوران جديد چيست و كجاست؟ امام مي فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضي خيال كردند اين جمله فقط در مورد نسلي مصداق دارد كه انقلاب 57 را ساختند و ندانستند كه تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز براي آن پاياني نخواهد بود. درست در همان روزهايي كه آمريكايي ها عليه ايران جنگ به راه انداختند، ايران را تحريم اقتصادي كردند، مردان بزرگ و شخصيت هاي برجسته آن را ترور كردند، براي منزوي شدن آن در جهان كوشيدند، جلو راه پيشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزني جديد به توطئه گري عليه آن پرداختند، آري در تمام آن ايام، خيال غرب اين بود كه ديگر دوران خميني به سر آمده است چنان كه تفاله هاي داخلي شان هم گفتند بايد اين مكتب را در موزه ها جست وجو كرد. اما اشتباه مي كردند. داخل گهواره ها نسلي در حال پرورش بود كه مصمم بود تعيين كند چه چيز را بايد به متن زندگي در كف خيابان آورد و فرياد كرد و چه چيز را بايد به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلي كه تصميم دارد به آمريكايي ها نشان بدهد آنچه تا به حال ديده و تجربه كرده اند در قياس با آنچه از اين پس خواهند ديد به واقع هيچ نيست.
در عربستان سعودي، بارانداز منافع غرب در منطقه و شريان تغذيه اقتصادي آمريكا، نسلي متولد شده كه ديگر نمي تواند بپذيرد عتيقه هايي فسيل شده بر آن حكومت كنند و دار و ندارش را يا خود بالا بكشند و يا در حلقوم آمريكايي ها بريزند. در يمن (جايي كه آمريكايي ها آن را از نوع مناطق كوچك داراي اهميت بزرگ مي خوانند)، مردان و زناني سلحشور در پي احياي كرامت انساني خود برآمده اند و بناي كم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتي كه نوكر آمريكا به زير كشيده شود. در بحرين، جايي كه غيرت و حميت شيعيانش نشان از روح پولادين شيعيان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتي كه حقوق شهروندي شيعه احيا نشود پايان نخواهد پذيرفت. در ليبي جواناني پديدار شده اند كه از خونريز ترين ديكتاتور تاريخشان هيچ هراسي به دل راه نمي دهند و به ازاي هر يك گلوله اي كه به سمت مزدوران او شليك مي كنند شعار الله اكبر سر مي دهند. در مصر، مردم رنجور ولي اميدوارند و هر روز با روحيه اي كه تازه و تازه تر مي شود با اراده هايي درگير مي شوند كه بنا بر دزديدن انقلاب آنها دارد. اين همه نشان آن است كه آمريكا قادر به متوقف كردن رسوخ پيام امام در دل ها كه مي گفت بايستيد و مقاومت كنيد خداوند نتيجه را براي شما تضمين خواهد كرد نبوده اند و حالا كه آن پيام به اقدام تبديل شده و گفتمان امام خود را به شكل سازمان هاي خودانگيخته مردمي نشان مي دهد ديگر خود را به طور كامل در مقابل آن ناتوان و عاجز مي بينند.
اين جمله معروفي است كه خميني روح خدا بود در كالبد زمان. تماشاي جلوه گري اين روح وقتي كه مومنان را به ستيز با كفار بر مي انگيزد و جان و ايمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه مي دارد حقيقتا حيرت انگيز و لذت بخش است. آمريكايي ها امروز با نسلي مواجهند كه آن سخن امام را كه مي گفت ما مامور به تكليفيم نه نتيجه با سرشت خويش درآميخته اند. مهم تر از اين، اين نسل اكنون از اداي تكليف همان لذتي را مي برد و همان بهجت و انبساطي به دلش مي افتد كه اگر به نتيجه مي رسيد توقع آن را داشت. بدون ترديد ظهور اين نسل و ميدان دار شدن آن بزرگترين خطري است كه استكبار در سراسر حيات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. اين نسل تكامل يافته همه آن مردان و زناني است كه در گمنامي و مشقت به تكليف خود درباره ايستادن در مقابل ظالمان عمل كردند و اما شايد اميد نداشتندكه روزي الگوي عمل آنها عالمگير شود.
حالا جالب است كه مي بينيم آمريكايي ها به هر ابزاري چنگ مي زنند تا اين انرژي رها شده را خنثي كنند يا اگر نشد آن را به مسيري منحرف نمايند كه كمترين صدمه را به منافع آنها بزند. يك بار از كمك اقتصادي حرف مي زنند و از خود نمي پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان كه دغدغه نان چندان جدي نيست خلايق به پا خاستند. گاهي اينطور وانمود مي كنند كه مشكل مردم منطقه آزادي است و بعد نتيجه مي گيرند كه پس دولت ها بايد ليبرال تر شوند باز هم غافل از اينكه مردم منطقه اگر هم طالب آزادي باشند آزادي از آمريكاست و آزادي براي جنگيدن با آمريكا كه نه فقط دنياي آنها بلكه با دين و آخرتشان هم درگير شده است. اما اين راه ها در مقابل شاهراهي كه امام و خلف او گشوده و پيش پاي مردم منطقه قرار داده اند حقيقتا بيغوله هايي بيش نيست و مردم منطقه ديگر بيغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت.
دوراني جديد فرا رسيده است. بيش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدايش مي كنند و چون پاسخ مي شوند -كه مي شنوند- چنان گرما و انرژي در جان آنها شعله مي گيرد كه ديگر هيچ نيرويي جلودارشان نيست. عصر خميني تازه آغاز شده است.
مهدي محمدي
شعر (گفت و شنود)
گفت: سايت «پارلمان نيوز» ارگان فراكسيون اقليت مجلس نوشته است «مجمع روحانيون مبارز حمايت قاطع خود از اظهارات اخير خاتمي را اعلام كرد»!
گفتم: مجمع روحانيون مبارز هم در وطن فروشي و جنايات خاتمي و ساير سران فتنه سهيم است و بايستي مانند خاتمي به خاطر جنايات و آدم كشي ها و وطن فروشي هاي خود منتظر محاكمه و مجازات باشد.
گفت: از اين گذشته، خاتمي عضو مركزيت مجمع روحانيون است بنابراين حمايت مجمع از وي مثل اين است كه خاتمي از خودش حمايت كرده باشد.
گفتم: شاعري يك شعر بند تنباني خواند و بلافاصله شروع كرد به تعريف از شعرش و به به و چه چه گفتن براي خودش. يكي گفت؛ معمولا بايد صبر كني تا مردم از شعرت تعريف كنند. يارو در جواب گفت؛ 30 سال است كه صبر كرده ام ولي هيچكس تعريف نكرده كه هيچ، لعنت و نفرين هم فرستاده اند!
شوراي هماهنگي سبز يا شوراي تهيه سوژه براي كيهان؟!
اقدام بامزه شوراي هماهنگي سبز (مقيم پاريس) در دعوت به پياده روي همراه با سكوت، واكنش هاي جالب توجهي را در رسانه هاي اپوزيسيون باعث شد.
نويسنده وبلاگ گودزيلاي سبز (از همكاران شبكه بالاترين) در واكنش به نبوغ تازه عناصر فراري نوشت: جناب شورا به كجا چنين شتابان؟ پياده روي؟ حالا آخرش چي؟ طرف يك ساعت و نيم راه بيخود بياد، براي قدم زدن در پياده رو؟ آخرش چه اتفاقي مي افته؟ فرداش شريعتمداري مي نويسه اومده بودن ورزش همگاني! اصلا شما چه شورايي هستين؟ اگه به دموكراسي اعتقاد دارين، كي شما رو انتخاب كرده و طرف مشورت شما كيه؟
وبلاگ كردستان پرس نيز در همين زمينه نوشت: مخالفان محترم! لطفا در پياده رو مانده و با سكوت متفرق شويد! در پي صدور بيانيه شديد اللحن شوراي راه سبز، مهمترين چيزي كه در اين بيانيه به چشم مي آيد خود را صاحب مخالفان فرض كردن است اما آيا ما حق نداريم از اين اعتماد به نفس شورا در دعوت به پياده گردي انتقاد جدي كنيم و آن را در راستاي هر چه بيشتر به ابتذال كشاندن راهكارهاي مبارزه و بالاتر از آن خود اهداف جنبش بدانيم. اكنون چه شده كه هسته مخفي شورا با چنين بيانيه هاي سردي حاكميت را بيشتر به خنده واداشته و با روحيه اي صدچندان نثارشان كرده؟ آيا هدفي جز اين ندارند كه فرياد ما را به آواز دلنشين و طربناك در گوش حاكميت تبديل كنند؟ آيا با اين روحيه افسرده مي توان دل به درياي خواسته ها سپرد؟ آيا اين عقب نشيني فرصت طلبانه و سوسو زدن نيست؟
يك همكار ديگر بالاترين هم يادآور شده است: اين بود خرداد پرحادثه با همين بي هدفي؟ اين روزها شورايي بي هويت كه خود را وابسته به موسوي و كروبي مي داند با كمال بي تدبيري براي خود تعيين و تكليف مي كند بدون هيچ هدفي و هيچ تدبير خاصي براي خود قرار و مدار نمي گذارد. شوراي باتدبيري كه هيچ ضرري نخواهد ديد و اصلا هويتي ندارد.
نويسنده «شكوه پارسي» هم معتقد است: كساني كه خود را مشغول اين گروه اصلاح طلب كرده اند آيا واقعا اميدي به آنها دارند يا منفعتي از قبل آنها مي برند؟ نقطه روشن ماجرا كجاست؟ من جز سياهي و پس رفتگي چيزي نمي بينم. آنها در تنگناها فقط به كمك رژيم مي شتابند.
يكي ديگر از نويسندگان بالاترين با امضاي كاريزما درباره تحركات شوراي هماهنگي نوشته است: شوراي عزيز! اول لطف كن بگو كي هستي، بعد دعوت كن به پياده روي! قراره براي امام برن تو خيابون؟ ما جونمونو بذاريم كف دستمون بريم خيابون كه شما بگين جمهوري اسلامي مي خوايم و برين دنبال تعامل با رژيم؟ اصلا هدف شما چيه؟ لطفا نگين ما سخنگوي مردميم چون مردم همه جور سليقه و فكري دارن.
دو تن از همكاران بالاترين هم واكنشي با اين ادبيات دارند: «بيانيه شوراي هماهنگي سبز افتضاح بود. آيا اينها اومدن براي نابودن جنبش؟ به شدت نااميد شدم» و «تا كي بايد چوب اين شورا رو بخوريم. چه قدر پيشرفت كرديم! چه قدر مضحك و خنده داره. اين چه جور مسخره بازي و وقت تلف كردنيه؟ چرا ما رو به بازي گرفتن؟».
اما در مقابل اين برخوردهاي اعتراضي، يكي از افراد خارج نشين با امضاي زيره سبز در توجيه دفاع از شوراي هماهنگي اين طور استدلال كرده كه «آقايون سرنگوني طلب كه مي گين پياده روي يعني چي؟ مگه كسي جلو شما رو گرفته، چرا از 25 بهمن حتي يك راهپيمايي هم نتونستين راه بندازين؟ شما كه نمي ترسين چرا كاري نكردين؟
سفارش كوتاه و رساي امام خميني به آيت الله خامنه اي
حضرت امام(ره) چند جمله را حين ناراحتي قلبي و بستري شدن در بيمارستان فرمودند كه وصيت نامه سي صفحه اي ايشان مي تواند در همان چند جمله خلاصه شود.
اين تعبير، بيان رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره اي به يكي از خاطرات مربوط به بيماري حضرت امام خميني است. به گزارش بولتن نيوز، حضرت آيت الله خامنه اي در بيان خاطره مذكور مي فرمايند: بهار سال 1365، روزي را كه امام(ره) در بستر بيماري بودند، فراموش نمي كنم. ايشان دچار ناراحتي قلبي شده بودند و تقريبا ده، پانزده روزي در بستر بيماري بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقاي حاج احمد آقا به من تلفن كردند و گفتند سريعا به آنجا بياييد؛ فهميدم كه براي امام(ره) مسئله اي رخ داده است. آناً حركت كردم و پس از چند ساعت طي مسير، خود را به تهران رساندم. اولين نفر از مسئولان كشور بودم كه شايد حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالاي سر ايشان حاضر شدم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامي كه نزديك تخت ايشان رسيدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگه دارم و گريه كردم. ايشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه كردند. بعد چند جمله گفتند كه چون كوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بيرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتي كه امام(ره) ناراحتي قلبي پيدا كرده بودند، ايشان انتظار و آمادگي براي بروز احتمالي حادثه را داشتند، بنابراين مهمترين حرفي كه در ذهن ايشان بود، قاعدتا مي بايد در آن لحظه حساس به ما مي گفتند. ايشان فرمودند: «قوي باشيد، احساس ضعف نكنيد، به خدا متكي باشيد، «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» باشيد و اگر با هم بوديد، هيچ كس نمي تواند به شما آسيبي برساند.» به نظر من وصيت سي صفحه اي امام(ره) مي تواند در همين چند جمله خلاصه شود.
شرح روايتي از امام باقر(ع) در کلام رهبری
رهبر معظم انقلاب در بيان شرح روايتي از امام باقر(ع) به تبيين صفاي ميان شيعيان پرداختند.
معظمله با اشاره به روايت مذکور در کافي ج2 ص174 بيان داشتهاند: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ يَجِيءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِي كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».
فى الكافى، عن الباقر(عليهالسّلام)؛ «أيجىء احدكم الى اخيه فيدخل يده فى كيسه فيأخذ حاجته فلا يدفعة». حضرت امام محمد باقر(عليهالسّلام) از يكى از اصحابشان سؤال ميكنند - «كه اين مقدمه ديگر ذكر نشده كه آن صحابى كه بود و چه سؤالي كرده بود و از كجا آمده بود؛ اينها ديگر توى اين روايت نيست» - كه آيا در آنجائى كه شما هستيد، وضعيت اينجورى است كه يكى از شماها دستش را توى جيب برادر دينىاش بكند و هر چه كه لازم دارد، از توى جيب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به اين حد رسيدهايد كه جيبتان براى همديگر رايگان باشد؟
مرحوم حرزالدين نقل ميكند كه «شيخ خضر» هم عصر مرحوم كاشفالغطاء، از علماى بزرگ بود و خيلى مورد توجه مردم قرار داشت. ميگويد در روز عيد، مردم نجف و عشاير و آنهايي كه به شيخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدايايي آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همين طور جلوى ايشان ميگذاشتند و ايشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم كوت (انباشته) شده بود. بعد شيخ جعفر كاشفالغطاء آمد. (معلوم ميشود آن وقتها هنوز شيخ جعفر به مقام رياست نرسيده بود).
ايشان آمد و نشست و چشمش به اين پولها و طلاها افتاد. بعد يواش يواش نزديك ظهر شد و مردم رفتند. شيخ جعفر بلند شد گوشهى عبايش را پهن كرد و اين طلاها و پولها را گوشهى عبايش ريخت و گفت، خداحافظ شما، و رفت! شيخ خضر هم نگاهى كرد و چيزى نگفت؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا!
حالا اين قصهاى كه نقل كردم، دنباله هم دارد، كه دنبالههايش باز از اين جالبتر هم هست.
به هر حال حضرت سؤال ميكنند كه در اموال شخصى، شما اينجور هستيد كه مثلاً قبايتان را آنجا آويزان كردهايد، رفيقتان مىآيد دست ميكند توى جيب قباى شما و يك مقدار پولى كه لازم دارد، برميدارد و بقيهاش را آنجا ميگذارد و بعد راه مىافتد ميرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشويد؟ چنين وضعى بين شما هست؟ «فقيل ما اعرف ذلك فينا». آن راوى گفت كه در بين خودمان اينجور، وضعى نيست. «فقال فلا شىء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نيست، هنوز چيزى نيست.
من اينجا اين حاشيه را اضافه كنم كه اين مربوط به زمان امام باقر(عليه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شيعه تدريجاً داشت شكل ميگرفت. بعد از حادثهى عاشورا، در ظرف اين 33 سال، 34 سالى كه دوران امام سجاد(عليه الصّلاة و السّلام) بود، تدريجاً و يواشيواش مردم جمع ميشدند؛ چون بعد از حادثهى عاشورا، آن شدت عملى كه به خرج داده شده بود، شيعه را متفرق كرد؛ بعضىها برگشتند، بعضىها منصرف شدند، بعضىها از ولايت اهل بيت پشيمان شدند؛ هر كسى به يك طرفى رفت. در اين 34 سال، يواشيواش مردم جمع شدند.
در زمان امام باقر(عليه الصّلاة و السّلام) مردم بيشتر جمع شدند. مردم تدريجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزديك و دور، جمع ميشدند. اين مربوط به آن وقت است كه حضرت ميخواهند بگويند، اين كانونهاى تشيع را بايد در سرتاسر دنياى اسلام اينجورى تشكيل دهيد، اينجور با هم باصفا باشيد.
حضرت وقتى فرمودند «فلا شىء» - هنوز هيچ خبرى نيست؛ آنى كه بايد بشود، نشده است - آن طرف ترسيد؛ «قيل فالهلاك اذاً؟». «هلاك» در اينجا و در خيلى جاهاى ديگر به معناى مردن نيست؛ به معناى بدبخت شدن است: يعنى پس ديگر بدبخت شديم آقا؟ ديگر هيچى نيست؟ «فقال انّ القوم لميعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اينجا جمع «حلم» است. مادهى «حَلُمَ يَحلُمُ» به معناى حلم ورزيدن است؛ با «حَلَمَ يَحلُمُ» كه به معناى رؤيا و اضغاث احلامى كه در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ يَنصُرُ است، حَلَمَ يَحلُمُ است؛ اين از باب شَرُفَ يَشرُفُ است؛ حَلُمَ يَحلُمُ. اينجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفيت لازم نرسيدهايد.
بنابراين به معناى هلاك نيست كه بگوئيم نابود شديد، عذاب خدا گريبان شما را گرفت؛نه، به معناى اين است كه هنوز آن ظرفيت لازم را پيدا نكردهايد.
اظهارات سردار نقدی در مورد فرقه منحرف
سردار محمدرضا نقدي در حاشيه نشست با فعالان فرهنگي استان لرستان در جمع خبرنگاران در خرمآباد در خصوص جريان انحرافي گفت: جريان انحرافي بيريشه و بدون پايگاه اجتماعي است، از اين رو جرياني نيست كه بسيج براي مقابله با آن برنامهريزي داشته باشد.
وي افزود: عدهاي فكر ميكنند با اين كارها ميتوانند به نظام ضربه بزنند اين در حالي است كه نظام به اين موضوعات پوچ و بيارزش اهميت نميدهد.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با اشاره به برنامههاي بسيج در زمينه تقويت بازار صادراتمحور گفت: با كمك بسيج اصناف، برنامههايي در زمينه آموزش بازرگانان و تجار براي تقويت بازارهاي صادراتمحور برگزار ميكنيم.
سردار نقدي اظهار داشت: سازمان بسيج براي فرهنگسازي مصرف كالاهاي داخلي برنامهريزي كرده است.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين كشور گفت: در حال حاضر بازار داخلي از كالاهاي وارداتي اشباع شده كه اگر جلوي اين واردات بيرويه را بگيريم، كمك بزرگي به اشتغال كشور ميشود، به نحوي كه اگر از هر يك ميليارد دلار واردات به كشور جلوگيري شود، نزديك به ۲۰۰ هزار شغل ايجاد ميشود.
سردار نقدي به برنامههاي اين سازمان در زمينه اشتغالزايي جوانان اشاره كرد و اظهار داشت: چگونگي شكل دادن به واحدهاي تخصصي كار، آموزش نحوه ايجاد شركتهاي تعاوني، چگونگي جذب منابع مالي، مهارت آموزي و ارائه برنامههايي براي كمك به آموزش فني و حرفهاي در مناطق روستايي و عشايري از جمله اين برنامهها است.
فعالیت جریان انحرافی در شهر شاهد نمونه
با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.
به گزارش خبرنگار ندای انقلاب با بروز برخی اقدامات و رخدادها با رنگ و بوی انحراف از مبادی اسلامی در شهر مذهبی درچه اصفهان که اخیرا شهر شاهد نمونه کشوری هم نام گرفته است، مردم این شهر دست به اعتراضات گسترده برداشته و خواستار عزل شهردار و رئیس شورای شهر خود شده اند.
به دنبال برگزاری مسابقه اسکیت دختران و پسران به مسافت بیش از دو کیلومتر در خیابان های این شهر و برخی فسادها در مجموعه ای تفریحی معروف به باغ شهرداری و همچنین برگزاری برخی جشن ها با شیوه های نامناسب و خلاف عرف شهر مذهبی درچه و بعضا به دور از شئونات اسلامی که با حمایت شهردار و برخی اعضای شورای این شهر به خصوص رئیس این شورا برگزار شده، مردم این شهر این اقدامات را برنتافته و دست به اعتراضات گسترده زده و طی هزاران امضاء در طومارهایی مردمی خواستار برخورد قاطع مسئولان با عوامل این گونه برنامه ها در این شهر شده اند.
امام جمعه این شهر نیز ضمن ابراز انزجار از این گونه اقدامات در حمایت از این خواست مردمی نقش موثری داشته است.به همین علت جریانی با محوریت رییس یکی از نهادهای محلی به نام(م.ج) و فردی به نام (الف) از مسئولین شهری اقدام به پخش شایعه و شب نامه و...بر علیه امام جمعه محترم که از مبارزان سالهای ستمشاهی و موسس و فرمانده سپاه شهر در سال های دفاع مقدس بوده است مینمایند و سه شکایت هم در دادگاه ویژه روحانیت مطرح میسازند که یکی از این این شاکیان به نام س.ع.م شکایت خود را پس گرفته و اعلام کرده تحت فشار شهردار و دو تن از همان نهاد محلی (م.ج) و(م.پ)اقدام به شکایت کرده اند.
لازم به ذکر است که شهر درچه اصفهان از شهرهای عالم پرور و زادگاه مرجع بزرگوار شیعه حضرت آیت الله العظمی آقا سید محمد باقر درچه ای (ره) و خانواده معروف علمی ایشان می باشد و یکی از شهرهایی است که مردم آن همواره به عنوان یکی از متدین ترین و انقلابی ترین شهرهای کشور شناخته می شده اند و شهید نواب صفوی هم اصالتا از طریق پدر منتسب به این شهر می باشند. مردم این شهر با نثار شهیدان فراوانی در دوران دفاع مقدس حائز رتبه اول میزان شهدا در بین تمامی شهرهای کشور شده اند به طوریکه از هر 76 نفر جمعیت این شهر، یک نفر به شهادت رسیده است. متأسفانه اخیرا با روی کار آمدن عده ای از مسئولان با دیدگاه های انحرافی، حرکت ها و برنامه هایی در این شهر شروع گشته که آشکارا سعی در تقدس شکنی و برهم زدن و آلوده نمودن جوّ مذهبی این شهر به مسائلی دارد که تا پیش از این نداشته است.
حساسیت و اعتراض مردمی به مسئولان این شهر از زمانی آغاز شد که شهردار این شهر اعلام می دارد "متأسفانه بیش از 90 درصد حرکت های اجتماعی شهر درچه مذهبی است و من آمده ام آن را درست کنم "، که بعد از آن اعتراضات گسترده طلاب، روحانیون و مردم این شهر را به همراه داشته است، خبرهای رسیده حاکی از آمادگی مردم جهت راهپیمایی اعتراض آمیز در این شهر، بعد از مراسم نماز جمعه بوده که بنا به سفارش علما و بزرگان اصفهان فعلا این حرکت منتفی شده است.
بررسی ها نشان از ارتباطات پشت پرده برخی از مسئولان بلند پایه استان که در واقع عناصر اصلی وابسته به جریان آقای (م) در سطح استان هستند، در حمایت از عوامل این برنامه ها در شهر درچه دارد و همین امر تاکنون باعث بی نتیجه بودن خواسته های مردم شده که اسامی آنها در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
ضمنا علمای بزرگ استان اصفهان بالاخص مرجع بزرگوار تقلید حضرت آیت الله مظاهری از امام جمعه محترم شهر درچه به خاطر ایستادگی در برابر اقدامات شهردار و رییس شورا حمایت نموده اند و خواهان برخورد مسئولان با این افراد شده اند که متاسفانه مسئولان ذیربط به این فرمایش حضرت آیت الله مظاهری عمل ننموده اند.
گروه انحرافی ،جریان فتنه را امیدوار کرد
یک کارشناس مسائل سیاسی گفت که جریان فتنه برای نقشآفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحای مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آن را دنبال میکند.
گرچه جریان فتنه با حماسه مردمی و ماندگار ۹دی عملاً دچار مرگ سیاسی شد اما بازشناسی این جریان وابسته به خارج از کشور درجهت بصیرتافزایی و شناخت برنامهریزیهای عوامل داخلی و خارجی آن برای بازآفرینی تحرکاتشان خصوصاً در آستانه انتخابات مجلس نهم مسأله مهمی است.
آنچه در ذیل میآید گفتوگوی تفصیلی فارس با مهدی علیخانی صدر مشاور وزیر و معاون مدیر کل سیاسی وزارت کشور درخصوص سناریوهای جریان فتنه و اصلاح طلب برای نقش آفرینی در رخدادهای سیاسی آینده است.
* درخصوص “نحوه فعالیتها و سناریوهای احتمالی جریان فتنه و اصلاح طلب در انتخابات مجلس نهم ” نظرتان را بفرمائید؟
- علیخانی: بی شک جریان فتنه با اتکا برعوامل باقیمانده داخلی و حمایت بیشتر غرب، تلاش خود را برای بازآفرینی موجی جدید آغاز کرده که حرکتهای آشوبگرایانهای مانند ۲۵ بهمن سال گذشته از همین دست است که به دلیل نقش مؤلفههای خارجی در ایجاد آن و همزمانی با تحولات مهم در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی، باید مورد توجه واقع شود؛ چرا که پس از ماهها رکود در تحرکات خیابانی سران فتنه که دلیل اصلی آن عدم رویکرد عمومی مردم به فراخوانهای آنها بود، تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به محملی برای دور جدید تحرکات تبدیل شد.
آغاز این مرحله را اگرچه بعضی به بیانیه فراخوان موسوی و کروبی برای حمایت از مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن معطوف میکنند، اما به دلیل حمایت بلافاصله رسانههای نظام سلطه از این فراخوان و حمایت مستقیم اوباما و سران غرب از آن و بکارگیری تمامی رسانهها برای پوشش خبری آن، نشان از هماهنگی کامل سران داخلی و بیرونی در سناریوی جدید علیه نظام دارد که بیتردید هدف از آن تداوم و تقویت موج جدید تا انتخابات مجلس در اسفند سال جاری است.
* باتوجه به اینکه پس از ۹دی تا ۲۵بهمن با تحرک جدی از سوی فتنهگران مواجه نبودیم، چه شرایطی باعث شد تا این جریان فضا را برای اغتشاش مناسب ببیند؟
- علیخانی: البته نباید فراموش کنیم که جریان فتنه هیچگاه فعالیت خود را تعطیل نکرده و نمیکند و به فراخور شرایط و فضای سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی مذهبی سعی بر سوءاستفاده و تهییج فریبخوردگان و موجآفرینی میکند و لذا در فاصله ۹دی ۸۸ تا ۲۵بهمن ۸۹ تلاشهای متعدد این جریان در مناسبتهای مختلفی نظیر چهارشنبه آخرسال، برخی سالگردها و … را شاهد بودیم.
البته در ۲۵بهمن شرایط متفاوت بود؛ چرا که دولت در سال ۸۹ و با عبور از حوادث سال ۸۸ در عرصههای مختلف مباحث هستهای، طرح هدفمند کردن یارانهها و … موفقیتهای چشمگیری داشت و از سوی دیگر تحولات کشورهای اسلامی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و رویکرد ملتهای مسلمان منطقه به گفتمان انقلاب اسلامی که در اصل نشأت گرفته از انقلاب عظیم اسلامی و توفیق دیپلماسی شجاعانه دولت در عرصه خارجی بود؛ شرایط ویژهای را رقم زده بود.
** حاشیهسازی جریان انحرافی، جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت
همچنین انعکاس برخی اختلافنظرها میان سران قوا در رسانهها و عملکرد و حاشیهسازی برخی از جریانهای انحرافی مرتبط با جریان اصولگرایی نیز جریان فتنه را به اثرگذاری بر فرآیندهای سیاسی امیدوار ساخت؛ لذا فتنه گران با اتکا بر اینکه در چنین شرایطی با حمایت ویژه غرب و به بهانه حمایت از موج بیداری اسلامی در منطقه میتوانند اصطلاحاً نعل برعکس بکوبند و با آدرس غلط دادن به مردم خود را بازآفرینی کنند، به میدان آمدند.
* باتوجه به عدم موفقیت فتنهگران در ۲۵ بهمن وضعیت کنونی این جریان را چطور ارزیابی میکنید؟
- علیخانی: بیتردید عدم موفقیت فتنهگران در فراخوان ۲۵بهمن و موج محکوم کردن این اقدام در مجلس و برخی چهرهها که تا آن زمان رسماً جهتگیری نکرده بودند، نگرانی سران فتنه را از انفعال و سرخوردگی اندک هواداران فتنه افزایش داده است که بیشک نگرانی آنها از دست دادن اعتماد بیگانگان به عنوان یک اپوزیسیون اثرگذار را نیز افزایش داده که برخی اظهارنظرهای سران خارج نشین فتنه حاکی از این مساله است.
همچنین اختلاف نظرها در لایههای مختلف مدیریت فتنه بالا گرفته و باتوجه به اعمال محدودیتها برای سران فتنه پس از ۲۵ بهمن سردرگمی بیش از پیش در این جریان به چشم میخورد.
سال۹۰، سال انتخابات مجلس و بسیار سرنوشتساز است و لذا انتخابات مجلس نهم که در اسفند ماه امسال برگزار میشود، میتواند مهمترین زمینه برای تحرکات مجدد فتنهگران باشد؛ چرا که برای جریانها و تشکلهای سیاسی این انتخابات فراز اصلی برای سنجش میزان پایگاه و حفظ موجودیت در عرصه سیاسی است از همین رو همه طیفهای سیاسی کشور با وجود اینکه زمان زیادی تا انتخابات مانده خود را برای این عرصه آماده میکنند اما جریان موسوم به اصلاحات و حامیانشان بیش از دیگر جریانها نیاز به بهرهگیری از این فرصت دارند؛ چرا که حوادث پس از انتخابات ۸۸ باعث انزوای آنها در عرصه سیاسی شد و برای تجدید حیات نیازمند حضور در این عرصه هستند. اما روند تحولات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری به طور طبیعی به آنها مجال حضور در عرضه سیاسی را نمیدهد مگر اینکه با تحمیل خود بر فضای سیاسی یا دامن زدن به اغتشاشات، راهبرد نظام در عرصه مجلس نهم را دچار اخلال کنند.
بر این اساس جریان فتنه سعی خواهد کرد با دستاویز قراردادن و بهرهگیری از تحولات منطقهای برای ایجاد تحرک در هواداران تحرکات خود را به انتخابات مجلس گره بزند؛ این جریان باتوجه به عدم رویکرد عمومی مردم بسیار تلاش میکند تا برای جلب حمایت خارجی به مستندسازی برای محکومیت ایران در عرصههای بینالمللی پرداخته و در عین حال تلاش میکند از برخوردهای احتمالی نظام با سران فتنه جلوگیری کند.
در همین راستا تلاش خواهند کرد با انتقال مدیریت فتنه از ایران به خارج از کشور برای جلوگیری از برخوردهای احتمالی اقدام کنند. علاوه براین جریان فتنه برای زنده نگاهداشتن خود قطعاً بهرهگیری از حمایت برخی خواص غافل را در دستور کار خواهد داشت و برای موجآفرینی تلاش خواهد کرد با نفوذ در حاکمیت به ویژه در سطح مدیران میانی و بهرهگیری از رانتهای اطلاعاتی، اقتصادی و آگاهی از ضعفها و کاستیها، آنها را بزرگنمایی و شانتاژآفرینی کند.
* باتوجه به آنچه اشاره کردید مؤلفهها و ویژگیهای فعالیت جریان فتنه در برگزاری انتخابات مجلس نهم چیست؟
- علیخانی: همانطوری که اشاره کردم نگرانی سران فتنه از انفعال و سرخوردگی باقی مانده هوادارانشان بسیار مشهود است و لذا تلاش برای چسبندگی بیشتر فتنهگران به بیگانگان نشان از استمرار و تداوم آن نگرانی و فعالیتی متفاوت از قبل در آینده و به اشکال مختلف با هدفگیری مهندسی نظام برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی دارد.
جریان فتنه و اصلاح طلب با توجه به سرمایهگذاری ویژهای که بر روی تشکل های دانشجویی وابسته به خود در دانشگاهها کرده ، درصدد است بخش حمایت داخلی خود را از خیابانها به دانشگاهها منتقل کند که محوریت شبکههای مجازی و رسانهها در تحرکات از ابتدای فتنه پس از انتخابات حاکی از این مسئله است، و لذا محوریت تحرکات و میدانداری فتنهگران از اشخاص حقیقی معطوف به تشکلهای گمنام و استفاده ار چهرههای سفید بدون روشن شدن ماهیت آنها خواهد شد و برای نیل به این هدف فتنه در این تحرکات بر یک موج آفرینی فرسایشی متمرکز میشود. به گونهای که به جای شخصیتهای حقیقی در تداوم مسیر فتنه، تحرکات آینده عمدتاً به عوامل و عقبههای این شبکهها متمرکز است. به گونهای که نظام در آینده با “رهبران فیس بوکی ” و یا “تویتری ” مواجه است.
جریان فتنه برای نقشآفرینی هرچند محدود در آستانه انتخابات مجلس نیاز به “گفتمان سازی ” برای تداوم تحرکات اجتماعی با توجه به عدم ظرفیت و قابلیت گفتمان اصلاحات دارد که به انحاء مختلف از قبیل منشور، مانیفست و … آنرا دنبال میکند و لذا بدون دادن هزینه برای برخورد با عوامل اصلی، در هر مناسبتی با دادن فراخوان، ضمن اینکه بدنبال به چالش کشاندن برنامههای نظام هستند، درصدد ایجاد مشروعیت برای خود خواهند بود.
راهبرد کلی این جریان در ماههای اخیر در به چالش کشیدن برنامههای دولت خصوصاً در بخش اقتصادی و هدفمندسازی و بزرگنمایی برخی مسائل درون دولت و اختلافافکنی در جامعه است که بسیار باید مراقب آن بود.
براین اساس از آنجایی که فتنه سبز به اذعان عوامل داخلی و خارجی فتنه مدتهاست که مرده است تلاش برای تولد نسل بعدی آن در دستور قرار خواهد گرفت. جالب است بدانید ” فارین افیرز ” ارگان شورای روابط خارجی آمریکا در این رابطه مینویسد “بسیاری از مقامات آمریکا معتقدند که جنبش سبز مدتهاست که مرده است و امروز شاید تنها راه آمریکا، راهاندازی جنبش سبز ۲ باشد اگر فناوری سطح بالایی در اختیار مخالفان حکومت قرار گیرد آنها خواهند توانست تا با دولت مقابله کنند. حمایت غرب از جنبش سبز میتواند سبب تقویت مخالفان شود “.
* بر این اساس چه راهبردهای مقابلهای برای خنثیسازی برنامههای جریان فتنه باید اتخاذ شود؟
- علیخانی: نباید فراموش کنیم که جریان فتنه در حال حاضر در ضعیفترین حالت خود قرار دارد و باید قدرت بازآفرینی آنرا گرفت. بحمدالله با هوشیاری مردم در ۲۵ بهمن سال قبل و فراخوانهای بعد از آن و شفاف شدن فضای اجتماعی و عدم وجود هیچ عذر و بهانه برای سکوت برخی از خواص وضعیت در جامعه روشنتر از قبل است و از طرفی افشای مدیریت بیگانگان بر فتنه و مزدوری عوامل داخلی برای دستگاههای جاسوسی غرب جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نگذاشته است و مطالبات مردم نسبت به محاکمه سران فتنه بسیار جدی شده است.
علاوه بر این هماهنگی و انسجام خوب نهادهای امنیتی و انتظامی برای مقابله و مهار تحرکات خیابانی، اغتشاشات خیابانی فتنه را کنترل کرده است.
هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم احساس خطر و رشد اعتراضات عناصر و عوامل مرتبط با جریان اصلاحات نظیر برخی نمایندگان اقلیت مجلس، برخی چهرهای سیاسی و … نسبت به روند تحرکات فتنه زمینه انشقاق در بین آنها را بیشتر فراهم خواهد کرد که باید مورد توجه باشد.
آنچه مبرهن است مطالبات کلان فتنهگران نیز از تغیر نظام و براندازی به مطالبات حداقلی برای عبور دادن چند نامزد کم حاشیه و اصطلاحاً خوش خیم از فیلتر شورای نگهبان و بدست آوردن پایگاهی در مجلس نهم کاهش مییابد که باید آنرا به حداقل رساند.
بیشک عرصه نبرد با جریان فتنه در سال ۹۰ “عرصه سایبری ” یا نبرد رسانهای است که باید مورد توجه نخبگان، متعهدین اصحاب رسانه و دانشجویان باشد. باید توجه داشت که عرصه سایبر گفتمان و ادبیات خاص خود را دارد و علاوه بر اینکه اغلب ظرفیتهای سختافزاری و نرمافزاری رسانهها و شبکههای اجتماعی توسط دشمن هدایت و مدیریت میشود، فرصتهای موجود برای ما نیز به درستی بهرهگیری نمیشود.
نکته مهم دیگر که بعضاً در محافل و برخی اظهارنظرها در مقابله با جریان فتنه شاهد آن هستیم و مساله بسیار مهمی هم هست بزرگنمایی و یا کوچکنمایی فراتر از واقعیت جریان فتنه و تحرکات آنهاست که جداً باید از آن پرهیز شود.
مسئله دیگر که نباید از آن غافل شویم و آنرا تمام شده تلقی کنیم لزوم بصیرتافزایی تودههای اجتماعی است که باید همچنان مورد توجه نخبگان باشد. همزمان با این راهبردها تدوین یک استراتژی مؤثر برای جلب ریزشهای جریان فتنه مبتنی بر راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی که مقام معظم رهبری بارها آنرا تاکید فرمودهاند باید در دستور کار ما باشد.
منبع : فتنه نیوز
مرده خوری فتنهگران، صدای خنده حامیان سابق را هم بلند کرد!
تلاش گسترده جریان آشوب برای سوءاستفاده از مراسمهای مختلف اجتماعی و غیرسیاسی به منظور ایجاد تحرک در بدنه منفعل و شبه مرده اغتشاشگران، با واکنش منفی حامیان سابق این جریان هم روبرو شده است؛ تا جایی که طنزپردازان و کارتونیستهای ضدانقلاب هم دست به تمسخر این اقدامات زدهاند.
سکوت و انفعال کامل جریان آشوب که از 22 بهمن 88 آغاز و به ویژه پس از حوادث 25 بهمن 89 و محدود کردن ارتباط سران فتنه پررنگ شده، سبب شده تا برنامهریزان خارج نشین این جریان با ارائه طرحهای مختلف و برنامهریزیهای گسترده به دنبال دستیابی به راهکاری برای خروج بدنه اغتشاشات از این وضعیت باشند.
در همین راستا، اتاق فکر جریان فتنه که با مدریریت عطاءالله مهاجرانی و در لندن فعالیت میکند، تاکنون دست به اقدامات متعددی برای اجرای این پروژه زده است؛ پروژهای که با راهاندازی چند شبکه تلویزیونی مستقل ماهوارهای ویژه این جریان آغاز و با همراهی مالی و معنوی کشورهای اروپایی و غربی به ویژه آمریکا، انگلیس و اخیرا آلمان پیگیری شد.
اخیرا نیز با توجه به عدم استقابل مردم از تجمعات پیشنهادی این افراد به مناسبتهای مختلف نظیر روز معلم، روز کارگر و غیره، سناریوی سوءاستفاده از مناسبتهای مذهبی و ملی و همچنین مراسمات عمومی در دستور کار این اتاق فکر قرار گرفته است؛ سناریویی که تلاش داشت تا مراسم تشییع مرحوم ناصر حجازی و همچنین مرحوم سحابی را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کند که البته با هوشیاری مردم و عزاداران ناکام ماند.
در همین راستا، "م.ن" که در سال گذشته با طراحی کاریکاتورهای توهین آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران به دفاع از آشوبگران خیابانی میپرداخت، در جدیدترین اثر خود به تمسخر این استراتژی! جریان آشوب پرداخته و این سناریو را باعث خنده مردم و افکار عمومی دانسته است.
برنامه ریزی جندالشیطان برای ضربه به نظام
به تازگي سران گروهک تروريستي جندالشيطان جلساتي را به منظور اقدامات خرابكارانه عليه جمهوری اسلامی ايران آغاز نموده اند.
اين گروهك تروريستي در جلسات خود به منظور ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران تصميم گرفتند که در آينده فعاليتهايي را به شرح ذيل انجام دهند:
1- تجهيز پايگاه هاي خود و حضور اشرار سرشناس با نيروهايشان در اين پايگاه ها.
2- ايجاد ارتباط مستمر با پايگاهي از عوامل ( ISI ) پاکستان در شهر پنجگور پاکستان براي تسهيل در رفت و آمد در مناطق مورد هدف و تعامل با ساير تيم هاي اشرار.
3- ايجاد رابطه با سرکردگان گروهک نفاق و استفاده از تجارب جنگ هاي چريکي و عملياتي آنها براي شروع ايجاد ناامني در کشور از طريق عوامل ( ISI ) پاکستان.
4- برقراري تماس هاي تلفني مکرر با خانواده معدومين و ترغيب آنان براي پيوستن به آن گروهک جهت انتقام جويي با استفاده از عناصر هوادار داخلي و مرتبطين .
من از صراط رد شدم، اما كار خيلي مشكل است
من حضرت امام را خواب ديدم؛ به من فرمودند كه به دوستان بگوييد، كه من از صراط رد شدم، اما كار خيلي مشكل است ، قصه شوخي نيست.
شما روحيه امام را در نظر بگيريد چه روحيه عزيزي است، وقتي در معادلات به اين نتيجه رسيدند كه بايد (قطعنامه ) را قبول كنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را مي نوشم. من كنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را مي زدند روي پايشان، مي گفتند: آ، آ. براي اينكه تلويزيون ما داشت رزمندگان را نشان مي داد، صحنه هاي جنگ را نشان مي داد؛ اما امام با آن روحيه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول كرده بودند.
و در آن نامه اي كه امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:
خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگيدم و در جنگ عقيده ام اين بود كه به نفع شماست؛ امروز اين عقيده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول مي كنم.
خدا مي داند بر خانه امام چه گذشت هيچكس جرئت نمي كرد خانه امام برود پيش امام برود. بعد از پذيرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمي توانستند راه بروند. همه اش مي گفتند: خدايا شكرت ما راضي هستيم به رضاي تو. شما فرزندان امام روحيه امام را بهتر از هر كس ديگر مي دانيد. بعد از (قطعنامه ) امام ديگر سخنراني نكردند. ديگر براي سخنراني به حسينيه جماران نيامدند، تا مريض شدند و به بيمارستان رفتند. يك پسر بچه اي من دارم، كوچك است نامش علي است؛ با او خيلي مانوس بودند. آن روزهاي آخر، اين بچه اي كه بيش از سه سالش نبود مي خواست خدمت امام برود. امام از اينكه ساعات آخر را مي خواست با خداي خودش راز و نياز كند، به مادر اين بچه گفت:ما اصلا نخوابيده و همه اش نماز خوانده و بعد پيغام داد براي مردم، كه مردم شما شهيد داديد، شما اسير داديد، شما مجروح و معلول داديد از خدا بخواهيد كه مرا قبول كند.
----------------------------------------------------------------
امام نه تنها موسيقي ، ب
تمجید یوسف صانعی ازعزت الله سحابی
در پی درگذشت عزت الله سحابی یوسف صانعی در پیامی به تمجیداز او پرداخت.
![]() ![]() ![]() به گزارش جام نیوز به نقل ازسایت ضد انقلابی گویا نیوز درپی مرگ عزت الله سحابی یوسف صانعی در پیامی به تمجید ازوی پرداخت. |
![]() |
![]() |
![]() |
حمایت مجدد مجمع روحانیون از سران فتنه
|
![]() |
مجمع روحانیون ضمن تکرار خواسته های نامشروع خاتمی درباره انتخابات آزاد و آزادی زندانیان بار دیگر با اعلام حمایت از سران فتنه، خواستار رفع حصر آنان شد.
![]() رادیو فردا به نقل از کلمه نوشت:« مجمع روحانیون مبارز، که ریاست شورای مرکزی آن را محمد خاتمی بر عهده دارد، با اعلام حمایت از مواضع وی درباره لزوم تلاش برای «تلطیف فضای سیاسی کشور»، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و «رفع حصر» میرحسین موسوی و مهدی کروبی شده است.» در این بیانیه که به بهانه سالگرد ارتحال امام راحل عظیم الشان صادر شده است، بدون یادآوری مواضع ساختار شکنانه این مجمع و دیگر اصلاح طلبان و هجمه سنگینی که در دو سال گذشته به جمهوری اسلامی و یادگار ارزشمند آن یار سفر کرده یعنی ولایت فقیه در اثر عملکرد بد این طیف ها از سوی ضد انقلاب شد، می نویسد:« انتظار میرود که به مناسبت سالروز رحلت امام و یاد آن عزیز شاهد تلطیف فضای جامعه و گذر به وضعیت سیاسی سالم و امن که همگان بتوانند در چارچوب قانون اساسی حضور فعال داشته باشند، باشیم.» در حالی که بسیاری از عناصر خارج نشین اصلاح طلبان نظیر مجید محمدی، اکبر گنجی و سایرین از فاصله گرفتن سران فتنه از خط امام سخن گفته و از آن ابراز شادی می کنند، در این میان مجمع روحانیون که بدترین عملکرد را علیه نظام در دو سال گذشته داشته و در پاره ای از مواقع خود پیشگام دامن زدن به اغتشاشات بوده، در بیانیه خود مدعی شد:« نگاه به آینده ، آزادی زندانیان و به خصوص رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی، یاران خدمتگذار امام، نظام و ملت گامی بزرگ در جهت ایجاد فضای سیاسیای خواهد بود که کشور و ملت در این لحظه حساس به آن نیاز بیش از پیش دارد.» از سوی دیگر اعلام حمایت مجمع روحانیون از مواضع تکراری خاتمی در حالی صورت گرفته است، که در ماههای گذشته بحث های فراوانی درباره لغو مجوز فعالیت این تشکل سیاسی از سوی طیف های سیاسی داخل کشور صورت گرفته بود. گفتنی است مجمع روحانیون پس از آنکه رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه تاریخی خود در 29 خرداد، تمام اقشار جامعه و طیف های سیاسی را به آرامش خواند، اقدام به صدور بیانیه ای در 30 خرداد و سپس لغو دیر هنگام آن کرد که منجر به اغتشاشات و درگیری بین مردم و شهادت چند تن از هموطنانمان شد. |
![]() |
![]() |
![]() |
حمایت جانانه خاتمی از خودش
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
ای اسطوره! ای تپلی نازنین!... ای بزدل!
|
![]() |
سایتهای ضد انقلاب هنگ کردند
ای اسطوره! ای تپلی نازنین!... ای بزدل!ما بیشماریم میرحسین فقط وقت نداریم خدمت برسیم. اگه خدای ناکرده با تو و کروبی کاری مثل اعدام کردند ناراحت می شیم باور کن جدی می گم باور نداری ببین وقتی زندانی شدی چقدر ناراحت شدم
سرخوردگی محافل اپوزیسیون در عرصه مجازی و رسانه ای، بحث های جالبی را در میان این محافل باعث شده است. برخی از این محافل مشکل را در بی کفایتی نیروهای میدانی می دانند که از رسانه های اپوزیسیون تمکین نمی کنند و گروهی دیگر مشکل را در خود این رسانه ها و رفتار از سر اغراق و توهم آنها می دانند.به گزارش صراط نیوز ، پایگاه اینترنتی ایران گلوبال با اشاره به انتشار تحلیل هایی با این مضمون که رسانه های جنبش سبز سرگیجه گرفته اند، نوشت: مشکل در نداشتن رسانه یا رادیو و تلویزیون نیست. اکنون در آمریکا و اروپا چند فرستنده رادیویی و تلویزیونی وجود دارد و متاسفانه کمکی نتوانسته اند بکنند بلکه با توهین و تحقیر و بی ادبی فرصتها را از دست می دهند. برای رسیدن به اهداف نیازی به این همه زحمت و پول خرج کردن نبود. مانع در ذهن خود ماست و نه در نبود رسانه. 3 جریان بزرگ مخالفان نظام با خرج میلیونها دلار هیچ قدم مثبتی برای اینکه در چه ایرانی می خواهیم زندگی کنیم برنداشته اند و از کنار هم رد می شوند. داشتن رسانه ای دیگر، قوز بالاقوز است و دکانی در برابر دیگر دکانها. این رسانه وابسته به اپوزیسیون خارج نشین اضافه کرد: شما فکر می کنید اگر الجزیره مثلا مال ما بود همین فردا، انقلاب می شد؟ شما حداقل در تجمعات خارج کشورمان دیده اید که همان چند نفری که می آیند چند پرچم با شیر و خورشید و بدون شیر و خورشید و... حمل می کنند و از سلطنت طلبی تا سرنگونی مسلحانه و اصلاح طلبان، انواع ایدئولوژی ها را دارند. تازه انتظارهای عجیب و غریبی هم دارند. اما کاربران ضدانقلابی بالاترین هم تلقی های جالبی از عملکرد خود در این شبکه داشته اند. یکی از همین ها نوشته است: ما خیلی استادیم. در یک آن ، یکی رو می بریم به عرش اعلا و به ایکی ثانیه طرف رو از عرش می کوبونیم به فرش که مغزش هزار تیکه بشه...! ماها استاد قهرمان سازی و قهرمان سوزی هستیم...! تا گزارشگر به علی دایی میگه اگه ممکنه دگمه پیرهنتون رو ببندین تا مصاحبه کنم و علی دایی میگه یقه ام رو نمی بندم زود براش سوت می زنیم و هورا می کشیم می گیم ای ول سلطان علی دایی...!! ای ول اسطوره...!! بابا تو آخرشی...! اصن از همون اولم معلوم بود تو با این نظام مخالفی...!! تو می تونی اسطوره...!! ای نبیره ستارخان...!! ای نواده باقرخان...!! دمت گرم! حالا اگه علی دایی فردا تسبیح به دستش باشه و تو نمازجماعت شرکت کنه می گیم اصن از همون اول معلوم بود این بابا عمله رژیمه...!! کی بود رفته بود پهلو آیت الله دعا بگیره...!! تو کدخدا هم نیستی چه برسه به سلطان...!! علی دایی خجالت... خجالت...!! توپ تفنگ فشفشه...!! یا مثلا تا دیروز که ابطحی هر روز وبلاگش رو آپدیت می کرد و گیر سه پیچ به احمدی نژاد می داد براش هورا می کشیدیم می گفتیم دوستت داریم تربچه... تپلی نمکی... تپلی نازنین...!! یه آخوند روشنفکر داریم اونم ابطحیه...!! و بشکن می زدیم می گفتیم ابطحی دوستت داریم... ابطحی دوستت داریم...!! اما همین که اونو گرفتن و کاری با اون کردن که در مخیله هیچکدوم از ماها نمی گنجه و ابطحی رفت تو لک و روزه سکوت گرفت و گاهی چیزهایی توی وبلاگش نوشت که بعضاً قبول نداریم باز شروع کردیم و گفتیم: بزدل... ترسو...!! اصن شیخ خوب یعنی شیخ مرده...!! وا دادی بابا... وادادی چاقال...!! ماها استاد هورا کشیدن و فحش دادن الکی هستیم... یعنی آخرشیم [این تحلیل در حالی در بالاترین منتشر شد که پریروز با انتقاد از بالاترین، این رسانه را اسباب بسیاری از توهم ها و خطاهای سیاسی در داخل عنوان کرده بود.] یک کاربر دیگر شبکه ضد انقلابی مذکور با طنزی طعنه آمیز چنین نوشت: ما بیشماریم میرحسین فقط وقت نداریم خدمت برسیم. اگه خدای ناکرده با تو و کروبی کاری مثل اعدام کردند ناراحت می شیم باور کن جدی می گم، باور نداری ببین وقتی زندانی شدی چقدر ناراحت شدم که همش تو بالاترین به لینکهای رمالی و جن گیری مثبت میدم و به خاطر راحتی شما اسمی از شما نمی برم. |
![]() |
![]() |
![]() |
اتکای روزافزون BBCبه شو و سریال
|
![]() |
اتکای روزافزون BBCبه شو و سریالبی بی سی فارسی به منظور جلب مخاطب، اتکای بیشتری به پخش شو و سریال پیدا کرده است. |
![]() |
![]() |
![]() |
انتقاد از سکوت هاشمی درقبال حوادث بحرین
|
![]() |
انتقاد از سکوت هاشمی درقبال حوادث بحرینهفته نامه یالثارات در تحلیل خود از سکوت هاشمی رفسنجانی در قبال کشته شدن مردم بحرین انتقاد کرد.
این هفته نامه ضمن انتقاد از هاشمی رفسنجانی آورده است: در حالی که آل سعود و آل خلیفه همچمنان به شیعه کشی در بحرین مشغول بوده و مراجع و علمای قم، نجف و لبنان نسبت به این نسلکشی دژخیمانه واکنش نشان داده و بر ضرورت دفاع از قیام مردمی و انقلابی بحرین تاکید دارند؛ هاشمی رفسنجانی تا کنون موضعی در این مورد اتخاذ نکرده است . |
![]() |
![]() |
![]() |
دستگیری دو نفر با سه بمب دستی و کلت کمری در حاشیه تشییع سحابی
|
![]() |
دستگیری دو نفر با سه بمب دستی و کلت کمری در حاشیه تشییع سحابی
![]() در حاشیه این مراسم که صبح امروز برگزار شد، یگان امداد منطقه لواسانات ناجا یک نفر را که حامل سه بمب دستی ریموتدار بود، دستگیر کرد و در یک مورد دیگر نیز فردی که سه کلت کمری را حمل میکرد که با کالیبر گلولههایی که در ایران موجود نیست (معروف به کلتهای شاهکش)، بازداشت کرد. به گزارش رجانیوز، همچنین در حاشیه این مراسم چند نفر که قصد ایجاد ناآرامی داشتند، بازداشت و پس از ساعاتی آزاد شدند.
یک شاهد عینی نیز از لحظه ایجاد ناراحتی قلبی برای هاله سحابی گزارش داد که خانم سحابی در جلوی جمعیت در حال حرکت بود که ناگهان غش کرد و به روی زمین افتاد و کف سفید از دهانش خارج شد.
در این شرایط مأموران انتظامی حاضر در مراسم از برخی نزدیکان وی میخواهند که او را به یک مرکز درمانی منتقل کنند که پس از مقداری تعلل، یکی از اقوام سحابی خودروی شخصی خود را جهت انتقال هاله سحابی به درمانگاه میآورد و چند تن از مأموران انتظامی نیز برای انتقال هاله سحابی به داخل اتومبیل کمک میکنند.
این شاهد عینی با یادآوری اینکه در زمان انتقال هاله سحابی به داخل خودرو برخی افراد با تلفنهای همراه خود فیلمبرداری کردند، افزود: بر خلاف برخی شایعات منتشر شده خودرو متعلق به یکی از بستگان خانواده سحابی بود و هاله سحابی را به مرکز فوریتهای پزشکی لواسان منتقل کرد.
اما در شرایطی که یحیی مشایخی فرزند هاله سحابی در همان دقایق نخست به سابقه بیماری قلبی مادری خود و درگذشت وی بر اثر ایست قلبی تأکید کرد، برخی رسانههای ضد انقلاب با تلاش برای احیای پروژه ناکام کشتهسازی ادعا کردند که وی بر اثر ضرب و شتم نیروهای امنیتی جان باخته است. این در حالی است که بر اساس سوابق پزشکی هاله سحابی، وی مشکل قلبی، قند و فشار بالای خون داشته است.
مرکز فوریت های پزشکی گزارش داده است که هاله سحابی در پی شرکت درمراسم تشییع پدر، دچار هیجان روحی زیاد شده و در ناحیه قلب خود درد شدیدی احساس می کند که پزشک خانواده آقای سحابی او را تحت مداوای اولیه قرار می دهد. اکبر دلاور کارشناس این مرکز گفت که خانم سحابی دچار ایست قلبی شده و تلاش پزشک حاضر در محل برای احیای قلب او بی نتیجه بوده است.
|
![]() |
![]() |
![]() |
وقتی که صدای آمریکا از جنازه فتنه استفاده می کند.
|
![]() |
وقتی که صدای آمریکا از جنازه فتنه استفاده می کند. در حالیکه در طی یک سال و نیم شاهد مرگ کامل جریان فتنه بوده ایم، صدای آمریکا با تبلیغ فیلم مستندی از اغتشاشات پس از انتخابات سعی کرددر آستانه 22 خرداد یاد و خاطره این جریان مرده را زنده نماید.
![]() ![]() یکی از اغتشاش گران که از صحنه های آشوب ها و اغتشاشات بعد از انتخابات فیلمهای متعددی گرفته است و اکنون نیز به خارج از کشور گریخته و با شبکه های ضدانقلاب درارتباط است، تحت عنوان یک مستند ساز ،درگفتگو با صدای آمریکا از ساخت فیلم هفتاد دقیقه ای خود بر علیه جمهوری اسلامی ایران سخن گفت.بر اساس این گزارش، "کلانی" در ابتدا با اشاره به ناکامی وی و بسیاری از طرفداران موسوی از شکست در انتخابات ریاست جمهوری گفت:«ساخت فیلم من از قبل از انتخابات شروع شدوقرار بود تا بعد از انتخابات با شادی و اشتیاق طرفداران کاندیدای پیروز[میرحسین موسوی] به اتمام برسد ولی این اتفاق نیفتاد و و تا به امروز اعتراضات ادامه دارد،و من این تظاهرات را تا روز عاشورا به تصویر کشیدم.»وی در ادامه سعی کرد وابستگی خودبه سازمان های جاسوسی وشبکه های ضد انقلاب را نفی نماید اما دراظهارات بعدی خود به خروج و فرارش به خارج از کشور تلویحا اعتراف کرد.کلانی در این باره اضافه کرد:«من روزهایی که بعد از تظاهرات به خانه می آمدم و استراحت می کردم،مدام از این ترس داشتم که اگر نیروهای امنیتی من را بگیرند چه اتفاقی برای من می افتد؟آیا من را نیز همانند دوستان دیگرم به عنوان یک وابسته به سازمان های اطلاعاتی بیگانه ،یک اقدام کننده علیه امنیت ملی و یک محارب خواهند شناخت؟»این حامی جریان فتنه در آخر افزود:«من تدوین 95 درصد این فیلم را در ایران انجام دادم،اما چون واقعا دیگر در ایران وقت ماندن نداشتم[!] مجبور شدم از ایران خارج شده و چند درصد باقیمانده را در فرانسه انجام بدهم و فیلم را به اتمام برسانم و در حال حاضر نیز با چند شبکه فارسی زبان و شبکه های خارجی در حال صحبت هستم و امیدوارم که با هم به توافق برسیم که بتوانیم در سالگرد 22 خرداد این فیلم را به نمایش بگذاریم.» |
![]() |
![]() |
![]() |
هاله سحابی به طرز مشکوکی درگذشت
|
![]() |
هاله سحابی به طرز مشکوکی درگذشت + خبرسازی ضدانقلاب و عکس
در این مراسم که با حضور دوستان و آشنایان، گروهی از مردم و سایر بستگان برگزار شد، خانم هاله سحابی دختر آقای سحابی دچار حمله قلبی شد که بلافاصله به درمانگاه منتقل شده و متاسفانه فوت نمود. گفتنی است برخی رسانه های معاند نظام با هدف بهره برداری سوء از این ماجرا اقدام به انتشار شایعه ضرب و جرح خانم سحابی کرده اند.
صبح امروز مراسم تشییع جنازه مرحوم مهندس سحابی از اعضای گروه موسوم به ملی ـ مذهبی که روز گذشته دار فانی را وداع گفت، برگزار شد. در این مراسم که با حضور دوستان و آشنایان، گروهی از مردم و سایر بستگان برگزار شد، خانم هاله سحابی دختر آقای سحابی دچار حمله قلبی شد که بلافاصله به درمانگاه منتقل شده و متاسفانه فوت نمود. این درحالی است که برخی سایت های ضدانقلاب در خبر کذبی نوشتند که وی در درگیری های خیابانی کشته شده است.در همین رابطه پسر هاله سحابی در صفحه فیس بوک خود نوشت که مرگ مادرس بر اثر ایست قلبی بوده و "سکته" کرده است.بنابر این گزارش، در پی حمله قلبی خانم سحابی برخی اطرافیان و برخی عوامل و عناصر مشکوک در میان تشییع کنندگان، با یکدیگر درگیر شدند. گفتنی است برخی رسانه های معاند نظام با هدف بهره برداری سوء از این ماجرا اقدام به انتشار شایعه ضرب و جرح خانم سحابی کرده اند. بر اساس این گزارش، در این مراسم که افرادی همچون عبدالله نوری، احمد منتظری و محمود دعایی نیز حضور داشتند، هاله سحابی دختر مرحوم سحابی بر اثر شوک شدید ناشی از درگذشت پدر، دچار تشنج شد و فورا به علت تشنج به یکی از بیمارستانهای تهران اعزام شد که در راه بیمارستان، وی نیز دار فانی را وداع گفت.
|
![]() |
![]() |
![]() |
ناکامی جریان انحرافی برای نفوذ در قم
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
هاله سحابی دختر عزتالله سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش بر اثر ایست قلبی درگذشت.
|
![]() |
هاله سحابی دختر عزتالله سحابی در مراسم تشییع پیکر پدرش بر اثر ایست قلبی درگذشت. ![]() علیرغم ادعاها و دروغپردازیهای رسانههای حامی فتنهگران آمریکایی و اسرائیلی مبنی بر کشته شدن هاله سحابی دختر عزتالله سحابی در درگیری با نیروهای امنیتی، گزارشهای خبرنگاران فارس حاضر در مراسم تشییع عزتالله سحابی حاکی از آن است که درگیریای بین تشییعکنندگان و نیروهای انتظامی حاضر در مراسم به وجود نیامده است.
|